صفحه 12 از 13 نخستنخست ... 28910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 129

موضوع: زندگینامه ::..و آثار ::.. استاد قیصر امین پور

  1. #111
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    تعبیر خواب


    دیشب دوباره
    گویا خودم را خواب دیدم :
    در آسمان پر می کشیدم
    و لا به لای ابرها پرواز میکردم
    و صبح چون از جا پریدم
    در رختخوابم
    یک مشت پر دیدم
    یک مشت پر ، گرم و پراکنده
    پایین بالش
    در رختخواب من نفس می زد
    آنگاه با خمیازه ای ناباورانه
    بر شانه های خسته ام دستی کشیدم
    بر شانه هایم
    انگار جای خالی چیزی...
    چیزی شبیه بال
    احساس می کردم !
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. #112
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    آواز عاشقانه



    آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
    حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست

    دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
    تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
    سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
    آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
    ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
    ای وای ، های های عزا در گلو شکست
    آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
    خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
    " بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
    " آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست
    فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
    نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
    تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
    بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  3. #113
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    ناودانها شر شر باران بی صبری است
    آسمان بی حوصله ، حجم هوا ابری است
    کفشهایی منتظر در چارچوب در
    کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
    پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد
    در تب دردی که مثل زندگی جبری است
    و سرانگشتی به روی شیشه های مات
    بار دیگر می نویسد : " خانه ام ابری است "
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  4. #114
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    شعر مرا به شور نمی خوانند
    گئیا زبان شعر مرا ، دیگر
    این صادقان ساده نمی دانند
    و برگهای کاهی شعرم را
    - شعری که در ستایش گندم نیست -
    یک جو نمی خرند
    از من گذشت
    اما دلم هنوز
    با لهجه ی محلی خود حرف می زند
    با لهجه ی محلی مردم
    با لهجه ی فصیح گل و گندم
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  5. #115
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    کودکی هایم اتاقی ساده بود
    قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود
    شب که می شد نقشها جان می گرفت

    روی سقف ما که طاقی ساده بود
    می شدم پروانه ، خوابم می پرید
    خوابهایم اتفاقی ساده بود
    زندگی دستی پر از پوچی نبود
    بازی ما جفت و طاقی ساده بود
    قهر می کردم به شوق آشتی
    عشق هایم اشتیاقی ساده بود
    ساده بودن عادتی مشکل نبود
    سختی نان بود و باقی ساده بود
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  6. #116
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    حرفی از نام تو






    ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
    سوختم ، خاکسترم آتش گرفت
    چشم واکردم ، سکوتم آب شد

    چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
    در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
    پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
    از سرم خواب زمستانی پرید
    آب در چشم ترم آتش گرفت
    حرفی از نام تو آمد بر زبان
    دستهایم ، دفترم آتش گرفت
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  7. #117
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر
    این هبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر
    آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف
    ابرهای سر به راه ، بیدهای سر به زیر
    ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان !
    ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر !
    آیه آیه ات صریح ، سوره سوره ات فصیح !
    مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر
    مثل شعر ناگهان ، مثل گریه بی امان
    مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیر
    ای مسافر غریب ، در دیار خویشتن
    با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر !
    از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
    دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر !
    این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها
    این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر
    دست خسته ی مرا ، مثل کودکی بگیر
    با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. #118
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    وقتی جهان
    از ریشه ی جهنم
    و آدم

    از عدم
    و سعی
    از ریشه های یأس می آید
    وقتی که یک تفاوت ساده
    در حرف
    کفتار را
    به کفتر
    تبدیل می کند
    باید به بی تفاوتی واژه ها
    و واژ] های بی طرفی
    مثل نان
    دل بست
    نان را
    از هر طرف بخوانی
    نان است !
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  9. #119
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    خسته‌ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
    شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
    لحظه‌های كاغذی را روز و شب تكرار كردن
    خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری
    آفتاب زرد و غمگین، پله‌های رو به پایین
    سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
    با نگاهی سرشكسته، چشمهایی پینه‌بسته
    خسته از درهای بسته، خسته از چشم‌انتظاری
    صندلیهای خمیده، میزهای صف‌كشیده
    خنده‌های لب پریده، گریه‌های اختیاری
    عصر جدولهای خالی، پاركهای این حوالی
    پرسه‌های بی‌خیالی، صندلیهای خماری
    سرنوشت روزها را روی هم سنجاق كردم
    شنبه‌های بی‌پناهی، جمعه‌های بی‌قراری
    عاقبت پرونده‌ام را با غبار آرزوها
    خاك خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
    روی میز خالی من، صفحه‌ی باز حوادث:
    در ستون تسلیت‌ها نامی از ما یادگاری
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. #120
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    طرحی برای صلح


    كودك
    با گربه‌هایش در حیاط خانه بازی می‌كند

    مادر، كنار چرخ خیاطی
    آرام رفته در نخ سوزن
    عطر بخار چای تازه
    در خانه می‌پیچد
    212532232306416218511723366311460117193192
    صدای در!
    ـ «شاید پدر!»


    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


صفحه 12 از 13 نخستنخست ... 28910111213 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/