صفحه 11 از 23 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 229

موضوع: نوشته های من و تو

  1. #101
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    باز دوباره تنهایی و شب و سکوت

    باز دوباره یاد تو و غم نبودت

    باز دوباره بهت میگم تنهام گذاشتی

    رفتی و این بغض رو توی صدام گذاشتی

    میخوام بهت بگم پیشم بمون اما نمیشه

    میخوام بهت بگم نرو نرو مگه چی میشه

    بعد تو پرسه میزنم شبهای سرد و خسته رو

    تو رفتی و من هی پشت سرت گفتم نرو نرو

    میخوام تموم کنم این قصه ی تلخ رو با تو

    میدونی چقده فاصله ی قلبم تا تو؟

    من و تو هر دو شدیم باز دچار درد

    نگاه سرد به رنگ پاییز زرد

    اگه بهت گفتم برو چون که بریدم

    زره زره آب شدم به آخر رسیدم

    آتیش زدی منو کشتی صد بار

    بسه دیگه برو دست از سرم بردار

    چند تا سوال عین خوره روحم رو می خوره

    بعد من کی میاد دلم از دلهره پره

    داد زدم رو به آسمون که بی جواب بود

    فهمیدم که دیگه کمک خواستن نداره سود

    اما خواستم بمونم دلم رسید به جونم

    من از جونم گذشتم تا تو باشی توی خونم

    دیگه چیزی نداشتم بگم از دست دادم

    بازم گفتم خدایا تو برس به فریادم

    چشمهامو میبندم ولی چیزی نیست به یادم

    به یادم میارم چه ساده دادی به بادم

    ببین چه شادم چون گفتی تا تهش باهاتم

    فقط اومدی دچارم کنی به درد و ماتم؟

    شمع عشقم به دست کی ساده خاموش شد

    شاید باد اومد عشق مثل نور فانوس شد

    وقتی یادم میاد اشک و التماس چشمهات

    دیوانه وار میگریم واسه دوری نگات

    برات می ساختم از جهنم زشتم بهشت

    دستات توو دستام بود بی خیال سرنوشت

    به یاد اون روزهایی که بودیم خوش و خرم

    که تو رو با خودم تا اوج ابرها میبردم

    حتی نشد با سنگ صبوری درد ها رو برد

    چرا که قلبم اسیر بند تو بود

    پس خاطرات رو نبر برام بذار یادگاری

    این بهونه ی اشکهام باشه توو شبهای بی قراری

    دل بکن از من و عشقم بذار دستهامون جدا شن

    سهم من شبهای تاریک سهم تو فردایی روشن

    مجبورم نکن که بگم به تو هیچ حسی ندارم

    آخه این دروغه اما دیگه چاره ای ندارم

    تو بدون تا آخر عمر از دلم نمیری هرگز

    نمیخواد که سخت بگیری ، خیلی ساده..خداحافظ،خداحافظ...

    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #102
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    اینجا، بهار با ترنم باران نمی رسد
    پاییز هم به نقطه ی پایان نمی رسد

