صفحه 10 از 32 نخستنخست ... 6789101112131420 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 317

موضوع: برگی از تاریخ ایران

  1. #91
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    يزگرد سوم

    180px Yazdgardiii
    سکه های از یزدگرد سوم، ضربشده در سکستان در سال یازدهم شاهنشاهی او.

    یزدگرد سوم سی و پنجمین و آخرین پادشاه ساسانی بود.
    او در سال ۶۳۲ میلادی به تخت نشست. پدرش شهریار (فرزند خسرو پرویز) و از مادری ایرانی بود و چون کسی را از خانوادهٔ شاهی نیافتند بهناچار او را بر تخت نشاندند.
    جنگ با اعراب

    وقتی یزدگرد به شاهی رسید مشکلات فراوانی در ملک وجود داشت. در سال ۱۴ ه. ق. که عمر از کارهای شام فراغت یافت. آمادهٔ جنگ با ایران گردید. سعد پسر ابی وقاص با سی هزار سپاه مأمور جنگ با ایرانیان شد. یزدگرد هم سپاهی گویا در حدود یک صد و بیست هزار نفر در تحت فرماندهی رستم فرخ هرمز (یا فرخزاد) بیاراست. عمر در همان سال هیأتی مرکب از دوازده نفر به دربار یزدگرد فرستاد. آنان در ورود به تیسفون ظاهرشان باعث سخریه بود ولی یزدگرد آنها را با احترام پذیرفت، زیرا مقارن این احوال، مسلمین دمشق را فتح کرده بودند. یزدگرد پرسید: مقصودتان چیست؟ گفتند باید اسلام بپذیرید یا جزیه دهید. شاه در جواب با نظر حقارت به آنها نگریسته و اشاره به لباس آنها کرده گفت: شما مردمانی هستید که سوسمار میخورید وبادیه نشین هستید مسلمین جواب دادند که ما فقیر و گرسنه بودیم ولی خدا خواستهاست غنی و سیر باشیم.یزدگرد جواب دعوت به اسلام را با تمسخر وتحقیر داده و این دوازده نفر را بیرون کرد.
    بدین ترتیب زمینهٔ جنگ ایران و اسلام فراهم گردید و در قادسیه (کربلای امروزی)[نیازمند منبع] دو سپاه به جنگ پرداختند و پس از چهار روز جنگ سخت رستم فرخزاد کشته شد و سپاه اسلام بر سپاه یزدگرد پیروز آمد. (سال ۱۴ ه. ق.). پس از کشته شدن رستم فرخزاد و شکست سپاه یزدگرد سپاه عرب به امر عمر دو ماه استراحت کرد و سپس در سال ۱۶ ه. ق. به قصد مداین حرکت کردند. یزدگرد به سعد فرماندهٔ قوای اسلام پیشنهاد کرد که ممالک آن سوی دجله را به مسلمین واگذارد و طرفین صلح نمایند ولی او به استهزا رد کرد و سرانجام با فتح تیسفون غنایم و ذخایر سرشاری به دست سپاه مسلمین افتاد.
    سعد پس از چندی در جلولا با یزدگرد به جنگ پرداخت و شکست دیگری به سپاه او وارد آورد تا سرانجام جنگ نهاوند که اعراب آن را فتحالفتوح نامیدهاند رخ داد و سپاه یزدگرد با همهٔ فزونی شماره و آمادگی جنگی آخرین شکست را از سپاه عرب خورد و پس از این جنگ اصفهان و فارس و آذربایجان و ری و شهرهای دیگر به تصرف اعراب درآمد و یزدگرد پس از شکست در جنگ نهاوند از ری به اصفهان و از آنجا به کرمان و بعد به بلخ و مرو رفت و پس از آن سفیری به چین فرستاد و از فغفور کمک خواست ولی دولت چین به سبب دوری از ایران از دادن کمک خودداری کرد.
    بعد یزدگرد با خاقان ترکها مذاکره کرد و او در ابتدا راضی شد به یزدگرد کمک کند ولی بعد به سبب نارضامندی از رفتار او امتناع ورزید. پس از آنکه یزدگرد از سو نیت ماهوی مرزبان مرو نسبت به خود آگاه شد در نزدیکی مرو به آسیایی پناه برد که شب در آنجا بگذراند. آسیابان یزدگرد را به طمع لباس فاخر و جواهرش در سال ۶۵۱ م. کشت. به روایتی او را در پارس دفن نمودند. (۳۱ ه. ق.) و با مرگ او سلسلهٔ ساسانی پس از ۴۱۶ سال سلطنت در ایران منقرض گردید.

