صفحه 11 از 27 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 265

موضوع: اشعار و زندگی نامه ی استاد دکتر شفیعی کدکنی

  1. #101
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    پژواک

    به پایان رسیدیم اما
    نکردیم آغاز
    فرو ریخت پرها
    نکردیم پرواز
    ببخشای
    ای روشن عشق بر ما
    ببخشای
    ببخشای اگر صبح را
    ما به مهمانی کوچه
    دعوت نکردیم
    ببخشای
    اگر روی پیراهن ما
    نشان عبور سحر نیست
    ببخشای ما را
    اگر از حضور فلق
    روی فرق صنوبر
    خبر نیست
    نسیمی
    گیاه سحرگاه را
    در کمندی فکنده ست و
    تا دشت بیداری اش می کشاند
    و ما کمتر از آن نسیمیم
    در آن سوی دیوار بیمیم
    ببخشای ای روشن عشق
    بر ما ببخشای
    به پایان رسیدیم
    اما
    نکردیم آغاز
    فرو ریخت پر ها
    نکردیم پرواز

  2. #102
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    مجموعه مثل درخت در شب باران

    دیباچه

    مثل درخت در شب باران به اعتراف
    با من بگو بگوی صمیمانه هیچ گاه
    تنهایی برهنه و انبوه خویش را
    یک نیم شب
    صریح
    سرودی به گوش باد ؟
    در زیر آسمان
    هرگز لبت تپیدن دل را
    چون برگ در محاوره ی باد
    بوده ست ترجمان ؟
    ای آن که غمگنی و سزاوار
    در انزوای پرده و پندار
    جوبار را ببین که چه موزون
    با نغمه و تغنی شادش
    از هستی و جوانی
    وز بودن و سرودن
    تصویر می دهد
    بنگر به نسترن ها
    بر شانه های کوته دیوار
    زان سوی بید ها و چناران
    آنک شمیم صبح بهاران
    بهتر همان که با من
    خود را به ابر و باد سپاری
    مثل درخت در شب باران

  3. #103
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    نمازی در تنگنا

    زان سوی بهار و زان سوی باران
    زان سوی درخت و زان سوی جوبار
    در دورترین فواصل هستی
    نزدیک ترین مخاطب من باش
    نه بانگ خروس هست و نه مهتاب
    نه دمدمه ی سپیده دم اما
    تو اینه دار روشنای صبح
    در خلوت خالی شب من باش

  4. #104
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    مزمور عشق

    ای اینه ی روح شقایق
    همه تن شرم
    سرشار ترین زمزمه ی شوق گیاهان
    آهو بره ی بیشه ی اندیشه و تردید
    لب تشنه و
    از چشمه هراسان به نگاهان
    گامی
    دو سه
    با من نه و در سحر سحر بین
    هر برگ شقایق
    ایینه ی جوبار و بهاری شد و برخاست
    شب ذوب شد و رفت
    وز راه من و تو
    آن کوه گران
    مشت غباری شد و برخاست
    گفتی که
    خوشا از همه سو جاری بودن
    و آنگاه
    تصویر گلی را که بر امواج روان بود
    دیدی و بریدی سخنت را
    تردید تو سنگی شد و
    آن اینه بشکست
    تصویر ‚ پریشان شد بر آب
    از معجزه ی نور و نسیم و نم باران
    یاران دگر پنجره شان را به گل سرخ
    آراسته کردند
    تنها من و تو
    بر لب این پنجره ماندیم
    وان سیره که آواز برآورد سحرگاه
    خاموش نشستیم و
    به آواش نخواندیم
    بنگر
    در باد سحرگاهان دستار شکوفه
    بر شاخه ی بادام
    به رود زمستان است
    گل نیز
    تصویرش را
    در آب روان کرده به پیغام
    هستی به شد ایند
    باران
    از قطره به جوبار شدن
    جاری ست
    وز جوی به دریا

