صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 7891011
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 110

موضوع: اشعار ایرج جنتی عطایی

  1. #101
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چرا نميرقصي)
    قد و بالاي تو رعنا رو بنازم
    تو گل باغ تمنا رو بنازم
    تو كه با عشوه گري
    از همه دل ميبري
    منو شيدا ميكني
    چرا نميرقصي
    تو كه با موي طلا
    قد و بالاي بلا
    فتنه برپا ميكني
    چرا نميرقصي
    قد و بالاي تو رعنا رو بنازم
    نو گل باغ تمنا رو بنازم
    اي سبك رقص بلا
    تو نكن ناز و بيا
    تو كه در رقص طرب شعبده بازي
    اي گل عشق و صفا
    نرو از محفل ما
    تو كه شاداب تر از هر گل نازي
    چو برقصي, تو فريبا
    ببري از دل من تاب و توانم
    چو خرامي, زتمنا
    بكني برق هوس بر دل و جانم
    زنگاهم چو گريزي
    تو پريزاده مگر خواب و خيالي
    قد و بالاي تو رعنا رو بنازم
    نو گل باغ تمنا رو بنازم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #102
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    قصه ی وفا

    به خاطر آور ، که آن شب به برم
    گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم
    کنون جدایی نشسته بین ما
    پیوند یاری ، شکسته بین ما
    گریه می کنم
    با خیال تو
    به نیمه شب ها
    رفته ای و من
    بی تو مانده ام
    غمگین و تنها
    بی تو خسته ام
    دل شکسته ام
    اسیر دردم
    از کنار من
    می روی ولی
    بگو چه کردم
    رفته ای و من آرزوی کس
    به سر ندارم
    قصه ی وفا با دلم مگو
    باور ندارم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #103
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    نمی خوام مثل همه گریه کنم

    زندگی با آدماش برای من یه قصه بود
    توی این قصه کسی با کسی آشنا نبود
    همه خنجر توی دست و خنده روی لبشون
    توی شب صدایی جز گریه ی بی صدا نبود
    نمی خوام مثل همه گریه کنم
    دیگه گریه دل رو دوا نمی کنه
    قصه های پشت این پنجره ها
    غم رو از دلم جدا نمی کنه
    قصه ی ماتم من
    هر چی که بود
    هر چی که هست
    قصه ی ماتم قلب خسته ی یه آدمه
    وقت خوابه
    دیگه دیره
    نمی خوام قصه بگم
    از غم و غصه برات هر چی بگم بازم کمه
    نمی خوام مثل همه گریه کنم
    دیگه گریه دل رو دوا نمی کنه
    قصه های پشت این پنجره ها
    غم رو از دلم جدا نمی کنه


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #104
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بهارم مثل زمستون می مونه

    دنیای به این بزرگی واسه من
    وقتی نیستی مثل زندون می مونه
    وقتی نیستی گلا ماتم می گیرن
    بهارم مثل زمستون می مونه
    وقتی نیستی
    من هوای موندنم نیست
    دیگه اینجا
    بی تو جای موندنم نیست
    وقتی رفتی اینه چین خورد و شکست
    باغبون درهای گلخونه رو بست
    عروس سفید پوشت تا دم مرگ
    لباس سیاه به تن کرد و نشت
    وقتی نیستی
    من هوای موندنم نیست
    دیگه اینجا
    بی تو جای موندنم نیست
    تو می خواستی دیوارا رو ورداری
    جای هر دیوار یه باغچه بکاری
    تو می خواستی پرده رو پس بزنی
    پشت هر پنجره خورشید بذاری
    وقتی نیستی
    کی به ما نشون بده
    عکس خورشید توی آب چه رنگیه
    کی می خواد به ما بگه
    بدون عشق اینجا پر از آدمای سنگیه
    وقتی نیستی
    من هوای موندنم نیست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #105
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    کاش از اول می دونستم

