صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 202

موضوع: جنگ جهانی دوم به زبان ساده

  1. #111
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    پس از دهه ها بحث و جدل، بالاخره امروز آرشيو هايشوروي اعدام ٥٠٠٠ افسر لهستاني، در آوريل ١٩٤٠ به دستور مسکو را تاييد مي کنند. اجساد اين افراد توسط آلمانها در سال ١٩٣٤ در کاتين( نزديک سمولنسک) کشف شد. شورويها ضمن برخورد بي رحمانه با لهستاني ها ، جان بيش از يک ميليون يهودي را در مناطقالحاقي نجات و سازماندهي انتقال آنها را در ژوئن ١٩٤١ در الويت قرار دادند (١٠).
    دوران اجراي مفاد پيمان شوروي و آلمان توسط استالين،يعني از ٢٣ اوت ١٩٣٩ تا ٢٢ ژوئن ١٩٤١، موضوع بحث و جدل ديگري است. برخي کارشناسانتاريخ ، صدور مواد اوليه از شوروي به آلمان نازي ويا تغيير استراتژي تحميل شده بهکمينترن و احزاب کمونيست از تابستان ١٩٤٠ ، مبني بر « افشا جنگ امپريالستي »، وغيره را برجسته مي کنند. اما تاريخ نگاران ديگري که در بالا به آنها اشاره شد، چنيننظراتي را بي اهميت دانسته ويا حتي رد مي کنند (١١). ياد آور شويم که ايالات متحدهحتي پس از اعلام جنگ عليه هيتلر در دسامبر ١٩٤١ و فرانسه که از سپتامبر ١٩٣٩ رسمااز طرفين درگير در جنگ بودند، همواره به رايش محموله هاي سنگين صنعتي صادر مي کردند (١٢).
    روابط شوروي و آلمان که از ژوئن ١٩٤٠ در حالت بحرانيبسر مي برد ، در نوامبر همان سال به سوي گسسته شدن گرائيد. « بين سالهاي ١٩٣٩ تا١٩٤١، شوروي تسليحات زميني و هوايي خود را گسترش داد و ١٠٠ تا ٣٠٠ گردان (يعني ٢ تا٥ميليون نفر) را در مرز هاي غربي خود مستقر ساخت (١٣). روز ٢٢ ژوئن ١٩٤١، رايش پساز گرد آوري نيرو در روماني به شوروي اعلام حمله کرد. نيکلا ورت،(کارشناس تاريخ، م) از « فروپاشي نظامي ١٩٤١ » سخن مي راند که به زعم او در بين سالهاي ١٩٤٢ و١٩٤٣ « حرکت عظيم جامعه و نظام » را به همراه داشت.
    روز ١٦ ژوئيه ١٩٤١، ژنرال دواين ضمن اعلام خبر مرگ « بليتزکريگ » ( جنگ جرقه اي، در نخستين مرحله جنگ، آلمان به سرعت هدف هاي اروپاييخود را فتح مي کرد و نام اين جنگ هاي کوتاه و پيروز مندانه را جنگ جرقه اي گذاشتهبود ، م) در ويشي به ژنرال پتن گفت : « هر چند رايش سوم در روسيه به پيروزي هاياستراتژيکي دست يافته است، سير قضايا آنطوري که رهبران آلمان در نظر داشتند به پيشنمي رود. آنها مقاومت سر سختانه سر بازان روس ، چنين شور خدشه ناپذير مردمي،چريکهايي که در پشت جبهه ارتش را از پاي در مي آوردند، شکستهاي تا اين حد جدي و خلايي کامل براي اشغالگران که با مشکلات عظيم در تامين مهمات ، آذوقه و ايجاد ارتباطمواجه بودند (...)، را حدس نمي زدند. بدون نگراني از نان فردا ، روس هاکشتزارهايشان رابه آتش مي کشند روستا ها را منهدم مي کنند و تمام ابزارهاي حمل ونقل را ازبين مي برند و مزرعه ها را ويران مي سازند ». (١٤)

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #112
