صفحه 10 از 12 نخستنخست ... 6789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 113

موضوع: نوروز باستانی

  1. #91
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    درآمدی بر باستان شناسی جنسیت


    چکیده

    باستان شناسی جنسیت شاخه ای پویا از دانش باستان شناسی است . برای اولین بار به دنبال تحولات دانش باستان شناسی در دهه 80 میلادی در چارچوب باستان شناسی فرافرایندی (پسا مردن) بصورت جدی مطرح شد.
    در این زمان تحت تاثیر جنبشهای آزادی زنان و تحولات انجام شده در علوم انسانی و اجتماعی جنسیت

    به صورت یک دغدغه مطالعاتی وارد قلمرو مطالعات باستان شناسی شد. مطالعات جنسیت، تغییر در پرسشها،نظریات و فرضیات در مورد نقش و جایگاه افراد (و بطور ویژه زنان) در جوامع گذشته را بدنبال داشته است و باعث رشد دانش باستان شناسی و بسط چارچوب فکری و اندیشه های نظری شده است.


    در پایان این پژوهش منابع مقدماتی در رابطه با باستان شناسی جنسیت و یک نمونه موردی انجام گرفته توسط نگارند،برای افراد علاقمند خواهد آمد.


    درآمد


    باستان شناسی شاخه ای از دانشهای انسانی است .
    دانشی که موضوع مطالعه وی بشر است.
    اما واقعیت این است که تا پیش از تحولات دهه 60 میلادی و متعاقب آن دهه 80 انسان موضوع اصلی تحقیق این دانش نبود.
    انسان ابژه ای به حاشیه رانده شده بود که گاهی از میان انبوه بقایای مادی همچون تکه سفالها سربرمی آورد و دوباره در شگفتی این اشیا عجیب ناپدید می شد! در نیمه آغازین قرن بیستم میلادی تنها سایه ای مبهم از انسان در دانش باستان شناسی پدیدار بود.

    مکتب تاریخ فرهنگی که در نیمه اول قرن بیستم میلادی تنها مکتب اصلی باستان شناسی بشمار می رفت با رویکردی سنتی گذشته را نه به منزله گذشته ای انسانی بلکه جهانی مملو از بقایای مادی می دانست که می باست جمع آوری، توصیف و با دقت طبقه بندی شوند.

    دهه 60 شاهد ظهور یکی از بنیادی ترین مکاتب باستان شناسی یعنی باستان شناسی نوین بود. مقدمات ظهور این رویکرد از رهگذر پژوهشهای پیشگامانی چون "کالدول" فراهم شده بود اما ارائه این ایده های نوین در قالب یک مشرب فکری فلسفی مشخص در دهه 60 به رهبری لوئیس بینفورد آغاز گردید.
    باستان شناسی نو عمدتاً بنیانها ، اندیشه ها و چارچوب سنتی پژوهشهای باستان شناختی را مورد تردید قرار داده و ازین رهگذر چالشهای فراوانی را در اندیشه های باستان شناختی بویژه باستان شناسی تاریخ فرهنگی پیش روی نهاد.
    باستان شناسی نوین که بعدها تحت عنوان باستان شناسی فرایندی نامبردار شد مدعی نگاهی اجتماعی به گذشته بود، دیدگاهی که از طریق آن بتوان زندگی نوع بشر در گذشته را بازسازی کرد.

    هرچند باستان شناسی نو دغدغه بررسی ساختارهای اجتماعی جوامع را داشت اما دیدگاه سیستمیک و فرموله این مکتب ،طراحی پژوهشهای باستان شناختی در مقیاس کلان و دغدغه ارائه قوانین کلی با قابلیت تعمیم پذیری جهانی باستان شناسان فرایندی را از پرداختن به تمهای نظری خرد که قابلیت تعمیم پذیری اندکی دارند ، دور نگاه می داشت لذا توجه به پدیده های اجتماعی مانند جنسیت و نقش آن در تحول جوامع با توجه به چارچوب نظری این مکتب، دشوار می نمود .

    دهه 80 شاهد بازنگری و بازاندیشی های دیگری در رویکردهای نظری باستان شناسی بود.تحولات نظری دهه 80 بیش از آنکه بصورت یک مکتب با دستور کار و چارچوب نظری مشخص مطرح شود شامل مجموعه ای از نقدها و بازاندیشی ها نسبت به خط مشی باستان شناسی فرایندی بود به همین دلیل نیز غالباً ازآن بنام باستان شناسی فرا فرایندی یاد می شود.
    "انسان" و پرداختن به ابعاد مختلف زندگی انسانی دغدغه اصلی باستان شناسی پسامدرن(فرافرایندی) در چارچوب " باستان شناسی اجتماعی" بوده است.
    برخلاف یاستان شناسی تاریخ فرهنگی که هم خود را صرف توصیف و طبقه بندی بقایای مادی برجای مانده از انسان می کند یا باستان شناسی مدرن دهه 60(فرایندی) که با دیدگاهی کلان "سیستم" را به جای انسان می نشاند ، باستان شناسان اجتماعی برآنند که موضوع دانش باستان شناسی بیش از هرچیز دیگری خود انسان است.

    باستان شناسی فرافرایندی مدعی است برای کشف و درک انسان گذشته می بایست دیدگاهی اجتماعی اتخاذ نمود،به تحلیلهای درون فرهنگی پرداخت و برای افراد در تغییرجوامع گذشته نقشی پویا در نظر گرفت. ازین منظر باستان شناسی اجتماعی به بررسی تمام فاکتورهایی می پردازد که در شکل گیری ، تداوم و تغییر جوامع موثرند.
    مولفه هایی مانند نژاد،قومیت ، دین، جنسیت ، طبقه بندی سنی، ساختارهای خویشاوندی و .... با توجه به اینکه تمام فاکتورهای یاد شده عواملی اجتماعی هستند این شاخه از دانش باستان شناسی ،باستان شناسی اجتماعی نامیده می شود.

