صفحه 11 از 42 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 411

موضوع: تنهایی و آرامش

  1. #101
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    سلام ای محبوب من ، ای معشوق من و ای زیبای من، ای خدایی که با همه وجود دوستت دارم.
    اینک فرصتی است تا با تو سخن بگویم. خدایا این عزت مرا بس است که من بنده تو هستم. و این افتخار مرا کافی است که تو پروردگار منی، تو آنچنانی که دوست دارم.
    مرا آنچنان قرار بده که دوست می داری. ای خدای بزرگ و ای کمال مطلق، ای خدایی که مرا به تکنولوژی عشق فرا خواندی و آنگونه اراده کردی که در این مقطع از تاریخ زندگی من تحولی ایجاد شود. اینک من به عنوان دانشجوی موفق تکنولوژی فکر در مسیر زندگی ، راه نوینی را یافته ام. راهی که برای من دستاوردهای بزرگی از تحول ، موفقیت و سعادت را به دنبال دارد. ای خدای رحمان اینک در زندگی من نقطه عطفی ایجاد شده است و من تولدی دوباره یافته ام.
    و می روم تا با اعتماد به نفسی عالی ، باورهای درست و با افکاری مثبت و هدفمند از زندگی خود یک شاهکار بسازم ویقین دارم که در این مسیر ، تو در هر لحظه و همه جا همراه من خواهی بود و به من کمک خواهی کرد.
    ای مونس تنهایی های من ، اینک من به عنوان یک انسان ، به عنوان جانشین تو روی کره زمین می روم تا با فرماندهی درست سفینه وجودم را به جزایر قشنگ زندگی سفر کنم و از لحظه لحظه های زندگیم لذت ببرم.
    ای خدای آسمانها و زمین ؛ امروز این بنده کوچک تو در نهایت تواضع و خشوع و با عشق و احساسی بی نظیر به شناخت مجدد تو پرداخته است. و من اینک از تو باور دیگری دارم. یقین دارم که تو واقعا مرا دوست داری و من با تمام وجودم به تو عشق می ورزم.
    ای محبوب من ! من عشق را از تو آموخته ام واینک به تمام کائنات ، حیوانات ، گیاهان و همه انسانها عشق می ورزم و یقین دارم انچه از تو و مظاهر این دنیا به من می رسدخیر مطلق است و تو مرا از هر گونه شری در امان نگه می داری.
    ای خالق من ای که از روحت در من دمیدی و مرا اشرف مخلوقات خود خواندی و آسمانها و زمین را به تسخیر من در آوردی. اینک من به عنوان انسانی بزرگ و صاحب اقتدار و شخصیت می روم تا در عرصه این دنیا اظهار وجود کنم و با سایر انسانها عالیترین رابطه ها را برقرار کنم.
    ای محبوب زیبای من ، به تو قول می دهم اینک که خود را بازیافته ام و با تکنولوژی فکر نظام تفکر و باورهای خود را متحول ساخته ام ، میروم تا انسانی بزرگ ، با شخصیت ، امین، صادق، استوار،قاطع،مصمم، صمیمی، مهربان و متواضع باشم. با سلاح عشق و ایمان و با استفاده از قدرت بیکران فکر و ضمیر ناخودآگاه خودم زندگی زیبایی را یاز کنم.و در همه عرصه های زندگی طوفانی از موفقیت به پا کنم.
    ای خالق همه هستی ، ای کسی که همه ما را دوست داری اینک ما دانشجویان تکنولوژی فکر به پاس این لطف و محبت تو و به پاس این موفقیت بزرگ که امروز برای ما حاصل شده است ،میرویم تا این پیام عشق را پیام تکنولوژی فکر را که در حقیقت تکنولوژی عشق و معرفت الهی است.
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #102
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    تو رازی و ما راز



    پرده اندکی کنار رفت و هزار راز روی زمین ریخت .

    رازی به اسم درخت ، پرنده ، .... ، رازی به اسم انسان .