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    واتيکان ، زبده ترين شبکه اطلاعاتي جهان، از اوايلسپتامبر ١٩٤١ به « مشکلات آلمان ها» پي برد و عاقبتي که براي آنها پيش بيني مي شدرا چنين حدس زد : « استالين به همراه چرچيل و روزولت به سازماندهي صلح خواهدپرداخت»، به اين ترتيب واتيکان « چرخش تعيين کننده وضعيت جنگ » را پيش از توقفورماخت در مقابل دروازه هاي مسکو (يعني آخر اکتبر) و بسياري قبل از نبرداستالينگراد تشخيص داد. نظر مشاور نظامي فرانسه در مسکو ، اگوست آنتوان پالاس ، درسال ١٩٣٨ نيز که معتقد بود به دنبال پاکسازي هاي انجام شده در رده هاي عالي ارتشسرخ، بعد از محاکمه و اعدام مارشال ميکائل توخاتچوسکي در سال ١٩٣٧، قدرت اين ارتشروز به روز فزوني گرفته است ، به هنگام حمله آلمان تاييد شد.(١٥)
    او مي نوشت که ارتش سرخ قدرت مي گيرد و« ميهن دوستي » بي سابقه اي در آن رشد مي کند : جايگاه ارتش، تربيت نظامي و تبليغات موثر به نظرآنتوان پالاس : « کشور رادر تواني بالا نگه مي داشت و قهرماني هاي سربازانش باعثافتخار آن بود (...) واعتماد خدشه ناپذيري نسبت به قدرت دفاعي اش در آن ايجاد ميکرد». پالاس از اوت ١٩٣٨ ، شکست هاي ژاپن در منازعات مرزي شوروي، چين و کره را موردتوجه قرار داده بود. کيفيت ارتش سرخ که چنين سر بلند از بوته آزمايش بيرون آمدهبود، درس مهمي به حساب مي آمد : علي رغم خشم هيتلر، ژاپن ، روز ١٣ آوريل ١٩٤١، درمسکو پيمان « بي طرفي » را به امضا رساند و به اين ترتيب شوروي را از وحشت درگيرشدن در دو جبهه رها ساخت، از زمان حمله ژاپن به مانچوري در سال ١٩٣١ وسپس به چين درسال ١٩٣٧، شوروي همواره در واهمه حمله اي از جانب ژاپن قرار داشت. پس از ماهها دوربودن از صحنه جنگ، به دنبال حمله ماشين عظيم جنگي نازي، ارتش سرخ ، بالاخره، مجددادر شرايط امکان ضد حمله قرار مي گرفت.
    اگر در سالهاي ١٩١٧-١٩١٨، رايش در غرب بويژه توسط ارتشفرانسه به عقب رانده شد، بين سالهاي ١٩٤٣ تا ١٩٤٥ در شرق ، توسط ارتش سرخ شکستخورد. استالين براي کمک به ارتش سرخ ، از اوت - سپتامبر ١٩٤١ تقاضاي گشايش « جبههدوم» را مطرح کرد ( منظور از« جبهه دوم » ارسال گردان هاي متفقين به شوروي ويا ورودآنها به سواحل فرانسه بود). اما در مقابل اين پيشنهاد، تنها با تعارفات نخست وزيرانگلستان ، وينستون چرچيل مواجه شد ، فرانکلين روزولت، ريئس جمهور آمريکا نيز بلافاصله با چرچيل هم نوايي کرد و از « قهرماني نيروهاي رزمنده شوروي » تجليل نمود، ويهمچنين از امکان پرداخت « وام » به شوروي صحبت کرد ، که مي توانست پس از پايان جنگپس داده شود. وامي که يک تاريخ نگار شوروي مبلغ آن را حدود ٥ ميليارد روبل يعنيتقريبا ٤٪ درآمد ملي سالهاي١٩٤١ – ١٩٤٥ تخمين مي زند. اما مخالفت با گشايش « جبههدوم » و کنار گذاشتن شوروي از روابط ميان متفقين ( علي رغم حضور اين کشور درکنفرانس تهران ، نوامبر ١٩٤٣)، همه در همان راستاي نظريه لزوم وجود « کمربند امنيتي » (ضد بلشويک) و « دست هاي باز در شرق» بود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #113
