صفحه 11 از 78 نخستنخست ... 7891011121314152161 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #101
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عشاق بجز یار سر انداز نخواهند

    خوبان بجز از عاشق جان‌باز نخواهند

    تا عشق بود عقل روا نیست که مردان

    در مملکت عاشقی انباز نخواهند


    آنان که چو من بی پر و پروانه‌ی عشقند

    جز در حرم جانان پرواز نخواهند


    بیداد از آن جزع جهان‌سوز نبینند

    فریاد از آن لعل جهان‌ساز نخواهند


    گر کشت مرا غمزه‌ی غمازش زنهار

    تا خونم از آن غمزه‌ی غماز نخواهند


    در مذهب عشاق چنان است شریعت

    کان را که بکشتند دیت باز نخواهند


    بی‌عشق ز خاقانی چیزی نگشاید

    بی‌وصل گل، از بلبل آواز نخواهند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #102
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نگارینا به صحرا رو که صحرا حله می‌پوشد

    ز شادی ارغوان با گل شراب وصل می‌نوشد

    به گل بلبل همی گوید که نرگس می‌کند شوخی

    مگر نرگس نمی‌داند که خون لاله می‌جوشد


    چه پندم می‌دهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد

    مگر سوسن نمی‌داند که عاشق پند ننیوشد


    نثار باغ را گردون به دامن در همی پیچد

    گل اندر لکه‌ی زمرد ز **** رخ همی پوشد


    مرو زنهار در بستان که گر خاری به نادانی

    سرانگشت تو بخراشد دلم در سینه بخروشد


    نگارا گر چنین زیبا میان باغ بخرامی

    کلاهت لاله برگیرد قبایت سرو درپوشد


    وگر باد صبا در باغ بوی زلف تو یابد

    به دل مهرت خرد حالی به صد جان باز نفروشد


    خصومت خیزد و آزار و آنگه مردمان گویند

    که آن بی‌عقل را بینید چون با باد می‌کوشد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #103
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عشق تو به هر دلی فرو ناید

    و اندوه تو هر تنی نفرساید

    در کتم عدم هنوز موقوف است

    آن سینه که سوزش تو را شاید


    از هجر تو ایمنم چو می‌دانم

    کو دست به خون من نیالاید


    با خوی تو صورتم نمی‌بندد

    کز عشق تو جز دریغ برناید


    با دستان غم تو می‌سازم

    گر ناز تو زخمه در نیفزاید


    آن می‌کنی از جفا که لاتسل

    تا کیست که گوید این نمی‌شاید


    ز اندیشه‌ی تو قرار من رفته است

    گر لطف کنی قرار باز آید


    چون طشت میان تهی است خاقانی

    زان راحت‌ها که روح را باید


    چون زخم رسد به طشت بخروشد

    انشگت بر او نهی بیاساید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #104
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    فروغ جمالت نظر برنتابد

    صفات خیالت خبر برنتابد

    به کوی تو از زحمت عاشقانت

    نسیم سحرگه گذر برنتابد


    به بازار تو مشتری بی‌بصر به

    که جانان خریدن بصر برنتابد


    بلائی که از عشقت آمد به رویم

    قضا برنگیرد قدر برنتابد


    به هر زشتی از عشق تو برنگردم

    که از عشق خوبان حذر برنتابد


    برآنی که خونم بریزی و سهل است

    چه عاشق بود کاینقدر برنتابد


    مکن هیچ تقصیر در کشتن من

    که کار عزیزان خطر برنتابد


    به بوسه لبت را کند رنجه نی‌نی

    که درد سر او نظر برنتابد


    به کامت ز تنگی سخن در نگنجد

    میان تو جان را کمر برنتابد


    به جان و سر تو که خاقانی از تو

    به جان گر کنی حکم سر برنتابد


    سگ توست خاقانی اینک به داغت

    چنان دان که داغ دگر برنتابد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #105
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خوی او از خام‌کاری کم نکرد

