صفحه 11 از 13 نخستنخست ... 78910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 129

موضوع: زندگینامه ::..و آثار ::.. استاد قیصر امین پور

  1. #101
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    جغرافیاى ویرانى

    دلم قلمرو جغرافیاى ویرانى است
    هواى ناحیه ما همیشه بارانى است

    دلم میان دو دریاى سرخ مانده سیاه
    همیشه برزخ دل تنگه پریشانى است

    مهار عقده آتشفشان خاموشم
    گدازه هاى دلم دردهاى پنهانى است

    صفات بغض مرا فرصت بروز دهید
    درون سینه من انفجار زندانى است

    تو فیض یك اقیانوس آب آرامى
    سخاوتى، كه دلم خواهشى بیابانى است!
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. #102
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    فصل وصل



    فصل ، فصل خیش و فصل گندم است
    عاشقان این فصل ، فصل چندم است ؟
    فصل گندم ، فصل جو ، فصل درو
    فصل بی خویشی است ، فصل خویش نو
    چارفصل سال را رسم این نبود
    هیچ فصلی اینچنین خونین نبود
    فصل کشت و موسم برزیگری است
    عاشقان این فصل ، فصل دیگری است
    فصل دیگرگونه ، دیگرگونه فصل
    فصل پایان جدایی ، فصل وصل
    فصل سکر وحشی بوی قصیل
    شیهه ی خونین اسبان اصیل
    فصل داس خسته و خورجین سرخ
    فصل تیغ لخت ،فصل زین سرخ
    فصل گندم ، فصل بار و برکت است
    عاشقان این فصل ، فصل حرکت است
    طرح کمرنگی است در یادم هنوز
    من به یاد دشت آبادم هنوز
    خوب یادم هست من از دیر باز
    باز جان می گیرد آن تصویر ، باز
    گرگ و میش صبح پیش از هر طلوع
    قامت مرد دروگر در رکوع
    خوشه ها را با نگاهش می شمرد
    داس را در دست گرمش می فرشد
    قطره قطره خستگی را می چشید
    دست بر پیشانی دل می کشید
    بافه ها را چون که در بر می گرفت
    خستگی ها از تنش پر می گرفت
    گاه دستی روی شبنم می گذاشت
    روی زخم پینه مرهم می گذاشت
    دشت دامانی پر از بابونه داشت
    پینه ی هر دست بوی پونه داشت
    تو همان مردی ، همان مرد قدیم
    با تو میراثی است از درد قدیم
    در تو خون خوشه ها جوشیده است
    خوشه ها خون تو را نوشیده است
    دستهایت بوی گندم می دهد
    بوی یک خرمن تظلم می دهد
    دارد آن فصل کسالت می رود
    باز امید اصالت می رود
    تازه کن آن روزهای خوب را
    روزهای خیش و خرمنکوب را
    چند فصلی کشت بذر عشق کن

    هر چه قربای است نذر عشق کن
    سرخ کن یأس سفید یاس را
    پاک کن گرد و غبار داس را
    خوشه ی گندم پس از دی می رسد
    داس تو افسوس ، پس کی می رسد ؟
    بار می بندیم سوی روستا
    می رسد از دور بوی روستا
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  3. #103
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    کوچه های خراسان

    چشمه های خروشان تو را می شناسند
    موجهای پریشان تو را می شناسند
    پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
    ریگهای بیابان تو را می شناسند
    نام تو رخصت رویش است و طراوت
    زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
    از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
    ای که امواج طوفان تو را می شناسند
    اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
    چون تمام غریبان تو را می شناسند
    کاش من هم عبور تو را دیده بودم
    کوچه های خراسان تو را می شناسند
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  4. #104
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    هنوز
    دامنه دارد
    هنوز هم که هنوز است
    درد
    دامنه دارد
    شروع شاخه ی ادراک
    طنین نام نخستین
    تکان شانه ی خاک
    و طعم میوه ی ممنوع
    که تا تنفس سنگ
    ادامه خواهد داشت
    و درد
    هنوز دامنه دارد ...
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  5. #105
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    چرا چنین ؟


    بغضهای کال من ، چرا چنین ؟
    گریه های لال م ، چرا چنین ؟

    جزر و مد یال آبی ام چه شد ؟
    اهتزاز بال من ، چرا چنین ؟
    رنگ بالهای خواب من پرید
    خامی خیال من ، چرا چنین ؟
    آبگینه تاب حیرتم نداشت
    حیرت زلال من ، چرا چنین ؟
    دل مجال پایمال درد بود
    تنگ شد مجال من ، چرا چنین ؟
    خشک و خالی و پریده لب دلم
    کاسه ی سفال من ، چرا چنین ؟
    داغ تازه ی تو ، داغ کاغذی
    داغ دیر سال من ، چرا چنین ؟
    هر چه و همه ، تمام مال تو
    هیچ و هیچ مال من ، چرا چنین ؟
    سال و ماه و روز تو چرا چنان ؟
    روز و ماه و سال من ، چرا چنین ؟
    در گذشته ، سرگذشتم این نبود
    حال، شرح حال م ، چرا چنین ؟
    ای چرا و ای چگونه ی عزیز !
    چرأت سوال من ، چرا چنین
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  6. #106
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    سراپا اگر زرد پژمرده ایم
    ولی دل به پاییز نسپرده ایم
    چو گلدان خالی ، لب پنجره
    پر از خطارات ترک خورده ایم
    اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
    اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
    اگر دل دلیل است ، آورده ایم
    اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
    اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
    اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
    گواهی بخواهید ، اینک گواه :
    همین زخمهایی که نشمرده ایم !
    دلی سربلند و سری سر به زیر
    از این دست عمری به سر برده ایم
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  7. #107
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    گشایش




    تو را به راستی،
    تو را به رستخیز
    مرا خراب کن!
    که رستگاری و درستکاری دلم
    به دستکاری همین غم شبانه بسته است
    که فتح آشکار من
    به این شکست های بی بهانه بسته است
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. #108
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    اما
    با این همه
    تقصیر من نبود
    که با این همه...
    با این همه امید قبولی
    در امتحان سادهْ تو رد شدم




    اصلاً نه تو ، نه من!
    تقصیر هیچ کس نیست
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  9. #109
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    قاف



    و قاف

    حرف آخر عشق است
    آنجا که نام کوچک من
    آغاز می شود !
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. #110
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    میهمان سرزده




    لحظه ای که خسته ام
    لحظه ای که روی دسته های نرم صندلی

    یا به پایه های سخت میز
    تکیه می دهم
    مثل میهمان سرزده
    پا به راه و بی قرار رفتنم
    فکر می کنم
    میزبان من
    اجتماع کور موریانه هاست
    موریانه های ریز
    موریانه های بی تمیز
    میزهای کوچک و بزرگ را
    چشم بسته انتخاب می کنند
    آه !
    موریانه های میزبان !
    ذهن میزهای ما
    جای تخم ریزی شماست !
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


صفحه 11 از 13 نخستنخست ... 78910111213 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/