صفحه 11 از 44 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #101
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
    ساحت *** و مکان عرصه ميدان تو باد
    زلف خاتون ظفر شيفته پرچم توست
    ديده فتح ابد عاشق جولان تو باد
    ای که انشا عطارد صفت شوکت توست
    عقل کل چاکر طغراکش ديوان تو باد
    طيره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
    غيرت خلد برين ساحت بستان تو باد
    نه به تنها حيوانات و نباتات و جماد
    هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #102
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دير است که دلدار پيامی نفرستاد
    ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
    صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
    پيکی ندوانيد و سلامی نفرستاد
    سوی من وحشی صفت عقل رميده
    آهوروشی کبک خرامی نفرستاد
    دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
    و از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
    فرياد که آن ساقی شکرلب سرمست
    دانست که مخمورم و جامی نفرستاد
    چندان که زدم لاف کرامات و مقامات
    هيچم خبر از هيچ مقامی نفرستاد
    حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
    گر شاه پيامی به غلامی نفرستاد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #103
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    پيرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
    وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
    از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير
    ای ديده نگه کن که به دام که درافتاد
    دردا که از آن آهوی مشکين سيه چشم
    چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
    از رهگذر خاک سر کوی شما بود
    هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد
    مژگان تو تا تيغ جهان گير برآورد
    بس کشته دل زنده که بر يک دگر افتاد
    بس تجربه کرديم در اين دير مکافات
    با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
    گر جان بدهد سنگ سيه لعل نگردد
    با طينت اصلی چه کند بدگهر افتاد
    حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
    بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #104
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    عکس روی تو چو در آينه جام افتاد
    عارف از خنده می در طمع خام افتاد
    حسن روی تو به يک جلوه که در آينه کرد
    اين همه نقش در آيينه اوهام افتاد
    اين همه عکس می و نقش نگارين که نمود
    يک فروغ رخ ساقيست که در جام افتاد
    غيرت عشق زبان همه خاصان ببريد
    کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
    من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
    اينم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
    چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار
    هر که در دايره گردش ايام افتاد
    در خم زلف تو آويخت دل از چاه زنخ
    آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
    آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بينی
    کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد
    زير شمشير غمش رقص کنان بايد رفت
    کان که شد کشته او نيک سرانجام افتاد
    هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
    اين گدا بين که چه شايسته انعام افتاد
    صوفيان جمله حريفند و نظرباز ولی
    زين ميان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #105
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد
    صبر و آرام تواند به من مسکين داد
    وان که گيسوی تو را رسم تطاول آموخت
    هم تواند کرمش داد من غمگين داد
    من همان روز ز فرهاد طمع ببريدم
    که عنان دل شيدا به لب شيرين داد
    گنج زر گر نبود کنج قناعت باقيست
    آن که آن داد به شاهان به گدايان اين داد
    خوش عروسيست جهان از ره صورت ليکن
    هر که پيوست بدو عمر خودش کاوين داد
    بعد از اين دست من و دامن سرو و لب جوی
    خاصه اکنون که صبا مژده فروردين داد
    در کف غصه دوران دل حافظ خون شد
    از فراق رخت ای خواجه قوام الدين داد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #106
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
    که تاب من به جهان طره فلانی داد
    دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
    درش ببست و کليدش به دلستانی داد
    شکسته وار به درگاهت آمدم که طبيب
    به موميايی لطف توام نشانی داد
    تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
    که دست دادش و ياری ناتوانی داد
    برو معالجه خود کن ای نصيحتگو
    شراب و شاهد شيرين که را زيانی داد
    گذشت بر من مسکين و با رقيبان گفت
    دريغ حافظ مسکين من چه جانی داد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #107
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    همای اوج سعادت به دام ما افتد
    اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
    حباب وار براندازم از نشاط کلاه
    اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
    شبی که ماه مراد از افق شود طالع
    بود که پرتو نوری به بام ما افتد
    به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
    کی اتفاق مجال سلام ما افتد
    چو جان فدای لبش شد خيال می بستم
    که قطره ای ز زلالش به کام ما افتد
    خيال زلف تو گفتا که جان وسيله مساز
    کز اين شکار فراوان به دام ما افتد
    به نااميدی از اين در مرو بزن فالی
    بود که قرعه دولت به نام ما افتد
    ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
    نسيم گلشن جان در مشام ما افتد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #108
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
    نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
    چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
    که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
    شب صحبت غنيمت دان که بعد از روزگار ما
    بسی گردش کند گردون بسی ليل و نهار آرد
    عماری دار ليلی را که مهد ماه در حکم است
    خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
    بهار عمر خواه ای دل وگرنه اين چمن هر سال
    چو نسرين صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
    خدا را چون دل ريشم قراری بست با زلفت
    بفرما لعل نوشين را که زودش باقرار آرد
    در اين باغ از خدا خواهد دگر پيرانه سر حافظ
    نشيند بر لب جويی و سروی در کنار آرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #109
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
    محقق است که او حاصل بصر دارد
    چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
    نهاده ايم مگر او به تيغ بردارد
    کسی به وصل تو چون شمع يافت پروانه
    که زير تيغ تو هر دم سری دگر دارد
    به پای بوس تو دست کسی رسيد که او
    چو آستانه بدين در هميشه سر دارد
    ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
    که بوی باده مدامم دماغ تر دارد
    ز باده هيچت اگر نيست اين نه بس که تو را
    دمی ز وسوسه عقل بی خبر دارد
    کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
    به عزم ميکده اکنون ره سفر دارد
    دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
    چو لاله داغ هوايی که بر جگر دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #110
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد
    که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد
    سر ما فرونيايد به کمان ابروی کس
    که درون گوشه گيران ز جهان فراغ دارد
    ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
    تو سياه کم بها بين که چه در دماغ دارد
    به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
    به نديم شاه ماند که به کف اياغ دارد
    شب ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن
    مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد
    من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرييم
    که بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد
    سزدم چو ابر بهمن که بر اين چمن بگريم
    طرب آشيان بلبل بنگر که زاغ دارد
    سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ
    که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 11 از 44 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/