    فرزندان یزدگرد


    پیروز

    پیروز در سال ۶۵۸ م. از فغفور چین به نام کائو تسونگ (یکی از امپراتوران سلسله تانگ) کمک خواست. اما امپراتور به بهانه دوری راه از کمک به او خودداری کرد. امپراتوری چین در سال ۶۵۸ م. ترکها را شکست داد.
    قلمروی پیروز در سیستان بود و وی در آنجا قلمرویی به نام ناحیه فرماندهی ایران تأسیس کرد و از ۶۵۸ تا ۶۶۳ میلادی در زرنگ اقامت داشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #92
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    طاهريان اطلاعات اوليه

    300px Tahirid Dynasty 821   873  AD
    گسترهٔ فرمانروایی طاهریان



    طاهریان اولین حکومت مستقل ایران بعد از حملهٔ اعراب بودند.
    در اوایل قرن سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امیر خراسان شد و بدلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نیشابور به پایتختی برگزیده شد.


    طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمینهای دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته میشود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی میکردند.
    در زمان طاهریان قیامهای بابک و مازیار که به ترتیب در اذربایجان و طبرستان(مازندران)رخ داد باعث شد که انها از توجه به شرق ایران باز دارد.به همین دلیل خوارج دست به شورش زدند.اخرین امیر طاهری محمدبن طاهرنیز فردی مقتدر نبود.در نتیجه حکومت طاهریان رو به ضعف نهاد و سرانجام در میانههای سده سوم هجری به دست یعقوب لیث سرنگون شد.
    امیران خانواده طاهریان عبارت اند از:
    طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین
    طلحه بن طاهر
    علی بن طاهر
    عبدالله بن طاهر
    طاهر بن عبدالله
    محمد بن طاهر بن عبدالله

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #93
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    طاهر بن حسین مشهور به طاهر ذوالیمینین سردار ایرانی مامون (خلیفه عباسی) بود که توانست امین برادر مامون را شکست دهد و مامون را به خلافت برساند. در سال ۲۰۵ هجری مأمون طاهر ذوالیمنین را به فرمانروایی سرزمینهای شرقی عباسیان گماشت. طاهر حکومتی نیمه مستقل و موروثی را تشکیل داد که فقط در ظاهر زیر فرمان خلیفه بود. پس از تسلط اعراب بر ایران این نخستین بار بود که فرمانروایانی از یک خاندان ایرانی به شکل موروث و نیمه مستقل حکومت میکردند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #94
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    طلحه بن طاهر دومین فرمانروای حکومت نیمه مستقل طاهری و پسر طاهر ذوالیمینین بود. او در سال ۲۰۷ هجری پس از مرگ پدرش جانشین وی شد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #95
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    محمد بن طاهر پسر طاهر بن عبدالله و آخرین فرمانروای حکومت نیمهمستقل طاهری بود. او در سال ۲۵۹ هجری به دست یعقوب لیث صفاری کشته شد و با از میان رفتن او حکومت طاهریان نیز پایان یافت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #96
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    متسفانه از سه پادشاه ديگر اطلاعاتي در دست نيست

    و همينطور از اين حاكمان اطلاعات كافي و تخصصي نيست

    براي بيشتر آشنا شدن با اين حكومت

    كتاب دو قرن سكوت از دكتر عبدالحسين زرين كوب را مطالعه كنيد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #97
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اطلاعات اوليه از سلوكيان

    سلوکیان یا اسالکه نام دولتی بود که در میان سالهای ۳۱۲ تا ۶۴ پیش از میلاد بر آسیای غربی فرمان میراند. پس از مرگ اسکندر مقدونی سرزمینهای او میان سردارانش تقسیمشدند. سلوکیان جانشینان سلوکوس یکم بودند که در ۳۰۶ به قدرت رسید. مصر باستان نیز به دودمان بطلمیوسی( یا بطالسه) و یونان و بخشهای اروپایی امپراتوری اسکندر نیز به مقدونیان رسید.


    پیدایش

    پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ (پیش از میلاد)) فتوحاتش میان سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هستهٔ آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان در آمد. پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند عاملی برای نابودی سلوکیان شوند.
    از دویست و چهل و هشت سال (۳۱۲-۶۴ (پیش از میلاد)) مدت سلطنت آنان، ایران بیش از شصت و پنج سال (۳۱۲-۲۴۷ (پیش از میلاد)) به تمامی در تحت فرمان آنان باقی ماند .