    رازی به اسم هر چه که میدانی .

    و باز پرده فرا آمد و فرو افتاد .

    آدمی این سوی پرده ماند با بهتی عظیم به نام زندگی ، هر سنگ ریزه اش به رازی آغشته بود و از هر لحظه ای رازی می چکید .

    در این سوی رازناک پرده ، آدمیان سه دسته شدند .

    گروهی گفتند هرگز رازی نبوده ، و پشت به راز و زندگی زیستند .





    خدا نام آنها را گمشدگان گذاشت .



    ********************



    گروهی دیگر گفتند رازی هست اما عقل و توان نیز هست ، ما رازها را می گشاییم ،





    و خدا گفت : توفیق شما را باد به پاس



    تلاشتان



    پاداش خواهید گرفت .



    اما بترسید در اولین راز وا بمانید .



    ********************

    و گروه سوم اما : سرمایه ای جز حیرت نداشتند و گفتند : در پس هر راز ، رازی است و در دل هر راز ، رازی جهان راز است و تو رازی و ما راز .

    تو بگو که چه باید کرد و چگونه باید رفت .



    خـــدا گفت نام شما را

    مومن

    میگذارم و خود،

    شما را راه خواهم برد

    دستتان

    را بمن دهید .



    آنها دستشان را به خدا دادند و خدا آنها را از لابلای رازها عبور داد و در هر عبور رازی گشوده شد .



    و روزی فرشته ای در دفتر خود نوشت :



    زندگی به پایان رسید .



    و نام گروه اول از میان آدمیان خط خورد .



    گروه دوم در گشودن راز اولین وا ماند .



    و



    تنها



    آنان که دست در دست خدا دادند از هستی



    رازناک به سلامت گذشتند .



    عرفان نظر آهاری

















    از بهشت که بیرون آمد داراییش یک سیب بود سیبی که به وسوسه آنرا چیده بود ،

    و مکافات این وسوسه هبوط بود .

    فرشته ها گفتند : تو بی بهشت میمیری زمین جای تو نیست زمین همه ظلم و فساد است .

    انسان گفت : اما من به خودم ظلم کرده ام زمین تاوان ظلم من است .

    اگر خــدا چنین میخواهد پس زمین از بهشت بهتر است .



    خــدا

    گفت :

    برو و بدان جاده ای که تو را دوباره به بهشت می رساند از زمین میگذرد زمین آکنده از شر و خیر آکنده از حق و باطل ، از خطا و از صواب ، و اگر خیر و حق و صواب پیروز شود تو باز خواهی گشت و گر نه ....

    فرشته ها گریستند .






    امـــــا ، انسان نرفت . انسان نمیتوانست برود ، انسان بر درگاه بهشت وا مانده بود . میترسید و مردد بود

    و آنوقت خـــــدا چیزی به انسان داد .

    چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه وا داشت .

    انسان دستهایش را گشود و خـــدا به او (( اختیـــار )) داد .

    خــــــدا گفت : حال انتخاب کن زیرا تو برای انتخاب کردن آفریده شدی . برو و بهترین را برگزین که بهشت ، پاداش به گزیدن توست .

    عقــــل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد ، تا تو بهترین را برگزینی .

    و آنگــــاه انسان زمین را انتخاب کرد ، رنج و نبرد و صبـــوری را .



    و این آغاز انسان بود .........



    عرفان نظر آهاری











    از خر چنگ بیاموزیم





    خرچنگ دریایی لاک ضخیمی بر پشت دارد که اندامش را محافظت میکند ، این جانور با داشتن این لاک که جسم او را محبوس







    کرده است نمیتواند رشد کند



    ، تنها با دور انداختن این لاک است که میتواند رشد کند و بزرگتر شود وقتی خرچنگ دریایی لاکش را از خود جدا میکند در حقیقت سپر خود را از دست میدهد و



    آسیب پذیر میشود



    زیرا تا لاک تازه بر پشتش نروید پوستی نازک و صورتی اندامش را می پوشاند که قدرت حفظ او را در برخورد با تخته سنگها و جانوران دیگر ندارد . به عبارت ساده تر او به خاطر رشد بیشتر مایل است زندگی خود را به خطر بیاندازد ..