    باستان شناسی جنسیت یکی از موضوعات نظری است که در این رویکرد به شکوفایی رسید و در عین حال در گسترش چارچوب نظری آن بسیار موثر واقع شد.
    تحول چارچوبهای نظری دانش باستان شناسی،تغییر نگرش نسبت به نقش زنان در جوامع گذشته ، و علاقه به مطالعه دیگر گروههای جنسیتی از مهمترین دستاوردهای باستان شناسی جنسیت بوده است.

    مطالعات جنسیت در دانش همپایه باستان شناسی یعنی انسان شناسی از بیشینه بیشتری برخوردار است(بنگرید به بیتس و بلاگ:1375) . اولین پژوهشهای باستان شناسی از مطالعات انسان شناسان بهره بردند و در طراحی چارچوبهای مطالعاتی خود آنها را مد نظر قرار دادند.باستان شناسی جنسیت از زمان ظهور آن تا کنون تحولات متعددی را پشت سر نهاده و از رویکردهای آغازین خود تا حد زیادی فاصله گرفته است.

    چارچوب نظری مطالعات جنسیت بمرور زمان بسط یافته و تمها و موضوعات مورد توجه آن گسترش یافت بویژه آنکه باستان شناسی در حوزه نظری از دستاوردهای دیگر حوزه ها مانند علوم اجتماعی و فلسفه بهره مند گشته است.

    باستان شناسی جنسیت در سیر تحول تئوریک خویش از سه رویکرد نظری تاثیر پذیرفته است: جنس شناسی(---ology) مطالعات این حوزه بیشتر مبنایی بیولوژیک دارد، جنسی /جنسیت (---/gender)که جنسیت را به مثابه پدیده ای اجتماعی فرهنگی تعریف می کند و نظریه کوئیر(queer).(Voss:2004)
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. کاربر مقابل از armin khatar عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #92
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    مروری بر باستان شناسی جنسیت


    توجه به مسئله جنسیت در باستان شناسی کمی دیرتر از دیگر رشته های دانشگاهی مانند علوم اجتماعی،ادبیات،فلسفه یا برخی رشته های علوم زیستی مانند جنس شناسی نمودار شد. شاید بتوان این مسئله را تا حدی پیامد ماهیت خاص داده های باستانشناختی و از آن مهم تر نگرش سنتی حاکم بر پژوهش های باستان شناختی دانست.

    توجه به مسئله جنسیت در بدو امر متاثر از تحولات سیاسی- اجتماعی مانند جنبشهای مبارزه با تبعیض نژادی،جنبش های خواستار تساوی حقوق زن ومرد بود که جنبش اخیر تاثیرات شگرفی بر مطالعات جنسیت در حوزه ی باستان شناسی بر جای نهاده است(بنگرید به Johnson:1999 )
    جنسیت در ابعاد مختلف نمود آن خصوصاً تبعیض ها و نابرابری های جنسی ،اختلاف در حقوق و شکل مناسبات اجتماعی ، نقش جنسیت بیولوژیک در تعیین جایگاه افراد و گروه ها در اجتماع مسائل و تنش های چندی را به ویژه در حوزه علوم اجتماعی وسیاست بر انگیخت.در اواخر قرن 19 و آغاز قرن بیست به ویژه در امریکای شمالی و اروپا جنبشهایی شکل گرفت که خواهان برابری حقوق افراد و رفع تبعیض های نژادی ، گروهی و قومی و جنسیتی بودند.(بنگرید به(Gilchrist:1999


    تبعیض های میان زن و مرد عموماً بر مبنای جنسیت بیو لوژیک بر افراد اعمال می شد.تبعیضهایی مانند عدم حق رای برای زنان ونابرابری های اجتماعی از مهمترین نمودهای تبعیض جنسی علیه زنان بودند.جنبش های مبارزه برای زنان عموماً در کنار دیگر گروه های اقلیت قومی و نژادی به مبارزه برای اعاده حقوق زنان می پرداختند.

    این جنبشها عموما مدعی استثمار و بهره کشی از زنان،برتری دیدگاه های پدرسالارانه،محرومیت و نادیده گرفتن زنان در امور اجتماعی بودند. جنبش زنان به ویژه در دهه های آغازین و میانی سده بیستم تصویر سنتی زنان نامرئی و مردان مقتدر را به چالش کشیده است.


    در دهه هشتاد و همگام با اوج گیری جنبشهای مبارزات زنان، باستانشناسی نیز به مطالعات جنسیت روی آورده است(بنگرید به& Sorensen:2004 Johnson:1999) درین زمان زنان نسبت به جایگاه اجتماعی فروتر خود واقف و خواهان برابری در دستیابی به فرصتها شدند. اولین متون باستان شناسی جنسیت در اعتراض به تفاسیر باستانشناختی به ویژه ارائه تصاویر کمرنگ یا حذف زنان ،غلبه تمایلات مردانه که بر پررنگ نمودن نقش مردان در پویایی جوامع گذشته متمرکز بود(خصوصاً از سوی باستان شناسان مرد سفید پوست) پدیدار شدند.

    "تاریخ های گذشته عموماً توسط مردان درباره ی مردان نوشته شده وزنان کم و بیش نامرئی مانده اند.نقش زنان ، مشارکت و دست آوردهایشان یا به حد اقل رسانده شده یا کاملاًنادیده گرفته شده اند."(سائگیت:149:1379)


    ازمنظر تئوریک اولین پژوهشهای جنسیت برپایه مطالعات جنس شناسی(---ology) شکل گرفتند که بر نقش ویژگیهای بیولوژیک جنسی در تعیین نقش و جایگاه افراد تاکید می نمود. بر اساس این رویکرد باستان شناسان زن مدعی بودند که زنان در جوامع گذشته نیز مانند جوامع معاصر در شرایط دشواری می زیسته اندو در طول تاریخ همواره مورد بهره کشی و در موقعیت فروتری قرار گرفته اند و نقش آنها به تولید مثل و فعالیت در حوزه خصوصی تقلیل یافته است. در واقع شرایط نامطلوب زنان در جوامع معاصر پژوهشگران را به سمت این پیشداوری سوق داد که در گذشته نیز زنان همواره موجوداتی زیردست بوده اند.