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    در پي شکست ژنرال فردريش ون پائو لوس در استالينگراد،روز ٢ فوريه ١٩٤٣، موضوع تنا سب قوا در اروپا مطرح شد وصلح آينده در دستور روز قرارگرفت. واشنگتن براي گردن ننهادن به موازين نظامي در جهت حل و فصل منازعات، برسرکردگي مالي خود تکيه مي کرد. فرانکلين روزولت از مذاکره در باره «اهداف جنگ» کهتوسط وينستون چرچيل و ژوزف استالين در ماه ژوئيه ١٩٤١ مطرح شده بود ، سر باز زد (اين طرح بازگشت به مرز هاي امپراطوري سابق که در سالهاي ١٩٣٩-١٩٤٠ تعريف شده بود،را پيشنهاد مي کرد). به نظر آمريکا وجود « دايره نفوذ » شوروي دامنه تاثير آمريکارا محدود مي کرد. آرول هاريمن ، متخصص امور مالي و سفير آمريکا در مسکو در سال ١٩٤٤معتقد بود که « پرداخت "کمک اقتصادي" به شوروي که در جنگ ويران شده است، مانع گسترشحوزه نفوذ (...) آن در اروپاي شرقي و منطقه بالکان مي شود ».
    اما نمي شد نبرد استالينگراد که از ژوئيه ١٩٤٢ « دوارتش با بيش از يک ميليون نفر سرباز را در مقابل هم قرار داد » ، به حساب نياورد. ارتش شوروي در اين « نبرد سخت » پيروز شد، نبردي که اروپاي اشغال شده، روز به روزآنرا دنبال مي کرد. « براي هر خانه، هر منبع آب، هر انبار و هر گوشه ديگر مخروب شده، (...) خشونت اين درگيري از تمامي منازعات جنگ اول جهاني بيشتر بود » . پيروزي دراين نبرد، راه رسيدن به يک قدرت جهاني را براي شوروي هموار ساخت، همانطور که پيروزيدر جنگ پولتا وا (عليه سوئد) در سال ١٧٠٩روسيه را به قدرتي اروپايي ارتقا داد.
    گشايش واقعي «جبهه دوم» ، تا ژوئن ١٩٤٤ به تاخيرافتاد، و به دليل پيشرفت هاي ارتش سرخ، فراتراز مرز هاي شوروي در سال ١٩٤٠، تقسيمجديد «حوزه نفوذ» مطرح شد. موقعيت برتر شوروي، به مثابه طرف تعيين کننده در مذاکرات، در کنفرانس يالتا در فوريه ١٩٤٥، به دليل دسيسه هاي استالين در استفاده از لهستان « قرباني » ، در مقابل چرچيل ناتوان و روزولت در حال مرگ نبود، بلکه ناشي از موقعيتاتحاد شوروي در تناسب قواي نظامي جهاني بود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #114
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تناسب قواي جهاني تغيير کرد و جنگ و گريز همراه بامذاکره بين ورماخت و ارتش انگليس و آمريکا آغاز شد ، در حالي که انتقال نيرو هايآلماني به شرق جريان يافت، آخر مارس همان سال، « ٢٦ گردان آلماني حول جبهه هاي غربگرد آمده (...) ، حال آنکه ١٧٠ گردان در جبهه هاي شرق بسيج شده بودند» (١٦)، جبهههاي شرقي که منازعات تا آخر در آن به شدت جريان داشت. در ماه مارس-آوريل ١٩٤٥،عمليات « غروب آفتاب » شديدا به مسکوآسيب رساند : آلن دولز، متخصص مالي و فرماندهستاد خدمات استراتژيک ( پدر سازمان سيا)، در برن، با کارل ولف ، ژنرال اس اس و رئيسفرماندهي هيملر، که مسئول کشتار ٣٠٠ هزار يهودي و شکست ارتش کسلرينگ در ايتاليا بود، به مذاکره نشست. از لحاظ سياسي قابل پذيرش نبود که برلن به غربي ها واگذار شود. از ٢٥ آوريل تا ٣ مه ١٩٤٥، جنگ باز هم ٣٠٠ هزار کشته شوروي بر جاي گذاشت، يعنيمعادل کل کشته هاي آمريکا (٢٩٢ هزار نفر) و « کشته هاي صرفا نظامي » جبهه هاي اروپاو ژاپن بين دسامبر ١٩٤١ تا اوت ١٩٤٥ (١٧).