    خطر کنید و با شگفتی شاهد رو آوردن بخت و اقبال به سوی خود باشید ، و ببینید که چگونه باران نعمتهای خداوندی بر شما خواهد بارید .





    خــــدایا !

    تو را دوست دارم !

    می خواهم تو را بیشتر و بیشتر دوست داشته باشم !

    می خواهم تو را بیشتر از هر چیز در دنیا دوست داشته باشم !

    می خواهم تو را تا سر حـــد سر مستـــی و شوریدگی دوست بدارم !

    عشق و ایمانی ناب ...

    در خور درگاه نیلوفرینت ...

    به من عطا کن !



    و



    چنان متبرکم گردان

    که توهمات سحرانگیز این دنیا نتواند مرا به گمراهی بکشاند !

    چنان متبرکم کن

    ای استاد مبارک
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #103
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    به پروردگار که چاهار قدم آن سوتر جهنم بود برایم، البته الانش هم هست. باید یک جوری همه چیز را جفت و جور کنم که بتوانم زودتر چترم را بردارم و بزنم به جاده ی خیس تنهایی ام، بدون اینکه کسی بفهمد بر من چه گذشت که بی صدا تنهاتر شدم!..

    شاید همین قدر که دوست داشتنی می نمایم بی لیاقت هم باشم! این ساختمان ها و این هوای سرد عذابم می دهند، دستهایم یخ زده اند اما باور کنید گناهی ندارند، همه اش تقصیر لب های ساکتم بود و دستهای تو که یادم نیست کجا حلقه شده بودند و بادی که توی کوچه های باریک می دوید! لحظات قشنگی که تو را با خودشان بردند، من را هنوز همانجا کنار در نگه داشته اند و دارند گرمای تنم را از زیر این همه لباس می دزدند!

    چقدر سخت است سربسته درددل کنی و هیچ کس نفهمد چه می گویی...

    الهی ؛ از دست من هیچ کاری بر نمی آید جز خطا، از تو هر کاری برآید جز خطا!..
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #104
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    یا رب ....

    مرا به سکوت بستند ، به زندان تنهاییم کشاندند ،چشمانم را بستند ، صدایم را گرفتند و آزادیم را شکستند .هر آنچه می دیدم تاریکی بود . و تمام آنچه از دنیا می فهمیدم دیوار سرد و نمناک زندانم با میله های آهنی بود که با سر انگشتانم لمسشان می کردم .داشت باورم می شد که آزادیم مرده . آزادیم مرده بود آری مرده بود .و امیدم .....

    چه می گویم ؟! امیدم زنده بود ، دستانم باز بود و خدایم بیدار ! حال چه می خواستم ، جز توانی که دستی سوی خدا بر آرم . تا همه دیوار زندانم خراب شود و هر چه آهن دیوار ، ذوب .

    پروردگار من ، ایخدای تنهاییم

    مرا از من ، مرا از تو ، وتورا از من مگیر .

    از من برای من حصاری برای دوری از تو مساز،

    و همه تنهاییم را از وجودت پر کن .

    <آمین یا رب العالمین >
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #105
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    خدایا،

    به من صبری بخش،

    به وسعت همه ی زندگیم ،

    ودردهاییی که بی صبرم می کنند.

    وصبری بیشترم بخش

    برای رنجهایی که انسان را می رنجانند.

    خدایا ،

    به دلم وسعتی بخش

    هم مرز تنهاییم ،

    ویاریم کن

    تا دوست بتوانم داشت

    حتی آنهایی را که تنهاترم کردند .

    یاریم کن

    تا ببینم ،

    وبه وسعت دیدنم مرا قدرت درکی بخش

    برای ادرک تنهاییت .