    تو کدوم کوهی که خورشید
    از تو چشم تو می تابه
    چشمه چشمه ابر ایثار
    روی سینه ی تو خوابه
    تو کدوم خلیج سبزی
    که عمیق ، اما زلاله
    مثل اینه پاک و روشن
    مهربون مثل خیاله
    کاش از اول می دونستم
    که تو صندوقچه ی قلبت
    مرهمی داری برای
    زخم این همیشه خسته
    کاش از اول می دونستم
    که تو دستای نجیبت
    کلیدی داری برای
    درای همیشه بسته
    تو به قصه ها می مونی
    ساده اما حیرت آور
    شوق تکرار تو دارم
    وقتی می رسم به آخر
    تو پلی ، پل رسیدن
    روی گردابه ی تردید
    منو رد می کنی از رود
    منو می بری به خورشید
    من از اونور شکستن
    گنگ و بی رمق گذشتم
    تن به رؤیاها سپرده
    رفتم ، از شفق گذشتم
    رفتم و رفتم و رفتم
    سایه مو بردم و بردم
    خسته بودم و شکسته
    خودم رو به شب سپردم
    من رو از شبم جدا کن
    نمی خوام تو شب بمیرم
    دوست دارم که پیش چشمات
    بوسه از خورشید بگیرم
    دوست دارم که نوشدارو
    واسه این شکسته باشی
    تا دم مردن پناه
    این غریب خسته باشی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #106
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بگو آره! بگو نه!
    بگو نه! به خط کشیدن رو پر پرواز رویا
    بگو نه! به سنگ پروندن به قناری
    به شقایق
    به قفس کردن مهتاب
    به سیاه کردن آینه
    بگو نه! به سنگسار دوتا پروانه‌ی عاشق
    رد شو از ترس و به سایه بگو نه!
    بگو نه! که کوچه گلبارون شه
    به سکوت و شب بگو نه!
    بگو نه که عاشقی آسون شه!
    بگو آره!
    به ستاره
    بذار از صدات یخ شب واشه
    به رهایی بگو آره!
    بگو آره که جهان زیبا شه !
    بگو آره به ترانه
    بگو آره به شکفتن
    بگو نه! به رمز و راز و
    به اشاره ها بگو نه!
    به من و
    آزادی و نو شدن از نو
    بگو آره
    به دوباره دلسپردن به دوباره‌ها بگو نه!
    رد شو از ترس و به سایه بگو نه!
    بگو نه! که کوچه گلبارون شه
    به سکوت و شب بگو نه!
    بگو نه که عاشقی آسون شه!
    بگو آره!
    به ستاره
    بذار از صدات یخ شب واشه
    به رهایی بگو آره
    بگو آره که جهان زیبا شه !



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #107
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    کمکم کن ، کمکم کن
    نذار اینجا بمونم تا بپوسم
    کمکم کن ، کمکم کن
    نذار اینجا لب مرگ رو ببوسم
    کمکم کن ، کمکم کن
    عشق نفرینی بی پروایی می خواد
    ماهی چشمه ی کهنه
    هوای تازه ی دریایی می خواد
    دل من دریاییه
    چشمه زندونه برام
    چکه چکه های آب
    مرثیه خونه برام
    تو رگام به جای خون
    شعر سرخ رفتنه
    تن به موندن نمی دم
    موندنم مرگ منه
    عاشقم ، مثل مسافر عاشقم
    عاشق رسیدن به انتا
    عاشق بوی غریبانه ی کوچ
    تو سپیده ی غریب جاده ها
    من پر از وسوسه های رفتنم
    رفتن و رسیدن و تازه شدن
    توی یک سپیده ی طوسی سرد
    مسخیک عشق پر آوازه شدن
    کمکم کن ، کمکم کن
    نذار این گمشده از پا در بیاد
    کمکم کن ، کمکم کن
    خرمن رخوت من شعله می خواد
    کمکم کن ، کمکم کن
    من و تو باید به فردا برسیم
    چشمه کوچیکه برامون
    ما باید بریم به دریا برسیم
    دل ما دریاییه
    چشمه زندونمونه
    چکه چکه های آب
    مرثیه خونمونه
    تو رگ بودن ما
    شعر سرخ رفتنه
    کمکم کن که دیگه
    وقت راهی شدنه
    کمکم کن