    پژوهشگران ریشه این سیر تاریخی را در تفاوتهای جسمی میان زن و مرد می دانستند ، بدین معنی که ویژگیهای بیولوژیک زنان مانند توانایی تولید مثل یا مراقبت از کودکان در طول تاریخ برای همه زنان موقعیتی فرودست را بدنبال داشته است . "در نظر گرفتن ویژگی های بیولوژیک به عنوان مبنای تقسیم کار اجتماعی در جوامع گذشته از مهم ترین دغدغه های پژوهشگران جنسیت به ویژه در آغاز این مطالعات بود.(گرت1380) .
    "روابط قدرت نابرابر میان دو جنس پیامد ناگزیر تفاوتهای بیولوژیک بشمار می رفت."(Voss:2004)

    مردان به عنوان نیروی غالب در محیط های اجتماعی و خارج از خانه مورد توجه قرار گرفته در مقابل به حاشیه راندن زنان و محصور کردن آنها در محیطهای خانگی امری جهانشمول و "طبیعی" بشمار می رفت که پیامد ضعف بیولوژیک انها بود.

    شکلی از تفکر ذاتگرایانه زنان ،زیست جهان و تجربه آنان را در سراسر جهان یکسان قلمداد می نمود.در نظر پژوهشگران تفوق نظامهای پدرسالار و تقسیم کارجنسی بر مبنای ویژگیهای بیولوژیک افراد به مثابه قانونی جهانشمول شکل غالب جوامع گذشته بشمار می رفت.


    تفوق مردان و رویکردهای مردسالارانه در باستان شناسی،لزوم باز نگری در پژوهش ها و تفاسیر باستان شناختی، اختصاص بخش عمده بودجه های پژوهشی به مردان و…از دیگر انتقادات وارده برپیکر باستان شناسی بود.

    این انتقادات که غالباً از سوی باستانشناسان زن که اکثریت باستانشناسان متمایل به مطالعات جنسیت را تشکیل می دادند وارد می شداز لحاظ زاویه ی نگاه و موضوعات طرح شده بسیار متفاوت بودنداین نقد ها به همراه پیشنهاد رویکردهای مطالعاتی نوین در چندین مجلد به همت مارگارت کونکی ، گرو و ژانت اسپکتور منتشرشدند و اولین متون تخصصی باستان شناسی جنسیت را بنیان نهادند.

    فعالیتهای این دوران (دهه های 60-80) بر سه محور متمرکز بود:


    1)اعتراض به حذف زنان از تفاسیر باستان شناختی یا کمرنگ جلوه دادن نقش انها در جوامع گذشته.

    2) جستجوی مبنا و علت موقعیت فروتر و ضعیف زنان در طول تاریخ در اغلب جوامع که آن راپیامد تقسیم کار اجتماعی می دانستند.

    3) اعتراض به موقعیت نازل زنان باستان شناس در مجامع دانشگاهی ، موقعیتهای مدیریتی در مقایسه با مردان و اعمال تبعیضهای جنسیتی در تخصیص بودجه های پژوهشی .

    راهکاری که در اندیشه های فمنیستی این دوره بطور اخص و تا حدی در پژوهشهای باستان شناسی اتخاذ شده"تبعیض مثبت" است."کوششهایی که برای سامان بخشی به این عدم توازن صورت گرفته معرفی تاریخی بویژه زنانه یا روایتی از گذشته است که در آن میزانها عمداً بطرف دیگر(یعنی زنان) سنگینی می کند."(سائگیت:125:1379)

    نخستین پژوهشهای جنسیت در باستان شناسی عموماً بر جستجوی زنان و بازگرداندن آنها به صحنه تفاسیر باستان شناختی متمرکز بود.
    امروزه مطالعات جنسیت بسیار فراتر از مطالعه زنان است.(Renfrew&Bahn:2000)

    یکی از تغییرات بنیادین فاصله گرفتن از تعریف جنسیت بر مبنای ویژگیهای بیولوژیک و عدم قائل شدن به فرضیه ای است که ریشه موقیعت نازل زنان در جوامع را ضعف بیولوژیک آنها در مقایسه با مردان می دانست و حوزه فعالیت زنان را در طول تاریخ به محیط خانه محدود می کرد.تعریف نوین جنسیت بعنوان مفهومی اجتماعی ، گریزاز تفاسیر قالبی بر مبنای تضاد دو جنس را بدنبال داشته است.
    "جنسیت: مفهومی اجتماعی"


    در نخستین پژوهشهای جنسیت در باستانشناسی، افراد به دو گروه زن و مرد تقسیم می شدند که هر یک دارای ویژگیهای جنسی و بیولوژیک مشخص و منحصر به فرد بود که با عنوان ویژگیهای مردانه و زنانه مشخص میشد.

    در رویکرد نوین باستان شناسان مانند بسیاری از علوم دیگر به این نتیجه رسیدند که جنسیت یک معیار تفاوت گذاری است و مبنای فرهنگی و اجتماعی دارد ، بنابراین جنسیت مفهومی ثابت و خنثی نیست که در طول زمان بصورت یکسان عمل نماید purser-2000) – Voss and Schmidt:2005)

    بلکه در جوامع مختلف تفاوت ویژگیهای جنسی میان زن و مرد به اشکال مختلفی تعبیر می شود و همه جوامع در طول تاریخ برخورد یکسانی با این موضوع نداشته اند. بنابراین تقسیم بندی افراد در گروههای مختلف نه تنها بر اساس تفاوتهای بیولوژیک بلکه بر اساس نظام باورها ، ارزشها و هنجارهای یک جامعه ،انجام می گیرد.


    جنسیت "انتظارات اجتماعی در مورد رفتاری است که برای افراد هر جنس مناسب دانسته میشود .جنسیت به صفات فیزیکی که بر حسب انها مردان و زنان با یکدیگر تفاوت دارند ،اطلاق نمیگردد ، بلکه ویژگیهای اجتماعی رفتار مردانه و زنانه مربوط می شود."(گیدنز-787-1383) در اینجا جنسیت نه بعنوان ویژگی طبیعی بلکه مفهومی تاریخی تصور می شود.(دریفوس،رابینیو،1385"31)

    جنسیت به منزله "محصول روابط فرهنگی و تاریخی و ایدئولوژیک مشخص "(pursure:2005&Voss:2000) در طول تاریخ ، بیانگر تنوع نظام جنسیت در جوامع و بسترهای فرهنگی مختلف است.