    خدایا ،

    کمکم کن

    برای فهم این که انسانم .

    و قدرتی بخش برای انسان ماندنم .

    آمین یا رب العالمین
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #106
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    سلام خدا جونم
    چقد دلم واست تنگ شده .اونقد كه بينمون كلي قدمهاي نرفته باقي مونده
    تو كه نزديكم هستي و لي من گاهي وقتا ازت دور مي شم. اما دوباره بهت نگاه مي كنم
    به صدات گوش مي دم بدون اينكه ازت چيزي بخوام چون خيلي ازت خجالت مي كشم
    چون تنها كسي كه مي تونه دستامو بگيره تا دوباره بلند بشم تويي
    خداي مهربونم
    منو ببخش از اينكه غفلت مي كنم از اينكه نداي بودنت رو بعضي وقتا
    فراموش مي كنم ببخش
    بزرگ من
    بزرگي تو هميشه منو اميدوار مي كنه .وقتي اشكامو توي دستات جمع مي كني
    كه ارومم كني منو بيشتر به مهربونيت به بزرگيت به بخششت اميدوارتر مي كنه
    خداي مهربونم
    مي دونم حتي اگه اشكاي من فقط واسه لحظه اي باشه كه دارم با تو حرف مي زنم بازم
    تو فراموشم نمي كني و بغضاي كهنه رو يكي يكي از دلم بيرون مي كني
    دلم مي خواست مي تونستم ذره اي از نعمتهاتو به خوبي شكر گذاري كنم
    اما افسوس كه با غفلتهام همه رو از بين مي برم
    خداي من هستي من
    كمكم كن
    بايد هنوز خيلي چيزا ياد بگيرم ...
    شكر مي كنم نعمتهاي داده و نداده را
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #107
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    ای معبود عشق :


    همانند ابراهیم مرا به دوستی خویش برگزین


    همانند موسی مرا لایق هم صحبتی خویش قرار ده


    همانند لقمان به من حکمت عطا بفرما


    و همانند یعقوب یوسفم را به من بازرسان


    به مانند ایوب زیان را از من برطرف نما


    بیامرز مرا همانند داود



    همان گونه که ندای یونس را در تاریکی اجابت نمودی


    ندای مرا نیز پاسخ فرمای.


    مولای من خطای آدم را نیز ببخش


    به رحمت خویش ادریس را جایگاه رفیع بخشیدی


    مرا نیز بی نصیب مفرما .
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #108
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    نگارمن محبوب و معبود زیبای من خدای بزرگ:

    این منم! بنده عاجز تو كه هرگاه به سويت آمدم چيزي جز بزرگي و بزرگواري تو و كوچكي خود نفهميدم از درگاهت خواسته هايم زياد است هرچند كه ميدانم اجابت همه آنها حتي در يك لحظه براي تو كار دشواري نيست و اگر آنها را برآورده سازي رحمتت را برمن ارزاني داشتي و اگر براورده نگردد حكمت را بر من نمايان گردانيدي خدايا كاري كن كه من حضور سبزت را ادراك كنم و اگر خواسته ام اجابت نشد حكمت ات را بفهمم و عزلت نشين نشوم وبه ايمانم شك نكنم و بر خواسته هاي اجابت شده ام ليبل شانس نچسبانم و خود را در چارچوب زمان و مكان محسور نگردانم خدایا چنانم گردان که خود میخواهی نه آنچه منو دوستانم میپسندیم.
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #109
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    شب...

    شب خيز كه عاشقان به شب رازكنند

    گرد در و بام دوست فرياد كنند

    هر جا كه دري بود به شب بربندند

    الا در عاشقان كه شب باز كنند ....





    سكوت سنگين شب در تمام فضا جاريست و من در حجم سياه شب غوطه ورم . آدميان چنان به خواب رفته اند كه گويي هرگز در تكاپو نبوده اند .

