صفحه 10 از 16 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 155

موضوع: دیوان اشعارصائب تبریزی

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ز خال عنبرین افزون ز زلف یار می‌ترسم

    همه از مار و من از مهره‌ی این مار می‌ترسم


    بلای مرغ زیرک دام زیر خاک می‌باشد

    ز تار سبحه بیش از رشته‌ی زنار می‌ترسم


    ازان چون شبنم گل خواب در چشمم نمی‌گردد

    که از چشم تماشایی برین گلزار می‌ترسم


    خطر در آب زیرکاه بیش از بحر می‌باشد

    من از همواری این خلق ناهموار می‌ترسم


    ز تیر راست رو، چشم هدف چندان نمی‌ترسد

    که من از گردش گردون کجرفتار می‌ترسم


    بد از نیکان و نیکی از بدان پر دیده‌ام صائب

    ز خار بی گل افزون از گل بی خار می‌ترسم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    از روی نرم، سرزنش خار می‌کشم

    چون گل ز حسن خلق خود آزار می‌کشم


    آزاده‌ام، مرا سر و برگ لباس نیست

    از مغز خود گرانی دستار می‌کشم


    هر چند شمع راهروانم چو آفتاب

    از احتیاط دست به دیوار می‌کشم


    آیینه پاک کرده‌ام از زنگ قیل و قال

    از طوطیان گرانی زنگار می‌کشم


    نازی که داشتم به پدر چون عزیز مصر

    در غربت این زمان ز خریدار می‌کشم


    مژگان صفت به دیده‌ی خود جای می‌دهم

    از پای هر که در ره او خار می‌کشم


    از بس به احتیاط قدم می‌نهم به خاک

    دست نوازشی به سر خار می‌کشم


    صائب به هیچ دل نبود دیدنم گران

    بار کسی نمی‌شوم و بار می‌کشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    با تجرد چون مسیح آزار سوزن می‌کشم

    می‌کشد سر از گریبان ز آنچه دامن می‌کشم


    کوه آهن پیش ازین بر من سبک چون سایه بود

    این زمان از سایه‌ی خود کوه آهن می‌کشم


    دانه در زیرزمین ایمن ز تیغ برق نیست

    در خطرگاهی که من چون خوشه گردن می‌کشم


    هر که را آیینه بی‌زنگ است، می‌داند که من

    از دل روشن چه زین فیروزه گلشن می‌کشم


    در تلافی سینه پیش برق می‌سازم سپر

    دانه‌ای چون مور اگر گاهی ز خرمن می‌کشم


    جذبه‌ی دیوانه‌ای صائب به من داده است عشق

    سنگ را بیرون ز آغوش فلاخن می‌کشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    به دامن می‌دود اشکم، گریبان می‌درد هوشم

    نمی‌دانم چه می‌گوید نسیم صبح در گوشم


    به اندک روزگاری بادبان کشتی می شد

    ز لطف ساقیان، سجاده‌ی تزویر بر دوشم


    ازان روزی که بر بالای او آغوش وا کردم

    دگر نامد به هم چون قبله از خمیازه آغوشم


    به کار دیگران کن ساقی این جام صبوحی را

    که تا فردای محشر من خراب صحبت دوشم


    ز چشمش مستی دنباله‌داری قسمت من شد

    که شد نومید صبح محشر از بیداری هوشم


    من آن حسن غریبم کاروان آفرینش را

    که جای سیلی اخوان بود نیل بناگوشم


    کنار مادر ایام را آن طفل بدخویم

    که نتواند به کام هر دو عالم کرد خاموشم


    ز خواری آن یتیمم دامن صحرای امکان را

    که گر خاکم سبو گردد، نمی‌گیرند بر دوشم


    فلک بیهوده صائب سعی در اخفای من دارد

    نه آن شمعم که بتوان داشت پنهان زیر سرپوشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    دو عالم شد ز یاد آن سمن سیما فراموشم

    به خاطر آنچه می‌گردید، شد یکجا فراموشم


    نمی‌گردد ز خاطر محو، چون مصرع بلند افتد

    شدم خاک و نشد آن قامت رعنا فراموشم


    چه فارغبال می‌گشتم درین عالم، اگر می‌شد

    غم امروز چون اندیشه‌ی فردا فراموشم


    ز چشم آن کس که دور افتاد، گردد از فراموشان

    من از خواری، به پیش چشم، از دلها فراموشم


    سپند او شدم تا از خودی آسان برون آیم

    ندانستم شود برخاستن از جا فراموشم


    ز من یک ذره تا در سنگ باشد چون شرر باقی

    نخواهد شد هوای عالم بالا فراموشم


    نه از منزل، نه از ره، نه ز همراهان خبر دارم

    من آن کورم که رهبر کرده در صحرا فراموشم


    به استغنا توان خون در جگر کردن نکویان را

    ولی از دیدنش می گردد استغنا فراموشم


    نیم من دانه‌ای صائب بساط آفرینش را

    که در خاک فراموشان کند دنیا فراموشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بیخود ز نوای دل دیوانه‌ی خویشم