    در چارچوب رهیافت نوین باستان شناسان و انسان شناسان به مطالعات و بررسیهای جدیدی در میان جوامع معاصر و جوامع باستان روی آوردند تا جایگاه زنان را در میان جوامع و فرهنگهای مختلف بررسی و مقایسه کنند.بخش عمده این مطالعات در میان قبایل و گروههای قومی ا مانند قبایل سرخ پوست آمریکای شمالی یا قبایل بومی اقیانوسیه انجام شده است.


    بهترین نمونه چنین مطالعاتی پژوهشهای مارگارت مید در ساموا و گینه نو (بنگرید به فکوهی:1380 ،گرت:1380)و انسان شناس غربی هنریتا مور است.

    درین پژوهشها نتایج جالب توجهی در مورد نقش زنان در تحول جوامع و ساختارهای سیاسی اجتماعی بدست امد.یکی از نمونه های موفق باستان شناختی درین زمینه پژوهش الیزابت برومفیل در مورد نقش فعال زنان در تحول امپراطوری مایا به عنوان یک جامعه پیچیده است.(Bromfill:1996)

    در ایران یکی از بهترین نمونه ها تمدن عیلام است که ظاهرا در دوره هایی ساختار جامعه بر مبنای نظام مادر سالاری بوده است یا در دوران اشکانی (هرمان:1373:55) و ساسانی که زنان در چندین مورد به حکومت رسیده اند(مشکور:1367:455) هرچند به انجام پژوهشهای روشمند درمورد ساختار اجتماعی جامعه در دورانهای یاد شده نیازاست.


    بطور کلی دستاورد این دوره(دهه 80 به بعد) از مطالعات زنان در باستان شناسی این بود که تصور رایج و غالب در مورد زنان به عنوان موجوداتی ضعیف که در طول تاریخ همواره در مقایسه با مردان در رده دوم قرار میگیرند و در تحول جوامع نقشی نداشته اند بشدت زیر سوال رفت و نمونه های باستان شناختی خلاف فرضیه یاد شده کشف و معرفی شدند.

    جنسیت و هویت : نگاهی به تئوری پرفرمنس و کوئیر(Queer and Performance)


    در دهه های آغازین قرن بیست و یکم باستان شناسان بیش از گذشته به امکان تنوع نظامهای جنسی، وجود نظامهای جنسی نامتعارف یا نقشهای اجتماعی نامتعارف برای زنان تاکید کرده اند.


    این تاکید به باستان شناسان گوشزد می کند تا بجای دنبال کردن پیشداوریهای سنتی در مورد نظام جنسیت در طول تاریخ در مطالعات خود امکان وجود شکلهای متنوع در جوامع را مدنظر داشته باشند.

    علوم اجتماعی و فلسفه نیز در تحول مفهوم جنسیت نقش بسزایی داشتند .

    مطالعات فوکو در مورد بدن و جودی باتلر که با طرح تئوری کوئیر طرحی نوینی را در مطالعات جنسیت پی افکندند،در باز نگری مفهوم یاد شده اهمیتی بنیادین داشتند .


    پژوهشهای یاد شده پژوهشگران را متوجه این اصل ساخت که طبقه بندی افراد در دو گروه زن و مرد بر اساس ویژگیهای فیزیکی و ژنتیک یک باور غربی است که متاثر از نظام فرهنگی و ارزشی جامعه غربی می باشد و به صورت یک استاندارد قابل تعمیم به همه جوامع نمی باشد.



    واژه کوئیر به معنای "عجیب و نامتعارف" است.باتلر در نظریه کوئیر به امکان وجود شکلهای نامتعارف هویت جنسی می پردازد و ازین رهگذر به نقد و بررسی نقش فرهنگ در جامعه پذیری جنسی افراد و تحمیل اشکال مشخصی از هویت جنسی بر افراد بویژه زنان می پردازد.(بنگریدبه:Voss:2004)


    بهترین نمونه پژوهش فوکو در مورد شکل متفاوت ازدواج ونقش زنان و اساسا جنسیت در اروپای قرون وسطی است.(برک:1383)


    باید اذعان نمود هرچند در پژوهشهای باستان شناختی مساله جنسیت کم و بیش نادیده گرفته یا "بدیهی"انگاشته شده است،جنسیت همواره جزیی از زندگی اجتماعی افراد بوده و تمام ابعاد زندگی حتی فعالیتعای روزمره در خردترین مقیاس را تحت تاثیر قرار می دهد(Gilchrist:1994).

    تکثير دیدگاهها در باستان شناسی


    پرداختن به جنسیت و زنان در باستان شناسی الزاماً نیازمند دسترسی به داده های تازه ای نیست بلکه نیازمند پرسشها و اندیشه های نوین در برخورد با داده ها، ماهیت جنسیت و جامعه است. (Gilchrist:1994:2)


    نقدها ، پرسشها و چالشهایی که در چارچوب مطالعات جنسیت مطرح شد به گسترش دامنه پژوهشهای باستان شناختی و بازاندیشی در چارچوب نظری مطالعات انجامید.


    باستان شناسی جنسیت از چهار طریق در عملکرد یاد شده تاثیر داسته است:


    بسط تفکر نظری ، طراحی مفاهیم نوین ، " بهره گیری از پژوهشهای قوم نگاری و دستاوردهای مطالعات انسان شناختی"(Purser:2000) ، طراحی پژوهشهای میدانی با رویکرد نوین.


    با طرح پرسشهایی که تا کنون در چارچوب مطالعات باستان شناختی توجهی به آنها نشده بود (Wright1996) از زوایای جدیدی به جهان گذشته نگریسته شد.