    ژان ژاک بکر معتقد است : « صرف نظر از فضاي وسيع تر ومخارج سر سام آور شيوه هاي نظامي افراطي ارتش شوروي، از لحاظ صرفا نظامي ، جنگ دومجهاني نسبت به جنگ اول از خشونت کمتري برخوردار بود (١٨) ». اين گفته به معنايفراموش کردن اين حقيقت است که اتحاد شوروي به تنهايي بيش از نيمي از مجموع کشته هايجنگ دوم جهاني را بين سال هاي ١٩٣٩ تا ١٩٤٥ متحمل شد ، ازجمله به اين دليل که رايشسوم ، علاوه بر نقشه ريشه کن کردن يهودي ها، برنامه ا محاء دسته جمعي ٣٠ تا ٥٠ميليون اسلاو را نيز در سر مي پروراند. (١٩). ورماخت ، جولانگاه پان ژرمانيست ها کهبه شدت « نازي زده » بود روس ها را « آسيايي هاي مستحق تحقيرمطلق » مي انگاشت ومسبب اصلي کشتار آنها بود : وحشي گري ضد اسلاو ، ضد يهودي و ضد بلشويک آنها با عثشد شوروي نتواند از قوانين جنگي مربوط به کنوانسيون لاهه (١٩٠٧) بهره جويد، اينوحشيگري که در دادگاه نورنبرگ (١٩٤٥ – ١٩٤٦) عيان گرديد ، و در غرب سالها مسکوتگذاشته شده بود ، اخيرا به ياري نمايشگاه هاي سيار در آلمان (٢٠) مجددا ياد آوري ميشود.
    دستورات ورماخت بيانگر شدت نفرت آنهاست : در بخشنامهمعروف به « کميسر ها » ، به تاريخ ٨ ژوئن ١٩٤١، اعدام کميسرهاي سياسي کمونيستي کهبه ارتش سرخ مي پيوستند، صادر شد. در بخشنامه دستور داده شده بود « زنداني شاننکنيد »، اين حکم باعث شد حتي پس از پايان درگيري ها، ٦٠٠ هزار زنداني جنگي جابجااعدام شوند و در ماه ژوئيه همانسال، حکم شامل «دشمنان غير نظامي » نيز گرديد ، حکمژنرال ريشنو در رابطه با « امحاء نهايي سيستم "يهودي - بلشويکي" » در اين چارچوببود(٢١). به اين ترتيب ٣.٣ ميليون اسير جنگي، يعني دو سوم کل اسرا بين ١٩٤١ تا ١٩٤٢قرباني « کشتار برنامه ريزي شده» گشتند، از تشنگي و گرسنگي (٨٠ ٪ آنها) ، بيماريتيفوس و کار برده وار تلف شدند. زندانيان « کمونيست سر موضع » که به اس اس ها تحويلداده مي شدند به عنوان موش آزمايشگاه، نخستين قربانيان اطاق هاي گاز در کمپ زيکلونب. در اردوگاه آشويتس، در دسامبر ١٩٤١ بودند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #115
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    فیلد مارشال هانس گودریان


    guderian3
    هاینس گودریان در 17 جولای 1888 در شهر کلوم ( در آن زمان متعلق به آلمان و در پروس غربی بود ولی اکنون در لهستان واقع است ) و در جنوب منطقه دانزیگ متولد شد . از سال 1901 تا 1907 در مدرسه و آکادمی نظامی برلین به تحصیل پرداخت . پس از آن به درجه ستوان سومی در گردان دهم موسوم با جاگر که تحت فرماندهی پدرش بود به خدمت پرداخت . بعد از گذراندن موفق دانشکده جنگ در شهر متز ( واقع در فرانسه که در آن زمان در اشغال آلمان بود ) در 1908 ، درجه ی ستوان دومی را دریافت نمود و دوباره به گردان جاگر پیوست .
