صفحه 11 از 51 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 505

موضوع: و تو رفتی و من هنوز شرمگین مانده ام(شعرهایی برای عزیز پرواز کرده)

  1. #101
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    می روم خسته و افسرده و زار

    سوی منزلگه ويرانه خويش

    بخدا می برم از شهر شما

    دل شوريده و ديوانه خويش

    می برم، تا كه در آن نقطه دور

    شستشويش دهم از رنگ گناه

    شستشويش دهم از لكه عشق

    زينهمه خواهش بيجا و تباه
    همه چیز تموم میشه و سه تا چیر باقی میمونه
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #102
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    صدای پات منو می کشه

    تب نگات منو می کشه

    تو دل دل ثانیه هات، عطر هوات منو می کشه

    می خونمت نفس نفس، رنگ لبات منو می کشه

    کاش قفسم می شدی، همنفسم می شدی

    پس می زدی غم منو ، آتش بسم می شدی



    بیا بشین پیش روم، نذار بره آبروم

    بیا تو ساعت عشق، شرمو بگیرش از روم



    بیا به حرمت بوسه، حبس کنیم نفسو

    به اسم اولین عشق، لمس کنیم هوسو



    شاید بمونه تو نگام،تا آخرین نفس برام

    شاید بمونه تو صدام، اسم تو تنها کلام



    بیا به حرمت بوسه، حبس کنیم نفسو

    به اسم اولین عشق، لمس کنیم هوسو.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #103
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    رفتی و قصر خيالم را فروريختی
    رفتی و تاروپود عشق را گسستی
    رفتی و از رفتنت داغها مانده به اين دل
    رفتی و از رفتنت گُلها شدند گِل
    رفتی و من ماندم و تاروپود از هم گسسته
    تاروپود عشق،عشق گذشته
    رفتی و من ماندم و خاطرات تلخ و شيرين
    رفتی و من ماندم وياد ان روزهای ديرين
    رفتی و ازآن پس نشد ماه تابان
    رفتی و ازآن پس نبارید زابر باران
    رفتی و از رفتنت خشکیدند جویبارها
    رفتی و از ذفتنت پژمردند گلزاران
    رفتی و من شدم چون مرغ عشقی تنها
    رفتی اما،یادت ماند در دلها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #104
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    با همهٔ بی‌سر و سامانی‌ام باز به دنبال پریشانی‌ام

    طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنی‌ام

    دل‌خوش گرمای کسی نیستم آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام

    آمده‌ام با عطش سال‌ها تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام

    ماهی برگشته ز دریا شدم تا که بگیری و بمیرانی‌ام

    خوب‌ترین حادثه می‌دانمت خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟

    حرف بزن! ابر مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی‌ام

    حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست تشنهٔ یک صحبت طولانی‌ام

    ها به کجا می‌کشی‌ام خوب من ها نکشانی به پشیمانی‌ام
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #105
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    بگذار زمان روی زمین بند نباشد
    حافظ پی اعطای سمرقند نباشد

    بگذارکه ابلیس دراین معرکه یک بار
    مطرود ز درگاه خداوند نباشد

    بگذار گناه هوس آدم و حوّا
    بر گردن آن سیب که چیدند نباشد

    مجنون به بیابان زد و لیلا... ولی ای کاش
    این قصه همان قصه که گفتند نباشد

    ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت
    آن وعده ی نادیده که دادند نباشد

    یک بارتو درقصه ی پرپیچ و خم ما
    آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد

    آشوب،همان حس غریبی ست که دارم
    وقتی که به لب های تو لبخند نباشد

    درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست
    در تک تک رگهای تو هرچند نباشد

    من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر...
    زنجیر نگاه تو که پابند نباشد...

    وقتی که قرار است کنار تو نباشم
    بگذار زمان روی زمین بند نباشد...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #106
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    تنهایم بگذار و بگذر دستهایت بوی غربت میدهند
    تنهایم بگذار تا همیشه
    تا سکوت گریه هایم را کسی حس نکرده
    تنهایم بگذار
    تا بی نهایت اشکهایم تنهایم بگذار
    تنهایم بگذار تا بی تو بودن را بار دیگر تجربه کنم
    نا گفته های سروده ام زیاد است ولیک
    کسی ندارد گوش شنوا
    در زمینی که کسی عشق را نمیفهمد
    من بی توام و بخاطر توست که زندگی ام مردگی ست
    من بی تو ام و این بوی تلخ تنهایی را به بودنت ترجیح دادم بی اراده
    دستهایت بوی غربت می دهند
    تنهایم بگذار
    بگذار تا از دستهایت در شعرم حرفی نزنم
    شعر من تحمل سنگینی دستهای به ظاهر معصومت را ندارد
    "من"....
    چه کلمه بی مفهوم ماتمی
    در سکوت سیاه سازم هم جا نمیشود
    "من"...
    در لابه لای نت های ظریف شعرم هم جا نمیشود انگار "من"... .
    گمشده ی دوران مغمون بی تفاوتی بیا و دوباره بچشان زندگی را به
    "من"
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #107
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم

    جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم

    قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این

    اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین

    قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم

    دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم

    می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور

    برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور

    روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم

    دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #108
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود




    تو در كنار من بشيني محال بود


    هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود


    چشمان مهربان تو پاك و زلال بود


    پاييز بود و كوچه اي و تك مسافري


    با تو چقدر كوچه ما بي مثال بود


    نشنيد لحن عاشق من را نگاه تو


    پرواز چشمهاي تومحتاج بال بود


    سيب درخت بي ثمر آرزوي من


    يك عمر مانده بود ولي كال كال بود


    گفتم كمي بمان به خدا دوست دارمت


    گفتي مجال نيست وليكن مجال بود


    يك عمر هر چه سهم من از تو نگاه بود


    سهم من از عبور تو رنج و ملال بود


    چيزي شبيه جام بلور دلي غريب


    حالا شكست واي صداي وصال بود


    شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد


    اما نه با خيال تو بودم حلال بود
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #109
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    اگـر چشمان من دريـاست تويي فـانـوس شبهايش اگــر حرفي زدم از گل تويي مفهوم و معنايش
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #110
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    این کلبه چون آتشکده زندان من است

    بیمارم و دیدار تو درمان من است

    هرچند که تنها و غریبم اینجا

    از عشق تو صد خاطره مهمان من است
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 11 از 51 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/