صفحه 12 از 44 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #111
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    آن کس که به دست جام دارد
    سلطانی جم مدام دارد
    آبی که خضر حيات از او يافت
    در ميکده جو که جام دارد
    سررشته جان به جام بگذار
    کاين رشته از او نظام دارد
    ما و می و زاهدان و تقوا
    تا يار سر کدام دارد
    بيرون ز لب تو ساقيا نيست
    در دور کسی که کام دارد
    نرگس همه شيوه های مستی
    از چشم خوشت به وام دارد
    ذکر رخ و زلف تو دلم را
    ورديست که صبح و شام دارد
    بر سينه ريش دردمندان
    لعلت نمکی تمام دارد
    در چاه ذقن چو حافظ ای جان
    حسن تو دو صد غلام دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #112
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دلی که غيب نمای است و جام جم دارد
    ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
    به خط و خال گدايان مده خزينه دل
    به دست شاهوشی ده که محترم دارد
    نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
    غلام همت سروم که اين قدم دارد
    رسيد موسم آن کز طرب چو نرگس مست
    نهد به پای قدح هر که شش درم دارد
    زر از بهای می اکنون چو گل دريغ مدار
    که عقل کل به صدت عيب متهم دارد
    ز سر غيب کس آگاه نيست قصه مخوان
    کدام محرم دل ره در اين حرم دارد
    دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
    به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد
    مراد دل ز که پرسم که نيست دلداری
    که جلوه نظر و شيوه کرم دارد
    ز جيب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
    که ما صمد طلبيديم و او صنم دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #113
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بتی دارم که گرد گل ز سنبل سايه بان دارد
    بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
    غبار خط بپوشانيد خورشيد رخش يا رب
    بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
    چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
    ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد
    ز چشمت جان نشايد برد کز هر سو که می بينم
    کمين از گوشه ای کرده ست و تير اندر کمان دارد
    چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
    به غماز صبا گويد که راز ما نهان دارد
    بيفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
    که از جمشيد و کيخسرو فراوان داستان دارد
    چو در رويت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
    که بر گل اعتمادی نيست گر حسن جهان دارد
    خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
    که می با ديگری خورده ست و با من سر گران دارد
    به فتراک ار همی بندی خدا را زود صيدم کن
    که آفت هاست در تاخير و طالب را زيان دارد
    ز سروقد دلجويت مکن محروم چشمم را
    بدين سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد
    ز خوف هجرم ايمن کن اگر اميد آن داری
    که از چشم بدانديشان خدايت در امان دارد
    چه عذر بخت خود گويم که آن عيار شهرآشوب
    به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #114
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    هر آن کو خاطر مجموع و يار نازنين دارد
    سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد
    حريم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
    کسی آن آستان بوسد که جان در آستين دارد
    دهان تنگ شيرينش مگر ملک سليمان است
    که نقش خاتم لعلش جهان زير نگين دارد
    لب لعل و خط مشکين چو آنش هست و اينش هست
    بنازم دلبر خود را که حسنش آن و اين دارد
    به خواری منگر ای منعم ضعيفان و نحيفان را
    که صدر مجلس عشرت گدای رهنشين دارد
    چو بر روی زمين باشی توانايی غنيمت دان
    که دوران ناتوانی ها بسی زير زمين دارد
    بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
    که بيند خير از آن خرمن که ننگ از خوشه چين دارد
    صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
    که صد جمشيد و کيخسرو غلام کمترين دارد
    و گر گويد نمی خواهم چو حافظ عاشق مفلس
    بگوييدش که سلطانی گدايی همنشين دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #115
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
    خداش در همه حال از بلا نگه دارد
    حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
    که آشنا سخن آشنا نگه دارد
    دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
    فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
    گرت هواست که معشوق نگسلد پيمان
    نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
    صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بينی
    ز روی لطف بگويش که جا نگه دارد
    چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
    ز دست بنده چه خيزد خدا نگه دارد
    سر و زر و دل و جانم فدای آن ياری
    که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
    غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ
    به يادگار نسيم صبا نگه دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #116
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مطرب عشق عجب ساز و نوايی دارد
    نقش هر نغمه که زد راه به جايی دارد
    عالم از ناله عشاق مبادا خالی
    که خوش آهنگ و فرح بخش هوايی دارد
    پير دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
    خوش عطابخش و خطاپوش خدايی دارد
    محترم دار دلم کاين مگس قندپرست
    تا هواخواه تو شد فر همايی دارد
    از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
    پادشاهی که به همسايه گدايی دارد
    اشک خونين بنمودم به طبيبان گفتند
    درد عشق است و جگرسوز دوايی دارد
    ستم از غمزه مياموز که در مذهب عشق
    هر عمل اجری و هر کرده جزايی دارد
    نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
    شادی روی کسی خور که صفايی دارد
    خسروا حافظ درگاه نشين فاتحه خواند
    و از زبان تو تمنای دعايی دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #117
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    آن که از سنبل او غاليه تابی دارد
    باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
    از سر کشته خود می گذری همچون باد
    چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
    ماه خورشيد نمايش ز پس پرده زلف
    آفتابيست که در پيش سحابی دارد
    چشم من کرد به هر گوشه روان سيل سرشک
    تا سهی سرو تو را تازه تر آبی دارد
    غمزه شوخ تو خونم به خطا می ريزد
    فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
    آب حيوان اگر اين است که دارد لب دوست
    روشن است اين که خضر بهره سرابی دارد
    چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر
    ترک مست است مگر ميل کبابی دارد
    جان بيمار مرا نيست ز تو روی سال
    ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
    کی کند سوی دل خسته حافظ نظری
    چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #118
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شاهد آن نيست که مويی و ميانی دارد
    بنده طلعت آن باش که آنی دارد
    شيوه حور و پری گر چه لطيف است ولی
    خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد
    چشمه چشم مرا ای گل خندان درياب
    که به اميد تو خوش آب روانی دارد
    گوی خوبی که برد از تو که خورشيد آن جا
    نه سواريست که در دست عنانی دارد
    دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
    آری آری سخن عشق نشانی دارد
    خم ابروی تو در صنعت تيراندازی
    برده از دست هر آن کس که کمانی دارد
    در ره عشق نشد کس به يقين محرم راز
    هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
    با خرابات نشينان ز کرامات ملاف
    هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
    مرغ زيرک نزند در چمنش پرده سرای
    هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
    مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش
    کلک ما نيز زبانی و بيانی دارد

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #119
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    جان بی جمال جانان ميل جهان ندارد
    هر کس که اين ندارد حقا که آن ندارد
    با هيچ کس نشانی زان دلستان نديدم
    يا من خبر ندارم يا او نشان ندارد
    هر شبنمی در اين ره صد بحر آتشين است
    دردا که اين معما شرح و بيان ندارد
    سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
    ای ساروان فروکش کاين ره کران ندارد
    چنگ خميده قامت می خواندت به عشرت
    بشنو که پند پيران هيچت زيان ندارد
    ای دل طريق رندی از محتسب بياموز
    مست است و در حق او کس اين گمان ندارد
    احوال گنج قارون کايام داد بر باد
    در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
    گر خود رقيب شمع است اسرار از او بپوشان
    کان شوخ سربريده بند زبان ندارد
    کس در جهان ندارد يک بنده همچو حافظ
    زيرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #120
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    روشنی طلعت تو ماه ندارد
    پيش تو گل رونق گياه ندارد
    گوشه ابروی توست منزل جانم
    خوشتر از اين گوشه پادشاه ندارد
    تا چه کند با رخ تو دود دل من
    آينه دانی که تاب آه ندارد
    شوخی نرگس نگر که پيش تو بشکفت
    چشم دريده ادب نگاه ندارد
    ديدم و آن چشم دل سيه که تو داری
    جانب هيچ آشنا نگاه ندارد
    رطل گرانم ده ای مريد خرابات
    شادی شيخی که خانقاه ندارد
    خون خور و خامش نشين که آن دل نازک
    طاقت فرياد دادخواه ندارد
    گو برو و آستين به خون جگر شوی
    هر که در اين آستانه راه ندارد
    نی من تنها کشم تطاول زلفت
    کيست که او داغ آن سياه ندارد
    حافظ اگر سجده تو کرد مکن عيب
    کافر عشق ای صنم گناه ندارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 12 از 44 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/