    در 1911 هاینس جوان عاشق دختری به نام مارگارت گورن میشود و قصد ازدواج میکند اما پدر هاینس ، که معتقد بود پسرش جوان تر از آن است که ازدواج کند ، او را برای گذراندن دوره مخصوص به گردان تلگراف ( گردان بیسیم ) فرستاد تا مدتی از مارگارت دور باشد . بعد از پایان دوره آموزشی در 1913 ، هاینس با مارگارت گورن ازدواج کرد . آنها دارای دو فرزند پسر شدند که هر دو نیز در جنگ جهانی دوم ، در سپاه زرهی آلمان مشغول نبرد بودند .


    004

    تا قبل از وقوع جنگ جهانی دوم هاینس گودریان برای گذراندن دوره ی فرماندهی ستاد به آکادمی نظامی برلین فرستاده شد . در نوامبر 1914 به درجه ستوان یکمی ارتقا داده شد و تنها یکسال بعد از آن نیز سروان شد .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #116
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    در طول جنگ جهانی اول به واحد های متعددی اعزام شد و پست های گوناگونی را برعهده شد و نبردهای زیادی را از نزدیک و با چشم خویش نظاره کرد ، از جمله فاجعه مارن و کشتار وردن ، اگر چه در هیچ کدام از این نبردها فرماندهی واحدی را بر عهده نداشت . با این وجود موفق به دریافت مدال صلیب آهنین درجه یک و درجه گردید . در اوایل 1918 او نبرد سدان را مورد بررسی و بازبینی مجدد قرار داد و آنچنان توانایی خود را در حل مشکلات تاکتیکی با استفاده از عملیات های غیر متعارف به اثبات رساند که اساتیدش در دانشگاه جنگ تحت تاثیر قرار گرفتند . او برای ورود به فرماندهی کل ستاد ارتش نمره قبولی گرفت . بعد از جنگ او در ارتش آلمان که بر اثر عهدنامه ورسای شمار سربازانش به یکصد هزار نفر کاهش پیدا کرده بود ، به کار خویش ادامه داد .
    گودریان شروع به نوشتن مقالاتی در مورد واحدهای موتوریزه کرد و در پی آن مامور تشکیل اولین واحدهای گوناگون موتوریزه ارتش شد . این واحدهای موتوریزه تنها برای حمل آذوقه و تدارکات به جبهه بودند و تنها تجهیزات آنها تعدادی کامیون و خودرو و موتور سیکلت بود . در 1927 با یک درجه ترفیع سرگرد شد . در تمام این مدت او در تلاش برای یافتن و بدست آوردن و هرگونه وسیله نقلیه موتوری بود که بتوان از آن به عنوان خودروی رزمی در میدان جنگ استفاده کرد . او به زبانهای فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و از همین روی شروع به ترجمه آثار سروان لیدل هارت ( از اولین تئوریسینهای نظامی بود که به اهمیت تانک در نبردهای نوین پی برد ) و سی اف فولر نمود .


    gud

    او تعدادی از کامیون هایش را به برجکهای چوبی مجهز و آنها را با مسلسل تسلیح نمود و در یک مانور نظامی ، در شرایط میدان نبرد واقعی از آنها به عنوان وسیله زرهی استفاده کرد ، اما افسران مافوق او را از ادامه کار منع کردند . در 1929 به سوئد مسافرت کرد و در آنجا از گردانهای تانک که با زره پوشهای Strv m/21 and m/21-29 تجهیز شده بودند دیدن به عمل آورد . همچنین بازدیدی از محل سری آزمایش توانایی تانک در کازان روسیه داشت ( در این زمان ، آلمان هنوز اجازه تولید تانک نداشت ) ، و در اینجا با تعدادی از افسران روسی که بعدها به دشمنان قسم خورده او تبدیل شدند آشنا شد . در آن زمان گودریان فرمانده یگانهای ترابری موتوریزه و همچنین استاد آکادمی نظامی برلین در رسته ترابری موتوریزه بود .