    تا پیش از تحولات دهه 80 هیچ جایگاهی برای زنان در تفاسیر باستان شناختی وجود نداشت و مردان بعنوان تنها افراد مهم و سرنوشت ساز در تحول جوامع گذشته ، بشمار می رفتند.

    "جنبش آزادی زنان و نظریه های مرتبط با آن مورخان (و باستان شناسان ) را ترغیب نمود تا در مورد گذشته سوالات جدیدی بپرسند"(برک :67:1381)با به صحنه آمدن افراد و گروههای محذوف مانند زنان و کودکان باستان شناسی بیش از پیش از تفاسیر مردمحور فاصله گرفت.


    با تعریف جنسیت به مثابه پدیده ای اجتماعی ،تاریخمند،مکان مند و سیال که"نسخه واحدی از آن وجود ندارد"(,Conkey2000 , Hollimon:2000 )چارچوب نظری منعطف و پویایی برای مطالعه بقایای مادی برجای مانده از رفتار انسان ارئه شد که قابلیت بسط و گسترش داشت.


    شاید بزرگترین دستاورد مطالعات جنسیت درهم شکستن تصویر زن بعنوان موجودی ضعیف در طول تاریخ و معرفی فرهنگها و تمدنهایی است که تصویر نوینی را از زنان فعال و قدرتمند بدست می دهند.


    امروزه هیچ پژوهشگری در حوزه باستان شناسی یا تاریخ و حتی انسان شناسی بدین امر قائل نیست که زنان همواره در طول تاریخ بعنوان جنس دوم مطرح بوده و هیچگاه از برابری و فرصتهای اجتماعی یکسان با مردان برخوردار نبوده اند.


    سخن پایانی:


    در حدود چهار دهه از ورود مطالعات جنسیت به دانش باستان شناسی می گذرد. مطالعات زنان درین چهار دهه بسیار پویا عمل نموده است و موجب گسترش شاخه ها و موضوعات نظری باستان شناسی شده و تعامل این دانش با علوم اجتماعی و انسان شناسی را بدنبال داشته است.

    شاید شگرف ترین دستاورد باستان شناسی پسامدرن و جنسیت حضور ملموس انسان در تحلیل ها و تفسیرهای باستان شناختی است.


    حضوری منطقی که امکان درکی متفاوت از گذشته، باستان شناسی و اساسا انسان را بدنبال داشت.
    جنبش حمایت از زنان و اندیشه های ضداستعماری که غالباً در چارچوب اندیشه های پسا ساختارگرایی مطرح شده بود، تأثیرات شگرف در علوم انسانی و به ویژه باستان شناسی بر جای نهاد.


    آنچنان که سائگیت نیز متذکر می شود طرفداران جنبش زنان با تأکید بر ناممکن بودن هر نوع شرح تاریخی خالی از ارزش گذاری به ژرف ترین شکل ممکن روایت ما از گذشته را به چالش کشانده اند. مطالعات جنسیت و زنان با تأکید بر چندصدایی و به صحنه آوردن افراد و گروههای محذوف از تاریخ بویژه زنان و تاکید بر نقش و جایگاه آنها باستان شناسی را به تجدیدنظر در اندیشه های نظری خود دعوت کرده است، ضمن آن که خود نیز با درپیش گرفتن رویکردی خودانتقادی، زمینه های جدیدی همچون باستان شناسی بدن، باستان شناسی کودکان، مطالعات مردان، کهنسالان و ... را به حوزه مطالعات باستان شناسی افزوده است.

    یکی از حوزه های نظری که در نتیجه پژوهشهای مطالعات زنان وارد دانش باستان شناسی شده است مطالعات مردان است!

    اعتقاد به تنوع و تکثر نظام جنسیت در جوامع مختلف و خودداری از صدور یک ابرتئوری در این زمینه در گسترش چهارچوب نظری و افق دید باستان شناسی بسیار مؤثر بوده است.

    باستان شناسی جنسیت با قائل شدن به تنوع و تکثر بر این نکته صحه می گذارد که باستان شناسی در واقع "باستان شناشی هاست" بدین معنا که تفسیر یکسانی از گذشته وجود ندارد. جهان گذشته عملاً از میان رفته و باستان شناسی به روایت گذشته می پردازد تکثر این روایات می تواند دریچه های مختلفی را به جهان گذشته باز نماید.


    "هر ایسمی می تواند به این صورت دیده شود که بالقوه نور تازه ای بر سایه بی اندازه پیچیده تاریخ می تاباند. حتی اگر نیازی نباشد کل تاریخ از نو نوشته شود حداقل به فصل های تازه ای نیاز است." (سائگیت: 132: 1372) .
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. کاربر مقابل از armin khatar عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #93
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    سال شروع حکومت
    اولین حاکم
    نام سلسله

