من از این فاصله ها-فاصله ها دلگیرم
بی تو این جا چه غریبانه شبی می میرم
دل من با همه ی آدمکانی که به دنبال تواند
قهر می گردد و من با خود خود درگیرم
دیرسالیست که می خواهم از این جا بروم
ولی انگار که با قلب زمین زنجیرم
مثل این است که من با همه ی هق هق خود
روی سجاده ی احساس تو جان می گیرم
ساعت گریه و غم هیچ نمی خوابد و من
در الفبای زمان خسته ی این تقدیرم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)