    در فوریه 1931 به درجه سرهنگ دومی رسید و دو سال بعد از آن سرهنگ تمام شد . گودریان سرسختانه به نوشتن مقالات خود در زمینه خودروهای زرهی ادامه میداد و کمکهای شایانی نیز در حل مشکلات فنی اولین تانک تولید شده در آلمان کرد . بعد از به قدرت رسیدن حزب نازی ، آدولف هیتلر دیداری از یکی از مانور های گودریان داشت و شدیدا مجذوب قدرت تحرک و مانور های سریع وسائط زرهی گودریان در میدان نبرد شد . هیتلر کاملا مسحور تاکتیک های برق آسای گودریان شده بود .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #117
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بعد از الغاء رسمی معاهده ورسای و اجباری شدن دوباره خدمت سربازی ، هیتلر مجاز شد که سه لشگر زرهی را در رایش ور ( ارتش آلمان قبل از ج ج دوم ) تشکیل دهد . گودریان که در آن زمان روابط بسیار خوبی با هیتلر داشت به فرماندهی لشگر دوم زرهی آلمان گمارده شد و اندکی پس از آن نیز با ترفیع ، به درجه سرتیپ دومی رسید . کمتر از یک سال و نیم بعد به درجه سرتیپ یکی و فرماندهی سپاه XVI رسید .
    او در عملیات آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان ) و همچنین در تهاجم به سوت لند ( چک اسلواکی ) در نوک پیکان حمله قرار داشت . تنها 10 ماه بعد از این واقعه ، گودریان سر لشگر شد و مهمترین وظیفه نظامی خود ، که تاریخ را دگرگون ساخت بر عهده گرفت : او ( Chef der Schnellen Truppen ) یا فرمانده کل یگان های سریع السیر آلمان شده بود .
    این بدان معنی بود که مسئولیت استخدام ، آموزش ، تکنیک و تاکتیکهای تمام واحدهای موتوریزه وزرهی ورماخت به استثنا توپ های هجومی نیروهای پیاده در اختیار هاینز گودریان قرار میگرفت . او اکنون قادر بود تا تمام توانایی ها ، خلاقیت بی همتا و دانش وسیع خود را به کار گیرد تا آلمان را به عنوان غول زرهی ارتشهای جهان ، آنچنان که در جنگ شاهد آن بودیم ، بدل نماید .
    در یورش ارتش آلمان به لهستان ، آو فرمانده سپاه XIX بود و دوباره نشان درجه یک و درجه دو صلیب آهنین همراه با صلیب شوالیه را دریافت کرد .
    وقتی آلمان به فرانسه حمله کرد ، هاینز گودریان یک نمایش واقعی از Blitzkrieg یا جنگ برق آسای آلمانی را به اجرا گذاشت . با تخطی های مکرر از دستورات مافوقین خود و پیشروی های سریع ، تا جایی که مردان و تانکهای او توانایی رفتن داشتند ، تمام خطوط پشت جبهه فرانسوی ها را در هم کوبید و باعث مختل شدن خطوط ارتباط فرانسویان شد و اعضای ستاد فرماندهی ارتش فرانسه را که میپنداشتند آلمانها هنوز در ساحل غربی رود موز هستند و افراد خود را بدون فرماندهی گذاشته بودند به اسارت گرفت . با گردن زدن ارتش فرانسه ! با تاخت و تاز سریع گودریان پیروزی در جبهه غرب و در مقابل فرانسویان قطعی شد . فتح فرانسه بدون توفق و برتری کامل تانکهای آلمانی در جنگ میسر نمیشد . این در حالی بود که تانکهای Panzer IV آلمانی تنها مقابل چار بی های فرانسوی قابل قیاس بودند و Panzer I, Panzer II و Panzer III کاملا در مقابل حریف ضعیف تر و به مراتب پایین تر بودند . عاملی دیگری در پیروزی یگانهای زرهی آلمان نقش داشت ، تمام تانکهای آلمانی مجهز به بی سیم و رادیو بودند و قابلیت تحرک بالایی داشتند و به سادگی قابل نگهداری بودند . تمام تانکهای آلمانی در عملیات جذب واحدهای زرهی مختلف شده بودند و نه مانند ارتش فرانسه به عنوان جزئی از لشگرهای پیاده . و در آخر و شاید مهمترین عامل در برتری تانکهای آلمان ، چیزی که دیگر ارتش ها از آن بی بهره بودند ، وجود فرمانده ای خلاق به نام هاینس گودریان که مسئول آموزش و ساماندهی واحد های زرهی آلمان بود .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #118