    سینه‌ی من سوخت چشمش نم نکرد

    دشمنان با دشمنان از شرم خلق

    آشتی رنگی کنند آنهم نکرد


    از مکن گفتن زبانم موی شد

    او هنوز از جور موئی کم نکرد


    روزی از روی خودم چون روی خود

    جان غم پرورد را خرم نکرد


    سینه‌ام زان پس که چون گوهر بسفت

    چون صدف بشکافت پس مرهم نکرد


    عشق او تا بر سر من آب خورد

    آب خورد جانم الا غم نکرد


    در جفا هم جنس عالم بود لیک

    آنچه او کرد از جفا، عالم نکرد


    خار غم در راه خاقانی نهاد

    وز پی برداشتن قد خم نکرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #106
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد

    عین کمال خسته باد ار به کمال تو رسد

    ماه منی و ماه را چرخ فدای تو دهد

    گر به دیار دشمنان وقت زوال تو رسد


    چشم زمانه را فلک میل زوال درکشد

    گر نظر گزند او سوی جمال تو رسد


    یافتن وصال تو کار نه چون منی بود

    دولت دیگری طلب کو به وصال تو رسد


    چشم من ار هزار سال از پی روی تو دود

    گر برسد به عاقبت هم به خیال تو رسد


    دیده‌ی خاقنی اگر لاف جمال تو زند

    کس نکند قبول ازو کان به مثال تو رسد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #107
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد

    یا جز غم عشق تو در دل هوسی باشد

    کس چون تو نشان ندهد در کل جهان لیکن

    چون این دل هر جائی هر جای بسی باشد


    بر پای تو سر دارم گر سر خطری دارد

    وصل تو به دست آرم گر دسترسی باشد


    از خاک سر کویت خالی نشوم یک شب

    گر بر سر هر سنگی حالی عسسی باشد


    ز آنجا که توئی تا من صد ساله ره است الحق

    ز اینجا که منم تا تو منزل نفسی باشد


    از زحمت خاقانی مازار که بد نبود

    گر خوان وصالت را چون او مگسی باشد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #108
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جانا لب تو پیش‌کش از ما چه ستاند

    اینک سر و زر نقد دگر تا چه ستاند

    مائیم و دلی جوجو از اندیشه‌ی عشقت

    عشقت به یکی جو چه دهد یا چه ستاند


    عشق تو به منشور کهن جان ستد از من

    یارب چو شود تازه به طغرا چه ستاند


    امروز جهان بستد و ما را غم این نیست

    ما را غم آن است که فردا چه ستاند


    گیرم که عروس غم تو نامزد ماست

    وصل تو ز ما خط تبرا چه ستاند


    چون تافتگی تب خاقانی از اینجاست

    دل مهر تب او ز دگر جا چه ستاند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #109
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مهر تو بر دیگران نتوان نهاد

    گوهر اندر خاکدان نتوان نهاد

    مایه‌ی من کیمیای عشق توست

    مایه در وجه زیان نتوان نهاد


    دست دست توست و جان ماوای تو

    پای صورت در میان نتوان نهاد


    بارها گفتی که بوسی بخشمت

    تا نبخشی، دل بر آن نتوان نهاد


    بر جهان گفتی که دل باید نهاد

    بر تو بتوان، بر جهان نتوان نهاد


    گر زمانه داد ندهد یا فلک

    بر تو جرم این و آن نتوان نهاد


    با زمانه پنجه درنتوان فکند

    بر فلک هم نردبان نتوان نهاد


    تا به کوی توست خاقانی مقیم

    رخت او بر آستان نتوان نهاد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #110
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پرده‌ی نو ساخت عشق، زخمه‌ی نو در فزود

    کرد به من آنچه خواست، برد ز من آنچه بود

    لشکر عشق تو باز بر دل من ران گشاد

    گر همه در خون کشد، پشت نباید نمود


    دل ز کفم شد دریغ سود ندارد کنون

    سنگ پیاله شکست گربه نواله ربود


    ز آتش هجران تو دود به مغزم رسید

    اشک ز چشمم گشاد مایه‌ی اشک است دود


    عشق چو یکسر بود هجران خوشتر ز وصل

    باده چو دردی بود دیر نکوتر که زود


    کشتن من یاد کن، یاد دگر کس مکن

    گوش مرا مشنوان آنچه نیارم شنود


    چشم سیاه تو دید دل ز برم برپرید

    فتنه‌ی خاقانی است این دل کور کبود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 11 از 78 نخستنخست ... 7891011121314152161 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/