صفحه 10 از 22 نخستنخست ... 6789101112131420 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 220

موضوع: ::. دفاتر اشعار فرخ تمیمی .::

  1. #91
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ظهر عظیم
    2
    خون
    خون
    خون
    آنجا که فرش مخمل خونین
    بر ارتفاع سبز ستون ماه
    گسترده می شود
    آیا کدام سنگ
    با ناخن بلند خارایش
    ظهر عظیم را
    بر نیمروز تب زده حک کرده است ؟


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #92
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    با کاروان ابریشم
    3
    ذهن تو
    ذهن تو از کلاله ی ابریشم
    با من حکایت مشک و عبیر کرد
    و نعل های کاروان مارکوپولو
    - که شکل هندسی با سعادتی دارد -
    دارد حکایتی
    از کوبلای خان تاتار
    و ذهن خسته و آشفته ی مرا
    گویی که مشک تاتار
    آرد به ارمغان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #93
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    به رود بیندیش
    اگر بر آتش تیزی و تند می رانی
    به آن که سوخته از درد سینه سوز نظر کن .
    به سردناکی خاکستر کبود بیندیش
    که ارتفاع زبان های سرخ بودن را
    به خاک تیره نشاند .
    زمانه کشمکش رفتن است و پیوستن
    من این سروده ی خوش را به جان پذیرایم :
    رها شو از سلاله ی دریا .
    به رود بیندیش


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #94
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مدار قلب تو
    وقتی که باد
    از دور سوی مشرق دیدار می دمید
    من بادبان دست بزرگم را
    سوی مدار قلب تو افراشتم بلند
    و ماه
    در مدّ شامگاهی خود ، سبز می وزید


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #95
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بانوی من
    من
    از ژرفنای نیلی اندوه
    تا ارتفاع دوستی دوست
    با گام اشتیاق دویدم .

    تا
    بر چشمه های پاک رسیدم
    من
    آن جاری زلال خنک را
    بر سنگ های تشنه گشودم .

    من
    از خیمه نهفته ی لیلا
    در شعر های ناب نظامی
    بر روشنان دیده مجنون
    - این عاشق بزرگ صداقت -
    تصویری از شکوه کشیدم .

    من
    از خوشه های نارس گندم
    در غنچه وار ناف قشنگت
    شیری معطر دوشیدم
    و
    در لذت شبانه نوشیدم .
    پس
    نام تو را
    بانوی من : ***** پا یا
    شش سال عاشقانه پوشیدم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #96
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    رسولان بی کتاب
    در استخوان جمجمه ی دوست
    شمعی نشاندم فانوس شب - درخش
    و تسلیت یار رفته را
    بر زندگان خاک سرودم .
    پنداشتم
    در بی شکیب تسلیت تلخ مردگان
    آرامش یقین خداییست
    پنداشتم
    آنان که مرده اند
    از درد زندگان خاک فرو مردند ...
    ای دوست
    ای شقیق
    اما به من بگو
    اینجا که زنده است ؟
    که مرده است ؟

    در روزگار یاس رسولان بی کتاب
    آیا کدام آیه منزل
    با تو سروده پوچ ؟
    و میله های کدامین شریعت موعود
    اندیشه ی بلند تو را می کشد به بند ؟
    اینجا کبوتران یکشنبه دعا
    اینجا کبوتران قدیس پاپ ها
    بر شاخسار دست « یهودا » 1
    پرواز جوجه ها را آغاز می کنند
    و زندگان مسخ

    پرواز را به چشم تماشا نشسته اند .
    و « گیل گمش » 2
    بر اسب « دن کیشوت »3
    از سنگلاخ مبهم تاریخ می رسد
    شمشیر تیزبادش در کف
    آماده ی مصاف
    با پره های چوبی باد آس روستاست .

    با ناخنی که خون تو رامی برد به خاک
    در پوک این مغاک چه می جویی ؟
    بیهودگی ست در نفس باد های سرخ
    پوسیدگی ست در قفس خاک های زرد .
    در نبض خاک ریشه ی گندم نمی تپد .

    و افسون لاک پشت
    در نور شمع
    - کز پوک آهیانه فرو می چکد به خاک -
    دیواری از شقاوت خونین
    رویانده بر گذرگه روح مار .
    اینک صلای سلطنت جاودان مرگ
    این باور یقین عقاب پیر


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #97
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دست های بدرقه

    برای صحنه ای از فیلم « چه هراسی دارد ظلمت روح » ساخته نصیب نصیبی .

    من دست های بدرقه را دیدم :
    بیمار گونه بود .
    وقتی که دست من
    انگشت های سرد و بلندش را
    که از تبار آن نی نالان نشانه داشت غم جاودانه داشت
    در پنجه می فشرد
    پشت قلم شکست
    و درد
    چون قطره ی سیاه مرکب
    بر قلب های کاغذی ما دو تن چکید .
    من دست های بدرقه را دیدم :
    بیمار گونه بود .
    نا آشنا به عشق و سخاوت :
    دست زمانه بود .

    تاریخ قلب کاغذی ما را
    با ، نی نوشته اند
    و بند بند نی
    از مثنوی ناله ما شکوه می کند .
    خط های دست تو :
    - این جاده های در هم و پر پیچ -
    در چشمم آشناست
    باور کن ای رفیق
    خط های دست تو
    از خط دست های خودم آشناترست ...
    آه ....
    دانستم ...ای رفیق ....


    ما را هزار سال ازین پیش توامان
    در گور کرده اند
    وین دوستی مردگی قرن های قرن .
    ما دست های بدرقه را دیدیم :
    بیمار گونه بود .
    دست زمانه بود .
    دست هزاره بود .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #98
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    انسان
    سیاره ی زمین
    پیوند می خورد
    با ماه
    مریخ
    با زهره
    مشتری
    و
    دست بلند و محتشم انسان
    یک روز
    خواهد رسید
    تا کهکشان دور
    تا عمق کائنات
    تا انفجار نور

    دست بلند و محتشم انسان
    اما
    کوتاه می شود
    هنگام دستگیری دست برادری !


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #99
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    تقویم زندگی من
    شب را به تیغ صبح بریدم
    و روز را
    در قابی از طلا
    آویختم به روزن تقویم زندگی .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #100
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    سگ های چشم تو
    سگ های چشم تو
    ای تازیان فرز شکاری
    پر می دهند کبک نگاهم را .
    از جنگل تمشک مژگان .
    آه ای شکارچی
    در فرصت طلایی شبگیر
    تیر خلاص ....
    تیر ....


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 10 از 22 نخستنخست ... 6789101112131420 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/