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بعد از رسیدن به کانال انگلستان ، سپاه زرهی گودریان در عمق خاک فرانسه نفوذ کرده و موجب ایجاد شکافی بزرگ در خط دفاعی معظم ماژینو شده بود . در آن زمان هر خودرویی ، اعم از تانک ، کامیون ، زره پوش که در یگان های تحت امر گودریان خدمت میکردند ، منقش به یک G بزرگ بر روی بدنه خود بودند که حرف اول نام خانوادگی گودریان بود ( Guderian ) و به این ترتیب واحدهای سپاه زرهی گودریان از سایر واحدها متمایز میشد . قبل از تهاجم به شوروی ، گودریان دوباره ترفیع درجه یافت و به مقام سپهبدی ( یک پله قبل از فیلدمارشالی که بالاترین رتبه نظامی در ارتش آلمان است ) و فرماندهی ارتش دوم زرهی ورماخت رسید .
    در اولین مرحله از تهاجم به روسیه ، گودریان مفتخر به دریافت نشان بلوط بر روی مدال صلیب شوالیه خود گردید . به علت مشکلات دائمی با مافوق خود ، فیلد مارشال فون کلوگ که همواره سعی میکرد جلوی پیشروی سریع گودریان را برای دور کردن واحدها از منطقه خطر بگیرد ، به دستور هیتلر از فرماندهی فون کلوگ خارج شد .




    در فوریه 1943 ، بعد از شکست استالینگراد ، گوردیان مسئول مدرنیزه کردن واحدهای زرهی آلمان شد . او سریعا روابط نزدیکی با آلبرت اسپیر ، وزیر تسلیحات آلمان برقرار ساخت و در کنار هم موفق شدند نرخ ساخت تانک در هر ماه را به طرز چشمگیری افزایش دهند ، همچنین بسیاری از اصلاحات تانکهای در حال ساخت شخصا توسط گودریان که به صورت خستگی ناپذیر از کارخانه ها و دیگر مراکز تولید بازدید مینمود ، صورت پذیرفت .
    بعد از ترور نا موفق هیتلر ، گودریان به سمت فرماندهی کل ستاد ارتش آلمان منصوب شد ، اما در واقع این سمتی تشریفاتی بود چرا که تمام دستورات از طرف شخص پیشوا صادر میشد و دیگران نقش چندانی نداشتند .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #119
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    سر انجام بعد از یک جدال لفظی شدید با آدولف هیتلر ، هاینس گودریان رسما از آخرین سمت خود معزول شد و برای همیشه از ارتش کنار رفت .
    در مه می 1945 گودریان به ارتش آمریکا تسلیم و اسیر شد . او به دادگاه نورمبرگ فرستاده شد اما هرگز محاکمه نگردید . روسها در صدد آن بودند که به جنایات جنگی محکومش کنند ولی این امر از سوی متفقین غربی مورد پذیرش واقع نشد چرا که در واقع هیچ جنایتی در جنگ از او سر نزده بود . در 1946 در زندانهای آلندورف و نیوستات در ایالت هسن محبوس شد اما دو سال بعد در 1948 از زندان آزاد گردید . بعد ار رهایی از زندان شروع به نوشتن کتاب خاطرات خود و چند اثر و مقاله دیگر کرد .

    سر انجام هاینس گودریان ، ملقب به هاینس سریع در چهاردهم می 1954 ، دقیقا چهارده سال پس از شکافتن خط دفاع فرانسوی ها در پس رورد موز درگذشت و در آلمان غربی به خاک سپرده شد .