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #108
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    رسول رستاخیز

    ای ابر مرد مشرقی ای خوب
    ای نگهبان قدسی خورشید
    روشنایی آتش زرتشت
    یادگار صداقت جمشید
    ناجی سربلندی انسان
    ای تو پیغمبر ، ای اهورایی
    ای برای تو این هیولاها
    همه کوکی همه مقوایی
    با کتاب ترانه های من
    نه قصیده ، غزل لباس توست
    مرد اسطوره ای شعر من
    مخمل قلب من لباس توست
    با کتاب پدربزرگ من
    قصه ی رویش تباهی هاست
    قصه ی امتداد شب
    تا شب
    قصه ی ممتد سیاهی هاست
    دفتر کهنه ی پدر اما
    پر سوال و گلایه و تردید
    حرف اگر هست ، حرف تنهایی
    حرف آیا و و حشت و تردید
    با پدر ، آرزوی باغی بود
    روی خاکی که شکل مردن داشت
    بس که تن تشنه بود خاک من
    پدرم شوق جان سپردن داشت
    با من اما سبد سبد میوه
    از درخت غرور باغستان
    کوزه کوزه زلال نور و عشق
    برای قلب تشنه ی انسان
    مشرقی مرد پاسدار شرق
    معنی جاودانه ی اعجاز
    خاک اگر خنده کرد و گندم داد
    از تو بود ای بزرگ باران ساز
    ای رسول برگ رستاخیز
    دست حق
    بهترین سلاح توست
    فاتح پاک در زمان جاری
    رخش تاریخ ذوالجناح توست



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #109
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    زمزمه های یک شب سی ساله / شرقی غمگین








    ای شرقی غمگین ، وقتی آفتاب تو رو دید
    تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید
    شب راهشو گم کرد ، تو گیسوی تو گم شد
    آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید
    ای شرقی غمگین
    تو مثل کوه نوری
    نذار خورشیدمون بمیره
    تو مثل روز پاکی
    مثل دریا مغروری
    نذار خاموشی جون بگیره
    ای شرقی غمگین
    بازم خورشید دراومد
    کبوتر آفتاب
    روی بوم تو پر زد
    بازار چشم تو پر از بوی بهاره
    بوی گل گندم تو رو به یاد میاره
    ای شرقی غمگین ، زمستون پیش رومه
    با من اگه باشی ، گل و بارون کدومه
    آواز دست ما می پیچه تو زمستون
    ترس از زمستون نیست که آفتابش رو بومه



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #110
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    کاش از اول می دونستم



    تو کدوم کوهی که خورشید
    از تو چشم تو می تابه
    چشمه چشمه ابر ایثار
    روی سینه ی تو خوابه
    تو کدوم خلیج سبزی
    که عمیق ، اما زلاله
    مثل اینه پاک و روشن
    مهربون مثل خیاله
    کاش از اول می دونستم
    که تو صندوقچه ی قلبت
    مرهمی داری برای
    زخم این همیشه خسته
    کاش از اول می دونستم
    که تو دستای نجیبت
    کلیدی داری برای
    درای همیشه بسته
    تو به قصه ها می مونی
    ساده اما حیرت آور
    شوق تکرار تو دارم
    وقتی می رسم به آخر
    تو پلی ، پل رسیدن
    روی گردابه ی تردید
    منو رد می کنی از رود
    منو می بری به خورشید
    من از اونور شکستن
    گنگ و بی رمق گذشتم
    تن به رؤیاها سپرده
    رفتم ، از شفق گذشتم
    رفتم و رفتم و رفتم
    سایه مو بردم و بردم
    خسته بودم و شکسته
    خودم رو به شب سپردم
    من رو از شبم جدا کن
    نمی خوام تو شب بمیرم
    دوست دارم که پیش چشمات
    بوسه از خورشید بگیرم
    دوست دارم که نوشدارو
    واسه این شکسته باشی
    تا دم مردن پناه
    این غریب خسته باشی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 7891011

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/