زعفران قاین
ز کس گر نترسی بترس از خدای( ایا شاه محمود کشور گشای....)
ز گفتن پشیمان بسی دیده ام /// ندیدم پشیمان کس از خامشی
زلم زیمبو
زمانه ایست که هرکس به خود گرفتار است
زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است ( زمانه پندی ازادوار داد مرا....)
زمستان امد و فکر نمد کن
زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند
زمین دهان باز کند مرا در خود فرو برد
زمین شور سنبل بر نیارد /// در ان تخم عمل ضایع مگردان
زمین که سفت شد گاو از گاو میبیند
زن ابستن گل میخورد ولی نه هر گلی
ز نادان گر رسد سودی زیان است ( سعادت اختلاط زیر کان است....)
زن از غازه سرخ شود مرد از غزا
زنان را همین بس بود یک هنر /// نشینند و زایند شیران نر
زن بلا باشد به هر کاشانه ای /// بی بلا هرگز مبادا خانه ای
زن خوب و فرمانبر و پارسا /// کند مرد درویش را پادشاه
زن سلیطه شوهر مرد است
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)