    708 قبل از میلاد
    دیااکو
    مادها

    550 قبل از میلاد
    کوروش
    هخامنشیان

    250 قبل از میلاد
    اشک
    اشکانیان

    224 میلادی
    اردشیر بابکان
    ساسانیان

    1 هجری شمسی
    معاویه
    امویان

    92 هجری شمسی
    السفاح
    عباسیان

    165 هجری شمسی
    طاهر
    طاهریان

    219 هجری شمسی
    یعقوب لیث
    صفاریان

    238 هجری شمسی
    نصر
    سامانیان

    276 هجری شمسی
    مرداویج
    آل زیار

    280 هجری شمسی
    رکن الدوله (حسن)
    آل بویه

    358 هجری شمسی
    کاکویه
    دیالمه

    311 هجری شمسی
    سبکتکین
    غزنویان

    329 هجری شمسی
    بغراخان
    آل افراسیاب

    345 هجری شمسی
    ابوعلی مأمون
    آل مأمون

    389 هجری شمسی
    طغرل
    سلجوقیان

    450 هجری شمسی
    قطب الدین محمد
    خوارزمشاهیان

    503 هجری شمسی
    محمد بن سوری
    غوریان

    589 هجری شمسی
    اوکتای قاآن
    ایلخانیان

    676 هجری شمسی
    امیر چوپان
    چوپانیان


    696 هجری شمسی
    شیخ حسن
    ایلخانیان

    689 هجری شمسی
    محمود شاه
    آل اینجو

    696 هجری شمسی
    امیر مبارزالدین
    مظفریان

    612 هجری شمسی
    امیر عزالدین عمر
    ملکوک کرت

    698 هجری شمسی
    خواجه عبدالرزاق
    سربداران

    579 هجری شمسی
    یراق حاجب
    قراختائیان

    550 هجری شمسی
    رکن الدین رسام
    اتابکان یزد

    552 هجری شمسی
    ابوطاهر
    اتابکان لرستان

    503 هجری شمسی
    مظفرالدین سنقر
    اتابکان فارس

    441 هجری شمسی
    عمادالدین زنگی
    اتابکان شام و دیار بکر

    491 هجری شمسی
    اتابک ایلدگز
    اتابکان آذربایجان و عراق

    764 هجری شمسی
    امیر تیمور
    تیموریان

    769 هجری شمسی
    قرامحمد
    قراقویونلو

    769 هجری شمسی
    قراعثمان
    آق قویونلو

    865 هجری شمسی
    شاه اسمعیل
    صفویه

    1108 هجری شمسی
    نادر
    افشاریه

    1123 هجری شمسی
    کریم خان
    زندیه

    1160 هجری شمسی
    آغامحمد خان
    قاجاریه

    1302 هجری شمسی
    رضا خان
    پهلوی
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. کاربر مقابل از armin khatar عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #94
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    هفت سين

    هفت سين به معناي هفت قلم شيئي كه نام آنها با حرف «س» (سين) آغاز ميشود، يكي از اجزاي اصلي آيينهاي سال نو است كه بيشينهي ايرانيان آن را برگزار ميكنند. اين اقلام سنتاً در سفرهي هفت سين چيده و به نمايش گذاشته ميشوند. اين سفرهاي است كه هر خانوادهاي بر روي زمين (يا بر روي ميز) در اتاقي كه معمولاً به ميهمانان گرامي اختصاص داده شده ميگسترد و اين اقلام بر روي آن قرار داده ميشود: در بالاي سفره (در دورترين فاصله از در) آينهاي گذاشته ميشود، كه در دو طرف آن شمعدانهايي داراي شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پايين آن نسخهاي از قرآن (از شاهنامه يا ديوان حافظ نيز استفاده ميشود)، تُنگي كه معمولاً حاوي يك ماهي لايي (بسياري از خانوادهها يك كوزه آب باران را كه قبلاً جمع آوري شده و/ يا كاسه آبي كه حاوي برگ سبز انار، نارنج، يا شمشاد است نيز ميافزايند)، ظرفهاي حاوي شير، گلاب، عسل، شكر، و (1، 3، 5 يا 7 عدد) تخم مرغ رنگآميزي شده گذاشته ميشود. مركز سفره عموماً با گلداني از انواع گلها، معمولاً سنبل و شاخههاي بيدمشك فروگرفته ميشود. كنار آن، سبزه و دستكم شش قلم ديگر كه با حرف سين آغاز ميشوند (تشريح شده در زير)، ظرفي حاوي ميوه (سنتاً سيب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شيرين)، ماست و پنير تازه، شيرينيهاي گوناگون، آجيل (مخلوط خشك و بو داده شدهي تخمهاي نخودچي، خربزه، گندم برشته، برنجك، و فندق و گردو، كه همگي با كشمش آميخته شدهاند) قرار داده ميشود
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #95
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    جشن زایش اشو زردشت
    ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشكدههای هر شهر گردهم می آیند، به سخنرانيهاي مذهبي گوش ميدهند، اوستا ميخوانند و تولد پيامبرشان را جشن ميگيرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسمهای این جشن است.
    گاتاخواني، دف زني و سخنراني در مورد تاريخچه نوروز و جشن زايش زردشت از جمله برنامههاي اين مراسم می باشد. حضور در نيايشگاه شاور اهرام ايزد و ساير نيايشگاهها و مكانهاي مقدس ديني در صبح روز ششم فروردين از ديگر آيينهاي بزرگداشت زايش زردشت است، كه در همه شهرهاي زردشتي نشين برگزار ميشود.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #96
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    آیین زناشویی در ایران باستان

    --------------------------------------------------------------------------------

    کیش در ایران باستان زناشویی به منظور زندگی خوش و خرم و اتحاد و اتفاق و ازدیاد نفوس و تشکیل خانواده چنان بر پایه صحیح و محکم استوار بوده که خود به خود ضامن بقا و دوام زندگی مشترک بود و مهر ومحبت را بین زن و شوهر برای همیشه برقرار می ساخت.زرتشت در گات ها یسنا پنجاه و سه بند به پسران و دخترانی که می خواهند با هم پیمان ازدواج ببندند اندرز می دهد که ای دختران شوی کننده و ای دامادان ،اینک بیاموزم و آگاهتان کنم .با غیرت از برای زندگانی پاک منشی بجوشید.هر یک از شما باید در کردار نیک از دیگری پیشی جوید و از این راه زندگانی خود را خوش و خرم سازد.در کیش زرتشتی از لحاظ نظم به کارهای دنیا و محکم ساختن یگانگی و جلوگیری از فساد اخلاقی ،در مورد زناشویی تاکید زیاد گردیده و این کار به خوبی ستوده شده است.چنانکه در فرگرد چهارم بند چهل و هفت وندیداد اهورامزدا می گوید:”ای اسپیتمان زرتشت هر آینه ،من مرد زندار را بر مرد بی زن و مرد حانه دار را بر مرد بی خانمان ترجیح می دهم.”باز در فقره چهل و چهار می گوید:”وظیفه هر شخصی است که برادران همکیش خود را در کسب مال و داشتن همسر راهنمایی و مساعدت کند.”در دین زرتشت کمک کردن برای ازدواج کسانی که به سن بلوغ رسیده و به علت ناداری بی همسر مانده اند،از کارهای خوب و پرثواب شمرده می شود.