    نکته جالب در مورد هاینس گودریان اینکه : پسر او، هاینس گونتر گودریان نیز در جنگ جانی دوم در رسته زرهی و در واحدهای تحت امر گودریان خدمت میکرد . او دوبار مدال گرفت و سه بار نیز مجروح شد . بعد از جنگ در ارتش جدید و کنونی آلمان ، بوندس ور نیز به خدمت ادامه داد و تا درجه سر لشگری نیز پیش رفت . در 1964 به سمت بازرس کل یگانهای زرهی ارتش آلمان برگزیده شد ، یعنی همان سمتی که پدرش دز دوران نازی ها بر عهده داشت . گونتر در 1972 بازنشسته شد . او 5 پسر داشت که یکی از آنها به سنت خانوادگی گودریان ها عمل کرده و در سال 1972 در ارتش آلمان درجه ستوانی داشت . هاینس گونتر گودریان هنوز در قید حیات میباشد و 93 سال سن دارد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  11. #120
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    هاینس گودریان به عنوان پدر جنگ برق آسای شناخته میشود ، روشی که از 1940 ، در طول جنگ جهانی دوم تمام دنیا را شگفت زده کرد . اسلوب جنگ گودریان موجب وارد آمدن ضربات سخت بر پیکره ارتش لهستان و در غرب ، باعث عقب نشینی متفقین تا ساحل دونکرک شد . شاید وحشت آور حرکت تانکهای گودریان در عملیات بارباروسا ، در حمله به روسیه شکل گرفت . زمانی که دکترین جنگ برق آسا موفق از آب در آمد گودریان به محبوب ترین ژنرال هیتلر تبدیل شد . گودریان تفکرات خود را بر پایه جابه جایی سریع نیرو ها در میدان نبرد گسترش داد . زمانی که ایده های او مورد توجه هیتلر قرار گرفت شروع به نگاشتن کتابی با عنوان " Achtung Panzer " ( آختونگ پانزر ، ترجمه تحت اللفظی آن معادل مواظب تانکها باشید یا خطر تانک میباشد . آختونگ به معنای خطر ، توجه یا خبردار هست و پانزر در زبان آلمانی به خودروهای زرهی مثل تانک اطلاق میشود ) نمود . به طور کلی این کتاب شامل طرحهای گودریان در زمینه جنگ متحرک به وسیله پیشروی هماهنگ نیروها که هرگز به دشمن فرصت متجمع شدن دوباره را نخواهد داد ، بود . از جولای 1943 ، وظیفه تکمیل فنون نبرد تانکهای سبک که به وسیله پیاده نظام و هواپیما ها پشتیبانی میشدند بر عهده گودریان گذاشته شد . این طرح در نهایت به روش جنگ برق آسای افسانه ای در تهاجم به دشمن مبدل گشت . طرحی که نسبت به تاکتیک برق آسای متداول آلمان در اوایل جنگ پیشرفت چشمگیری داشت .گودریان در سلسله مراتب ورماخت با مشکلات عدیده ای رو به رو بود . بسیار از فرماندهان سالخورده ورماخت که هنوز اعتقاد به تاکتیکهای کلاسیک دشاتند در مقابل نقشه های نو و تازه او جبهه میگرفتند . گودریان ایده های عجیب و بی سابقه ای داشت ، او قصد داشت تانکها را از رود موز که یک عامل دفاعی طبیعی برای فرانسویان بود عبور دهد . هاینس میگفت که حمله به بلژیک و فرانسه به خاطر وجود رود موز و سیستم محیطی منطقه با مانع مواجه خواهند شد . تانکها چطور خواهند توانست از رودخانه ، مخصوصا رودی همچومن موز عبور کنند ؟ خود او برای این مشکل راه چاره ای یافت !
    طرح گودریان شامل استفاده از واحدهای متخصص مهندسی که میتوانستند به سرعت بر روی رود پل های متحرکی بسازند که توانایی تحمل وزن تانکها و کامیونهای حمل آذوقه و مهمات را داشته باشند . با این روش تانکها به سهولت از عرض رود موز گذشتند . به این ترتیب آن دسته از افسران رده بالا که گودریان را در عملی ساختن ایده هایش یاری ندادند ، به اشتباه خود اعتراف نمودند . البته در تاکتیک جنگ بلیتز کریگ نباید از وجود موثر نیروهای چترباز غافل شد .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/