    هر سو که می رویم به بن بست می رسد
    با این حصارهای بسته، بهاران نمی رسد

    هر لحظه زخم می زند این روزگار و هیچ
    از زخمهای کهنه به درمان نمی رسد



    شولای شب بدوش پریشان نشسته ایم
    آیا سحر، به جمع پریشان نمی رسد؟
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #103
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    باراني ام , باراني ام , باراني از آتش
    يك روح بي پروا و سرگرداني از آتش
    اين كوچه ها , ديوارها , اصلاً تمام شهر
    سوزان و من محبوس در زنداني از آتش
    اهل غزل بودم ، خدا يكجا جوابم كرد
    با واژه اي ممنوع ، با انساني از آتش
    بي شك سرم از توي لاكم در نمي آمد
    بر پا نمي كردي اگر طو فاني از آتش
    تا آمدي ، آتشفشاني سالها خاموش
    بغضش شكست و بعد شد طغياني از آتش
    كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد
    من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش
    اين روزها محكوم ِ اعدامم به جرم عشق
    در انتظارم بشنوم ، فرماني از آتش
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #104
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    همین جا بود که آتشی سوزنده از چشمی مست بر آمد و بر جانم نشست
    همین جا بود سرانجام نیرویی به خود دادم و همین که دانستم
    می توتنم سخن بگویم درد دل بیمار خود را تشریح کردم
    همین جا بود که شایان نگاه ترحم او شدم
    دست مرا فشرد و نمی دانم چرا حسی مرا لرزان کرد.
    همین جا بود که از او هم لطف و هم عتاب ظاهر شد
    و من هم شاد و هم گریان شدم
    همین جا بود که با من پیمان بست
    همین جا بود که پیمان شکست.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #105
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    قلبم را در مجری کهنه ای
    پنهان می کنم.
    در اتاقی که دریچه ایش
    نیست
    از مهتابی
    به کوچه تاریک
    خم می شوم
    و به جای همه نومیدان
    می گریم.

    آه
    من
    حرام شده ام!


    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #106
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    نه از خاكم نه از بادم نه در بندم نه از آدم

    نه آن ليلا ترين مجنون نه شيرينم نه فرهادم

    فقط مثله تو غمگينم فقط مثله تو دلتنگم

    اگر آبي تر از آبم اگر همزاد مهتابم

    بدون تو چه بيرنگم بدون تو چه بي تابم

    گل عشق تو هستم شبنمم باش

    دلم دنياي زخمه مرحمم باش

    زدرد بي كسي قلبم شكسته

    به شهربي كسی ها همدمم باش
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #107
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    وقتی دلت خسته شــد ،
    دیگر خنده معنایی ندارد
    فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !
    وقتی دلت خسته شــد ،
    دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند
    فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای !
    وقتی دلت خسته شــد ،
    دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #108
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض









    عشقی است پراکنده به رگ های معلم


    شمعی است گذازنده سراپای معلم


    در راه هنر سوزد و اندر ره دانش



    قلب و تن و جان و همه اجرای معلم

    در ظلمت گمراهی و در تیرگی جهل



    نوری است فروزان،دل بینای معلم

    فارابی و سقراط و فلاطون و ارسطو


    کردند به بد کسوت زیبای معلم

    کی بود نشانی ز تدقی و تمدن



    هر گاه نبد، فکر توانای معلم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #109
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    شب سردی است و من افسرده

    راه دوری است و پایی خسته

    تیر گی هست وچرا غی مرده

    می کنم تنها از جاده عبور

    دور ماند ند زمن ادمها

    سا یه ای از سر دیوار گذشت

    غمی افزود مرا بر غمها

    فکر این تار یکی و این ویرا نی

    بی خبر امد تا با دل من

    قصه ها ساز کند پنها نی

    نیست رنگی که بگو ید با من

    اند کی صبر سحر نزدیک است

    هر دم این با نگ بر ارم زدل

    وای این شب چقدر تا ریک است

    خند های کو که به دل انگیزم ؟

    قطر ه ای کو که به در یا ریزم ؟

    صخر ه ای کو که بدان اویزم ؟

    مثل این است که شب نمناک است

    دیگران را هم غم هست به دل

    غم من لیک غمی غمنا ک است
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #110
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    رفتی و تنهام گذاشتی

    توی قلبم پا گذاشتی

    تو که گفتی من می مونم

    چرا رفتی و نموندی

    حالا که تنهای تنهام

    واسه دله خودم می نویسم

    می نویسم تو کجایی

    کی میایی کی میایی

    تو که رفتی من اینجا تنهام

    دیگه طاقتی ندارم

    دیگه سخته بی تو موندن

    بی تو هیچ معنای نداره
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 11 از 23 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/