  5. #105
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    باغ میرا

    پاییز محزونی
    که در خون تو می خواند
    گامی به تو نزدیک و گامی دور
    آرام همراه تو می اید
    روزی تمام باغ را
    تسخیر خواهد کرد
    ای روشن آرای چراغ لالگان
    در رهگذار باد
    با من نمی گویی
    آن آهوان شاد و شنگ تو
    سوی کدامین جوکنارانی گریزان اند ؟
    آه
    شب های باران تو وحشتناک
    شبهای باران تو بی ساحل
    شب های باران تو از تردید
    و از اندوه لبریز است
    من دانم و تنهایی باغی
    که رستنگاه آوای هزاران بود
    وینک
    خنیاگرش خاموش
    و آرایه اش
    خونابه ی برگان پاییز است

  6. #106
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    جرس

    بگو به باران
    ببارد امشب
    بشوید از رخ
    غبار این کوچه باغ ها را
    که در زلالش
    سحر بجوید
    ز بی کران ها
    حضور ما را
    به جست و جوی کرانه هایی
    که راه برگشت از آن ندانیم
    من و تو بیدار و
    محو دیدار
    سبک تر از ماهتاب و
    از خواب
    روانه در شط نور و نرما
    ترانه ای بر لبان بادیم
    به تن همه شرم و شوخ ماندن
    به جان جویان
    روان پویان بامدادیم
    ندانم از دور و دور دستان
    نسیم لرزان بال مرغی ست
    و یا پیام از ستاره ای دور
    که می کشاند
    بدان دیاران
    تمام بود و نبود ما را
    درین خموشی و پرده پوشی
    به گوش آفاق می رساند
    طنین شوق و سرود ما را
    چه شعرهایی
    که واژه های برهنه امشب
    نوشته بر خک و خار و خارا
    چه زاد راهی به از رهایی
    شبی چنان سرخوش و گوارا
    درین شب پای مانده در قیر
    ستاره سنگین و پا به زنجیر
    کرانه لرزان در ابر خونین
    تو دانی آری
    تو دانی آری
    دلم ازین تنگنا گرفته
    بگو به باران
    ببارد امشب
    بشوید از رخ
    غبار این کوچه باغ ها را
    که در زلالش سحر بجوید
    ز بی کران ها
    حضور ما را

  7. #107
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    سوره روشنایی

    روح ستاره ای مگر امشب
    در من حلول کرده که این سان
    از تنگنای حس و جهت
    پک رسته ام
    بیداری است و روشنی و بال و اوج و موج
    باز آن بلند جاری
    باز آن حضور بیدار
    مثل شراع کشتی یاران
    می اید از کرانه ی دیدار
    دیدار او اگر چه بسی دیر
    دیدار او اگر چه بسی دور
    پر می کند تغافل شب را
    از آفتاب صبح نشابور
    آن جرعه جرعه جام تبسم
    وان گونه گونه باغ تکلم
    در سایه ی بلند الاچیق شب
    باز آن هزار خرمن آتش
    باز آن نثار زمزمه و نور
    روح ستاره ای است که گویی
    چندی افول کرده ست
    وینک دوباره ناگاه
    تابیده از کران ها
    در من حلول کرده ست

  8. #108
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    از خلیج شب

    آن بیشه های الماس
    باز ازکرانه ی صبح
    شب را به آب دادند
    شاد آن خجسته صبحی
    کان روشنان جاری
    در بستر سکوت و شط نظاره ی من
    هر سنگ و صخره ای را
    موج و شتاب دادند
    وان لحظه ای که مرغان
    در دوردست خواندند
    و این سوی رودباران
    گل ها جواب دادند

  9. #109
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    آبی

    لحظه ی خوب
    لحظه ی ناب
    لحظه ی آبی صبح اسفند
    لحظه ی ابرهای شناور
    لحظه ای روشن و ژرف و جاری
    حاصل معنی جمله ی آب
    لحظه ای که در آن خنده هایت
    جذبه را تا صنوبر رسانید
    لحظه ی آبی باغ بیدار
    لحظه ی روشن و نغز دیدار

  10. #110
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    سرود

    از آن سوی مرز باور و تردید
    می ایم
    خسته بسته
    می ایم
    همرنگ درخت
    در هجوم دی
    می پایم
    تا بهار می پایم
    خاموشم و انتظار
    سر تا پا
    تا سبزترین ترانه را فردا
    در چهچهه بوسه ی تو بسرایم

صفحه 11 از 27 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/