    در اين سكوت كه گويي ابديت در آن موج مي زند منم – موجودي زميني - ......... و معبودم كه آسماني تر از هر آسمان است . و در بين ما يك دل و هزاران حرف ناگفته .......

    انگشتانم حرفهاي مبهمي را با دانه هاي تسبيح زمزمه مي كنند . ...

    همه جا تاريك است اما نمي دانم چرا سجاده ام روشن است .......!!!

    اه ! معبود من ! با تمام آسماني بودنت گويي در وجود خاكي ام جا گرفتي ..... نمي دانم ....وشايد اين منم كه در وجود آسماني تو گمم !!!...

    اصلا گويي خود را گم كرده ام و وقتي سراغ خودم را مي گيرم به تو مي رسم !!!

    من اين پايين نشسته ام و چشم بر آسمانها دارم و تو آن بالايي و چشم بر زمين داري – چه تضاد زيبايي !!!-

    من موجودي خاكي و حقير .......تو موجودي اسماني و سرشار از ابديت .....

    من سراپا سياهي و تاريكي ....... و تو زلال تر از نور .....

    من چنان حقيرم كه به راحتي در ابديت گمم ....... و تو چنان عظيم كه هزاران ابديت در تو گم است ......

    حالا اينكه چرا موجودي همچون من در اين شب تاريك ، همصحبت موجودي چون تو شده است .....نمي دانم .....!!!! به قول ابوسعيد ابوالخير : پروانه كجا و آتش طور كجا .......؟!

    شايد دليلش اين باشد كه در اين شب تاريك كه سكوت در آن فرياد مي زند فقط من و توايم كه بيداريم .....

    دل من خواب را از چشمانم گرفته ؛ اما تو چرا بيداري ؟!

    من دوست دارم فكر كنم كه تو فقط به خاطر من بيداري ........

    دوست دارم فكر كنم تو امشب فقط براي اينكه من تنها نباشم و همصحبتي داشته باشم بيدار مانده اي ......

    آري ! آري ! دوست دارم هميشه همينگونه فكر كنم .......

    مي بيني معبود من ؟! مي بيني هميشه همه مي روند و تنها من و توايم كه براي هم مي مانيم ؟!

    اكنون كه من و توايم و اين نور مهتاب ؛ مي توانيم در اين شب لطيف ، آنقدر از وجود هم لذت ببيريم كه من نيز از تو بال بگيرم به توبپيوندم و تو نيز به بالهاي من نگاه كني و بر خود احسنت بگويي ....

    معبود من ؟! همانگونه كه تو از ديدن دستان رو به آسمان و اشك چشمان من لذت مي بري .......

    وااااي !!! من نيز از ديدن اين سكوت پر از حرف تو چقدر لذت مي برم ......

    معبود من !؟ من كه مثل تو بي انتها نيستم ....... ببين چگونه قلبم مي زند .......با اين همه مي كه در اين جام مي ريزي مي ترسم لبريز شود ؛ حداقل جام را بزرگتر كن تا ظرفيتش راداشته باشد ...........
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #110
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    خدايم!به تو عشق مي ورزم.تو را بيش از هر چيز ديگري در اين دنيا



    دوست مي دارم.چنان به تو عشق مي ورزم كه سرمست و بي خود مي شوم.



    خدايم!مرا عشق پاك و خلوص و عبوديت عطا كن.متبركم كن تا دنيا با تمامي غم ها و خوشي هايش، زشتي ها و زيبا يي هايش،مرا نفريبد.



    خدايم!خانه قلب من كوچك است آن راچنان فراخ كن كه پذيراي تو باشد.خانه قلبم ويرانه است،آن را مرمت كن تا در خور تو شود.خانه قلبم آلوده است،آن را پاك و مطهر گردان.عميق ترين آرزوي من زماني برآورده مي شودكه تو هميشه و هميشه در سراي قلبم ساكن شويو من هر روزم را در حضور پر نور تو سپري كنم. پس بارالها مرا در انتظار رسيدن به اين آرزو مگذار

    __________________
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 11 از 42 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/