    180px Seleucus I Louvre


    یازده سال بعد از مرگ اسکندر که تمام آن مدت و حتی چند سالی بعد از آن هم جنگهای جانشینی او بین سردارانش در منازعات طولانی گذشت ، استان بابل به وسیله یک سردار مقدونی او به نام سلوکوس که پدرش انتیوکوس(آنتیوخوس) هم از سرداران فیلیپوس (فیلیپ) پدر اسکندر محسوب میشد، افتاد (۳۱۲ق.م.). سلوکوس در زمان اسکندر پس از فتح شوش فرمانده سوارهنظام سازمانیافته از بزرگان ایرانی شد و بیدرنگ پس از رسیدن بدین جایگاه ایشان را به یگانهای ۱۰هزار نفره بخش نمود. او سپس استان ایلام (خوزستان و بخشی از لرستان امروز) و سرزمین ماد (به استثنای آذربایجان) را هم بر قلمرو خویش افزود . بدین گونه، دولت پادشاهی مستقلی به وجود آورد که به نام خود او دولت سلوکی (سلوکیان) خوانده شد و آغاز سلطنت او بعدها برای این دولت ، مبداء تاریخ گشت. (تاریخ سلوکی۳۳۰ -۱۵۰ ق.م.)
    سلوکوس شهر سلوکیه را در نزدیکی بابل ساخت. پس از چیرگی بر شهرهای ایران به هندوستان رسید ولی در آنجا چندره گوپتا پادشاه هند جلو پیشروی او را گرفت. کار این دو به آشتی کشید و چندره گوپتا هم ۵۰۰ فیل بدو پیشکش کرد.
    سلوکوس یکم سرزمین زیر فرمان خود را به ۷۲ بخش نمود و گرداندن هر بخش را به یک ساتراپ سپرد. هر ساتراپ در سرزمین خود به گونهٔ خودمختار فرمان میراند.

    سلوکیان پس از سلوکوس یکم

    فرمانروایی جانشینان سلوکوس برپایهٔ گونهای ائتلاف سرداران و نظامیان مقدونی شکلگرفتهبود. با گذشت زمان بخش باختری پادشاهی سلوکی به میدان نبرد و درگیری پیوسته بدلگشت زیرا که دولت آنتیگون یکم در یونانی و دولت بطلمیوسی مصر به سوریه چشم طمع دوختهبودند. پس سلوکیان شهر انطاکیه در نزدیکی شام را بنیادنهادند و آن را پایتخت خویش گرداندند تا به کانون درگیری نزدیک باشند.
    سلوکیان در نزدیک ۲٬۵ سده پادشاهی نتوانستند کشورشان را از تشنج بازدارند. آنان نزدیک به ۱۷۰ سال را بر سرزمینها باختری و ۷۰ سال را بر بخشهای خاوری ایران فرمان راندند. در آینده عاملهایی چون برپایی دودمان اشکانی در خاور و شمال خاوری ایران و فشارشان بر سلوکیها، شکست از روم در سال ۱۹۰ در مگنزیا، برپایی دولت یونانی باختر به دست دیودوتوس و سرانجام چیرگی روم بر دولت کوچک آنها در ۶۴ (پیش از میلاد) در سوریه سلوکیان را به نابودی کشاند.

    سلوکیان و اشکانیان

    در میانهٔ سدهٔ سوم پیش از میلاد سلوکیان در استانهای باختری سرزمینشان درگیر جنگ با مصر بودند. در همین زمان در مرزهای شمال خاوری امپراتوری سلوکی نیز آشفتگی فرمانروا بود. با این همه ساتراپهای بخشهای خاوری ناچار بودند نیروهای خود را برای یاری به دولت مرکزی در جنگ با بطلمیوسیان روانه کنند. از دیگر سو میان مقدونیان و یونانیان نیز رشک و همچشمی فرمانروا بود و این عامل گاه سبب شورش ساتراپان میشد. این درگیریهای درونی کار را بر پارتیان نیمه بیابانگرد اسانتر میکرد. در این زمان اشک یکم به فرمانروایی پارتیان رسید و برای انجام اقداماتی بر ضد سلوکیان آمادهشد. در ۲۴۵ (پیش از میلاد) سلوکیان گرفتار جنگ داخلی شدند و در این زمان ساتراپ پارت به نام آندروگوراس از فرصت استفادهکرد و بر دولت مرکزی شورید. اندکی پس از آن در حدود ۲۳۹ (پیش از میلاد) نیز دیودوت ساتراپ بلخ بر سلوکیان شورید. با زمانی نزدیک به این رویدادها سلوکوس دوم به سال ۲۳۸ (پیش از میلاد) در آنقره از سلتیان شکست خورد. ارشک از این بخت پدیدآمده بهره برد و آندروگوراس را راند و بر پارت چیرهشد.