    ساقی و می و مطرب و میخانه‌ی خویشم


    زان روز که گردیده‌ام از خانه بدوشان

    هر جا که روم معتکف خانه‌ی خویشم


    بی‌داغ تو عضوی به تنم نیست چو طاوس

    از بال و پر خویش، پریخانه‌ی خویشم


    یک ذره دلم سختم از اسلام نشد نرم

    در کعبه همان ساکن بتخانه‌ی خویشم


    دیوار من از خضر کند وحشت سیلاب

    ویران شده‌ی همت مردانه‌ی خویشم


    آن زاهد خشکم که در ایام بهاران

    در زیر گل از سبحه‌ی صد دانه‌ی خویشم


    صائب شده‌ام بس که گرانبار علایق

    بیرون نبرد بیخودی از خانه‌ی خویشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    سیه مست جنونم، وادی و منزل نمی‌دانم

    کنار دشت را از دامن محمل نمی‌دانم


    شکار لاغرم، مشاطگی از من نمی‌آید

    نگارین کردن سرپنجه‌ی قاتل نمی‌دانم


    سپندی را به تعلیم دل من نامزد گردان

    که آداب نشست و خاست در محفل نمی‌دانم!


    بغیر از عقده‌ی دل کز گشادش عاجزم عاجز

    دگر هر عقده کید پیش من، مشکل نمی‌دانم


    من آن سیل سبکسیرم که از هر جا که برخیزم

    بغیر از بحر بی‌پایان دگر منزل نمی‌دانم


    اگر سحر این بود صائب که از کلک تو می‌ریزد

    تکلف بر طرف، من سحر را باطل نمی‌دانم!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تمام چشم ز شوق فنای خویشتنم


    ره گریز نبسته است هیچ کس بر من

    اسیر بند گران وفای خویشتنم


    چرا ز غیر شکایت کنم، که همچو حباب

    همیشه خانه خراب هوای خویشتنم


    سفینه در عرق شرم من توان انداخت

    ز بس که منفعل از کرده‌های خویشتنم


    ز دستگیری مردم بریده‌ام پیوند

    امیدوار به دست دعای خویشتنم


    ز بند خصم به تدبیر می‌توان جستن

    مرا چه چاره، که زنجیر پای خویشتنم


    به اعتبار جهان نیست قدر من صائب

    عزیز مصر وجود از نوای خویشتنم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    می‌کنم دل خرج، تا سیمین بری پیدا کنم

    می‌دهم جان، تا ز جان شیرین‌تری پیدا کنم


    هیچ کم از شیخ صنعان نیست درد دین من

    به که ننشینم ز پا تا کافری پیدا کنم


    تا ز قتل من نپردازد به قتل دیگری

    هر نفس چون شمع می‌خواهم سری پیدا کنم


    رشته‌ی عمرم ز پیچ و تاب می‌گردد گره

    تا ز کار درهم عالم، سری پیدا کنم


    از بصیرت نیست آسودن درین ظلمت سرا

    دست بر دیوار مالم تا دری پیدا کنم


    این قفس را آنقدر م*** به هم ای سنگدل

    تا من بی‌دست و پا بال و پری پیدا کنم


    می‌گرفتم تنگ اگر در غنچگی بر خویشتن

    می‌توانستم چو گل مشت زری پیدا کنم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    چه بود هستی فانی که نثار تو کنم؟

    این زر قلب چه باشد که به کار تو کنم؟


    جان باقی به من از بوسه کرامت فرمای

    تا به شکرانه همان لحظه نثار تو کنم


    همه شب هلاه صفت گرد دلم می‌گردد

    که ز آغوش خود ای ماه، حصار تو کنم


    جون سر زلف، امید من ناکام این است

    که شبی روز در آغوش و کنار تو کنم


    دام من نیست به آهوی تو لایق، بگذار

    تا به دام سر زلف تو شکار تو کنم


    آنقدر باش که خالی کنم از گریه دلی

    نیست چون گوهر دیگر که نثار تو کنم


    کم نشد درد تو صائب به مداوای مسیح

    من چه تدبیر دل خسته زار تو کنم؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 10 از 16 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/