    عقد و ازدواج
    در دین زرتشت عقد و ازدواج به پنج گونه انجام می گیرد.
    ۱/ پادشاه زنی-این ازدوالج عبارت از این است که پسر و دختر برای نخستین بار با رضایت والدین خود با یکدیگر ازدواج کنند.
    ۲/ ایوک زنی (یگانه-منحصر به فرد)-یعنی مردی بخواهد با یگانه دختر پدری ازدواج کند.چون دختر نمیتواند دارایی خانه پدر را به خانواده دیگر منتقل کند،موظف است که پس از ازدواج،نخستین پسر خود را به جای فرزند پدرش قرار داده دارایی را به او بسپارد تا از انقراض خانواده پدرش جلوگیری کند.چنین زنی را ایوک زنی می گویند.
    ۳/ چاکر زنی-این ازدواج در مورد زن یا مرد بیوه است که بخواهد پس از در گذشت همسر اول همسر دیگر انتخاب کند.چون برابر کیش زرتشتی ،جفت اول در گیتی و عالم پس از مرگ همسر شخص است و مقام پادشاه را دارد،لذا همسر دوم در عالم دیگر،مقام چاکر را در برابر همسر اول خواهد داشت.همچنین وقتی که مرد بخواهد برای دارا شدن فرزند با رضایت زن اول همسر دیگری اختیار کند.زن دوم نیز در مقابل زن اول مقام چاکر زنی را خواهد داشت،یعنی در خقیقت به منزله چاکر و خدمتکار است.
    ۴/ خودسر زنی-این ازدواج عبارت است از اینکه دختر و پسر بالغ پیش از رسیدن به بیست و یک سالگی بخواهند بدون رضایت پدر و مادر خود با یکدیگر ازدواج کنند،در این صورت موبد حق دارد صیغه عقد را جاری سازد ،ولی مادامی که نارضایتی اولیای آنها باقی است،این زن و شوهر از ارث محروم خواهند بود.
    (دختر در شانزده سالگی و پسر در هجده سالگی میتواند با رضایت اولیای خود ازدواج کند).
    ۵/ ستر زنی-اگر زن و شوهری بچه دار نشوند و بچه ای را از سر راه برداشته یا از قوم و خیشان بی بضلعت گرفته به فرزندی قبول کنند،در مورد این بچه وقتی که بزرگ شد مانند ایوک زنی عمل میشود،بدین طریق که اولین پسر آن دختر خوانده،فرزند پدر خوانده محسوب می شود و پس از فوت پدر خوانده ،صاحب دارایی و املاک خواهد شد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #97
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    موانع زناشویی
    زناشویی در میان خویشاوندان در موارد زیر ممنوع است:
    ۱/ نسبت به زن-نزدیکتر از پسر عمو و پسر خاله و پسر دایی و همچنین پدر خوانده،برادر خوانده و پسر شوهر جایز نیست.
    ۲/ نسبت به مرد-نزدیکتر از دختر عمو و دختر عمه ودختر دایی و نیز مادر خوانده،و دختر خوانده را به زنی گرفتن جایز نیست.
    ۳/ نسبت به زن و مرد-در مورد برادران یا خواهران رضاعی بطور کلی موانع مزبور جاری است.
    در مورد مهریه-در کیش زرتشتی چون رهایی اختیاری نیست ، به این جهت برای زناشویی مهریه ای قید نمیشود.