    200px Antiochos III


    ارشک از قبیله پارنی -یکی از سه قبیلهٔ داهه- بود که گویا پس از زمان اسکندر مقدونی و در پی درگیریهایی قبیلهای در جنوب روسیه به بخش خاوری دریای مازندران کوچیده بودند. ارشک در ۲۴۷ (پیش از میلاد) به پادشاهی رسید و پیروانش پس از او خود را به نام وی اشک خواندند و سال تاجگذاری وی را مبدا گاهشماری خود گذاردند. نخستین سالهای فرمانروایی پارتیان به جنگ و چیرگی بر هیرکانیا گذشت. با مرگ ارشک برادرش تیرداد یکم با نام اشک دوم جانشین او شد. او پایتخت اشکانیان را در نزدیک ابیورد کنونی بنیادنهاد. پس از آن وی با دولت یونانی باختر پیمان اتحاد بست. در ۲۲۸ (پیش از میلاد) سلوکوس دوم برای سرکوب اشکانیان لشکرکشید. تیرداد به ناچار تا استپهای آپاسکا در آسیای میانه پسنشست. در همین زمان انطاکیه دچار شورش شد پس سلوکوس به ناچار اشکانیان را رهاکرد و به انطاکیه بازگشت.
    در ۲۱۷ (پیش از میلاد) باز تیرداد بر هیرکانیا و کومس و کرانههای جنوب خاوری دریای مازندران دستیافت. سپس شهر سلوکی صددروازه را پایتخت خویش نهاد. در ۲۲۱ (پیش از میلاد) او مرد و پسرش اردوان یکم جای پدر را گرفت. تا نزدیک ۲۰۹ (پیش از میلاد) مرزهای اشکانیان تا همدان در ماد میرسید. در این زمان آنتیوخوس سوم که جانشین سلوکوس شدهبود در جنگی پردامنه همدان را پسگرفت و با شکست اشکانیان بر شهر صددروازه نیز دستیافت. سپس تپورستان و هیرکانیا را هم با جنگی سخت گرفت و سرانجام با اردوان پیمان یگانگی بست. آنتیوخوس همچنین با فرمانروای باختر اوتیدم نیز پیمان اتحاد بست. آنگاه به سوی هندوکش پیش راند و از تنگه خیبر گذشت و تا پنجاب پیشروی کرد و آنگاه از راه سیستان و کرمان به سلوکیه بازگشت. اقدامات آنتیوخوس مرزهای اشکانی را محدود کرد ولی دولت کوچک ایشان همچنان پایدار ماند.

    180px Phraates I


    پس از چندی اشکانیان گرفتار جنگ با باختر شدند و بخشهایی دیگر از سرزمین خود را از دست دادند. اردوان در نزدیک به ۱۹۱ (پیش از میلاد) مرد و پسرش فریپاپت جای او را گرفت، او نیز پنجاه سال پادشاهی کرد و پس از او پسرش فرهاد یکم به پادشاهی رسید. در این زمان آنتیوخوس سوم به تازگی در ماگنزی از رومیان شکستخورده و ناتوان شدهبود. فرهاد بر آماردیان و دیگر سرزمینهای گرداگرد البرز تاخت و بر هیرکانیا چیره شد. او مرزهای اشکانیان را تا دربند خزر رساند و برخی از شکستخوردگان را به خوار در نزدیک دروازهٔ خزر کوچاند. اندکی پس از این زمان ارمنستان و ماد آتروپاتن بر فرمانبری از سلوکیان سرباززدند. پس از آنتیوخوس نیز جانشینانش رو به خوشگذرانی گذاردند و سرزمینشان گرفتار شورشهای بیشتری شد. در ایران نیز استانهای بسیاری شوریدند و حکومتی مستقل پدیدآوردند و فرهاد نیز از این بخت بهره برد و بر گسترهٔ مرزهایش افزود. پس از فرهاد برادرش مهرداد یکم به جانشینیش رسید.

    230px Mithradatesi


    با مرگ آنتیوخوس چهارم در ۱۶۳ (پیش از میلاد) مهرداد در اندیشهٔ گسترش بیشتر سرزمینهای اشکانی افتاد. در این زمان دمتریوس فرمانروای باختر پنجاب را گشوده و بر افغانستان کنونی و هندوستان فرمانمیراند. اندکی پس از آن باختر به دست اوکراتید افتاد و گرفتار جنگ درونی گشت. مهرداد از این رویداد بهرهبرد و در حدود ۱۶۰ (پیش از میلاد) بر تپورستان و تراکسیان دستیازید. آنگاه با شتاب به سوی مغرب راند و بر ماد که زیر فرمان ساتراپ شوشی تیمارخوس بود چیرهگشت. سپس باز به سوی خاور رفت و پس از دستیابی به آراخوزی تا مرزهای هندوستان پیشروی کرد. مرزهای پادشاهی مهرداد در غرب اکنون تا به میانرودان و بابل میرسید. در این زمان دیمتریوس دوم جوان به پادشاهی سلوکی رسیدهبود و او نیز درگیر با تروفون بود. مهرداد از این گرفتاری بهرهبرداری کرد و تا ژوئیه ۱۴۱ (پیش از میلاد) تا سلوکیه پیشروی کرد و بر این شهر چیرهشد. این پیشروی تند و تیز دیمتریوس و دربار سلوکی را سخت سراسیمه ساخت. برپای فرضیاتی تاریخی میان دیمتریوس و هلیاکل یکم فرمانروای دولت یونانی باختر تبانی پیشآمد، چرا که در گرماگرم پیشرویهای مهرداد دولت باختر به مرزهای خاوری اشکانی دستدرازی کرد و مهرداد به ناچار سلوکیان را رهاکرده و به سوی خاور شتافت. در این زمان دیمتریوس به یاری عناصر یونانی در غرب ایران به بابل تاخت. ولی مهرداد اندکی پس از آن دولت باختر را سرکوب کرده و باز به جنگ با دیمتریوس پرداخت. دیمتریوس به بند مهرداد افتاد. وی را با احترام به هیرکانیا بردند و مهرداد دخترش روذگونگ را به همسری وی درآورد. سپس به استواری فرمانرواییش بر میانرودان پرداخت. ضرابخانههای دیمتریوس در سلوکیه برای وی سکه زدند. مهرداد تا ۱۴۰ یا ۱۳۹ (پیش از میلاد) بر پارس و عیلام نیز چیره شدهبود.

    270px Coin of Phraates II of Parthia


    مهرداد در ۱۳۸ (پیش از میلاد) مرد و پسر جوانش فرهاد دوم جایش را گرفت و مادرش با عنوان نایبالسلطنه به گرداندن کشور پرداخت. در این زمان دیمتریوس دوم دوبار کوشید تا از هیرکانیا بگریزد و هر دو بار ناکام ماند. نخستین بار که او را باز به بند کشیدند فرهاد او را سرزنش نمود و بار دوم که دستگیر شد فرهاد برای خوارداشتش قاپهای زرینی را که بازیچهٔ کودکان بود بدو پیشکش کرد تا نشان دهد که کار بچگانهای را انجام دادهاست. در ۱۳۰ (پیش از میلاد) فرهاد از دو سو گرفتار جنگ شد؛ آنتیوخوس هفتم که تروفون را سرکوبکرده و بر یهودیه چیرهگشتهبود با سپاهی پرشکوه و افسانهای رو به سوی میانرودان نهاد و سه بار پی در پی سرداران اشکانی را شکست داد و تا ماد پیشروی کرد و شرطهای سنگینی برای آشتی با فرهاد گذارد. در زمستان آنتیوخوس در کنار همدان اردوزد، ولی سپاهیانش آنچنان با مردمان آن سامان به بدی برخورد کردند که مردمان بر سپاهیان شوریدند. در بهار فرهاد دیمتریوس را آزاد کرد، میان سلوکیان که شاه پیشنشان را از بند رهیده میدیدند چنددستگی پیش آمد و از دیگر سو مردم ماد نیز بر ایشان شوریدهبودند و لشکریان فرهاد نیز بر سلوکیان تاختند، پس آنتیوخوس شکست خورد و کشته شد. پیکر بیجانش را در تابوتی سیمین به سوریه فرستادند و پسرش سلوکوس نیز به همراه برادرزادهٔ آنتیوخوس به بند افتاده و به مشکوی(حرم) فرهاد فرستادهشدند. این واپسین کوشش سلوکیان برای بازگرداندن ایران به زیر فرمان خود بود.