    امکان فسخ زناشویی یا رهایی
    ۱/ یکی از طرفین دیوانه بوده یا اختلال حواس داشته باشد در صورتی که طرف دیگر آگاه نبوده باشد،بنا به تقاضای طرفی که سالم است ازدواج قابل فسخ است.
    ۲/ هرگاه شوهر عنین بوده و مردی نداشته باشد زن میتواند تقاضای طلاق کند.
    ۳/ هر گاه ثابت شود زن مرتکب زنا شده،شوهر میتواند او را رها سازد و اگر ثابت شود که شوهر با زن دیگر زنا کرده است ،زن هم میتواند تقاضای طلاق کند.
    ۴/ هر گاه شوهر به مدت سه سال مخارج زندگی زن را ندهد،زن میتواند تقاضای طلاق دهد.
    ۵/ هر گاه زن از اذیت شوهر در خطر باشد میتواند تقاضای رهایی کند.
    ۶/ هر گاه زن ناشزه(زنی که به شوهر خود تمکین نکرده،نا فرمانی کند)باشد و رفتارش باعث خطر گردد،شوهر میتواند تقاضای طلاق کند.
    ۷/ هر گاه شوهر زن دیگری داشته که در موقع ازدواج پنهان کرده و یا زن شوهر دیگری داشته باشد ازدواج بعدی خود به خود باطل است.
    ۸/ وقتی که مرد یا زن ترک دین زرتشت کند طلاق جایز است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  11. #98
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    گواه گیران مجلس عقد
    در این مجلس بزرگان و موبدان حاضر می شوند،موبد پس از شنیدن اقرار رضایت از عروس و داماد اندرزهای سودمند اخلاقی و دینی داده برایشان چنین دعا میکند:
    هر دو تن را شادمانی افزون باد.همیشه با فر و جلال باشید ، به خوبی و خوشی زندگی کنید،در ترقی و افزایش باشید،به کردار نیک سزاوار باشید،نیک پندار باشید،در گفتار نیکو باشید،در کردار نیکی به جای آورید،از هر گونه بد اندیشی دور بمانید.هر گونه بکاهد،هر گونه بدکاری بسوزاد،راستی پایدار باد،جادویی سرنگون باد،در مزدیسنی استوار باشید،محبت داشته باشید با کردار نیک مال تحصیل کنید.
    با بزرگان یک دل و یک زبان باشید،با یاران فروتن و نرم خو و خوشبین باشید،غیبت مکنید،غضبناک نشوید،از برای شرم گناه نکنید،حرص مبرید،از برای چیزی بیجا دردمند نشوید،حسد مبرید،کبر و منی نکنید،هوی و هوس نپرورید،مال کسان را به نا حق مبرید،از زن و شوهر کسان پرهیز دارید از کوشش نیک خود برخوردار باشید،با حرص انباز مشوید،با غیبت کننده همراه نباشید،با بدنام پیوند نکنید،با بیچارگان پیکار نکنید،پیش پادشاهان سخن سنجیده گویید،مانند پدر نامور باشید،در هر صورت مادر را نیازارید،و به واسطه راست گفتن کامیاب و کامروا باشید.
    پس از آن عروس و داماد دست پیوند بهم داده دور آتش میگردند و سایر تشریفات عروسی به طور معمول است انجام میشود.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  12. #99
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    روستانشینی
    قدیمیتری آثار سکونت روستا نشینان اولیه در غرب زاگرس و شمال خوزستان یافت شدهاست.برخی از این روستاهای اولیه گنج دره، سراب و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در دهلران، گوران در هلیلان و چغا بنوت در شمال خوزستان است. قدیمیترین مدارک اهلی شدن بز در مکان گنج دره در نزدیکی کرمانشاه کشف شده که حدود ۱۰ هزار سال قدمت دارد.
    بین هفت تا هشت هزار سال پیش مراکز روستانشین در چند نقطه از ایران، در منطقه تمدن جیرفت در تمدن تپه سیلک نزدیک کاشان و در اطراف مرودشت و در فاصله کمی از شوش، قدیمیترین شهر موجود دنیا، وجود داشتهاست. شوش یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقهاست، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد هستند.
    در طول تاریخ، مهاجرتهای انسانی و جابجایی انسانها همواره به دلیل دستیابی به شرایط بهتر برای زندگی بودهاست، در دوران باستان این شرایط بهتر عبارت از آب فراوانتر و خاک حاصلخیزتر برای کشاورزی بودهاست. به عنوان نمونهای از اینگونه مهاجرتها میتوان از دو کوچ بزرگ نام برد: نخست، کوچ هندیان آریایی از پیرامون کوهستانهای هندوکش به سرزمینهای پنجاب و پیرامون رود سند و دیگری، کوچ ایلامیان و سومریان، به سرزمینهای باتلاقی تازه خشک شده خوزستان در ایران و میانرودان انجام شدهاست. از اینگونه مهاجرتها تمدنهای بزرگ یا گروههائی از تمدنهای بزرگ برخاستند. ویل دورانت، این آثار تمدن را کهنترین آثار تمدن بشر دانستهاست.
    کهنترین نشانههای تمدن انسانی، مربوطه به ۵۰۰۰ سال ق. م. است که در ایران تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تمدن تپهحصارِ در دامغان، تمدن تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان نهاوند، تمدن کاسیها (در لرستان امروز)، پیدا شدهاست. از روی یک قسمت از آثار تمدن تپه سیلک، که گمان میرود مربوط به هزاره چهارم پ.م. باشد، پیدا شدهاست که اهالی آنجا به بافندگی و کارکردن با فلزات و استعمال مهر و چرخ گوزه گری پی برده بودند.
    ایران نخستین سرزمینی است که در آن مردم به استخراج و استعمال فلزات پی بردهاند. تعدادی از نخستین کورههای ذوب مس در تل ابلیس کرمان مربوط به هزاره پنجم ق.م. بدست آمد و اشیاء مسی شامل سنجاق و درفش، مهر و دستبند و حلقه انگشتر از آنها کشف گردید. قدیمیترین فلزی که مورد استفاده انسان قرار گرفته مس بودهاست. این فلز در ۴۵۰۰ ق. م. در آسیای غربی مورد استفاده بودهاست.
    از اواسط دوران فلز، بجز مس، فلزات دیگری چون قلع، طلا، نقره در چرخه فنآوری مردمان آن عصر پدیدار شدند و شاید به این دلیل است که این دوره را دوره فلز نام نهادهاند نه دوره مس. برنزهای مشهور به لرستان اهمیت ایران را بهعنوان یک مرکز فلزکاری بطور روشن نشان میدهد. رویدادی مهم در هزاره سوم پ.م. که تأثیرگذار در زندگی ساکنان فلات ایران و خصوصاً دشت خوزستان است عبارت است از کشف فلز آلیاژی مفرغ. از مراکز مهم فرهنگهای عصر مفرغ ایران غرب ایران و حوزه زاگرس مرکزی (لرستان پیشکوه و پشتکوه) بودهاست. مفرغ ساخته شده در کوهپایههای زاگرس به سومر و عیلام صادر میشدهاست.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  13. #100
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    شهرنشینی
    شهرنشینی، شهر به مفهوم اخصّ آن از اواخر هزاره چهارم پ.م. و خصوصاً هزاره سوم پ.م. در ایران موجودیت یافت. شهر شوش یکی از قدیمیترین (۴۰۰۰ سال پ. م.) سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقهاست. شهرهای مهم ایران در هزاره سوم پ.م. عبارتاند از: تپه حسنلو و هفتوان تپه در آذربایجان - تمدن تپه سیلک (در کاشان) - تپهحصارِ در دامغان - تپه گیان نهاوند، - گودین، کنگاور - شاهتپه و تورنگ تپه گرگان - تپه قبرستان بویین زهرای قزوین - شوش، خوزستان - تمدن جیرفت، تپه یحیی و شهداد، کرمان - ملیان، فارس - شهر سوخته در زابل.
    پایان عصر مفرغ و کشف آهن (شروع دوره آهن) مقارن است با رویدادهای مهم تاریخی و فرهنگی که در هزاره دوم پ.م. زمینهساز تشکیل سلسلهها و ظهور نخستین حکومتهای مستقل در هزارههای دوم و اول پ.م. همچون: ماننا، اورارتو و ماد و سرانجام امپراتوری وسیع هخامنشی شدند عبارتاند از مهاجرت آریاییها به فلات ایران، روی کار آمدن دولتهای مستقل به جای دولت شهرهای پیشین، و تجمع اقوام و قبایل مختلف (مقیم و مهاجر) خصوصا در مناطق غربی و شمال غربی ایران که هر کدام قلمرو خاص خود را داشتند. این اقوام در شمال غربی ایران با اورارتو و آشور همسایه شدند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 10 از 12 نخستنخست ... 6789101112 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/