    230px Mithridatesii

    در ۱۲۸ (پیش از میلاد) در پی شورش سربازان مزدور یونانی در سپاه اشکانی فرهاد کشته شد و عمویش اردوان دوم جانشینش شد. در این زمان ایران گرفتار پیشروی سکاها بود. اردوان نیز در ۱۲۴ (پیش از میلاد) در مرزهای خاوری پارت کشتهشد. در این زمان عربها بر بابل چیرهشدند. مهرداد دوم پسر اردوان جانشین او شد. در آغاز بابل را بازپسگرفت. آنگاه بر ارمنستان چیرهشد. سپس هرات و پارت را بازپسگرفت و سیستان را به زیر فرمان خود درآورد و با پدیدآوردن آرامش بر قدرت خویش افزود. در ۸۸ (پیش از میلاد) که درگیری در خاندان سلوکی رو به افزایش گذارد مهرداد در این درگیری مداخله کرد و دیمتریوس سوم پادشاه سلوکی را گروگان گرفت و دیمتریوس نیز تا پایان زندگیش در بند مهرداد بود. پس از مهرداد در روزگار فرهاد سوم بود که واپسین بازماندهها از پادشاهی سلوکی از هم گسست و رومیان جای ایشان را گرفتند.

    پایان کار سلوکیان

    با بر سر کار آمدن آنتیوخوس سوم دولت سلوکی جانی دوباره یافت. وی یک رشته جنگها در بخشهای خاوری مرزهایش میان سالهای ۲۰۹-۲۰۴ پیش از میلاد انجام داد. همچنین ازحدود ۲۰۰ پیش از میلاد پادشاهان سلوکی درگیر جنگهای دامنهدار سوری با بطلمیوسیان چیره بر مصر باستان شدند. هوده آنکه مصر یهودیه را به آنتیوخوس سوم واگذاشت. در این زمان دوباره نیروی سلوکیان به بالاترین اندازهٔ خود رسیده بود ولی به گواهی تاریخ این نقطهٔ اوج نقطهٔ سراشیب دودمان سلوکی -به ویژه پس از مرگ آنتیوخوس سوم- هم بود.
    در ۱۹۶ (پیش از میلاد) آنتیوخوس سوم از برای دست یازیدن به تراکیه از هلسپونت گذشت و توانست در ۱۹۴ پیش از میلاد آن سرزمین را به مرزهای خود بپیوندد. نفوذ سلوکیان بر اروپا برای روم تحملناپذیر بود پس در ۱۹۲ (پیش از میلاد) میان این دو ابرنیروی آن زمان جهان درگیری آغاز شد. با اینکه آنتیوخوس از پشتیبانی شهرهای یونانی و یاری جنگسالار کارتاژی هانیبال برخوردار بود ولی سرانجام شکست خورد و ناگزیر به پرداخت پولی هنگفت شد. همچنین سلوکیان چیرگیشان بر آسیای کوچک را نیز از دست دادند.
    اندکی پس از آن کار بر سلوکیان تنگتر شد، از یکسو روم نیرومند به دشمنی با ایشان برخاسته بود؛ از دیگر سو شورش مکابی در پس از سال ۱۶۵ پیش از میلاد در یهودیه-که از پشتگرمی روم هم بهرهمند بود- کار را بر ایشان سختتر نمود. از دیگرسو اشکانیان هم نیروگرفتهبودند و تا بابل پیشروی کردند و بر شهر بابل و سلوکیه دستیازیدند (۱۴۱ (پیش از میلاد)). به این رشته از ناکامیها جنگهای درونی سلوکی بر سر تاج و تخت و چنددستگی ایشان نیز افزودهشد. پس سرانجام فرماندهان رومی لوکولوس و پومپه در یکچهارم دوم سده یکم پیش از میلاد بر تاریخ سلوکی خط پایان کشیدند. واپسین شاه سلوکی در ۶۴ پیش از میلاد از تخت به زیر کشیدهشد.

    شیوهٔ کشورداری

    سلوکیان قلمرو خود را به ۷۲ ساتراپی بخش کردند و بر هر ساتراپی یک ساتراپ گماردند. هر ساتراپی به چند اپارخیا و هر اپارخیا به چند هیپارخیا و هیپارخیا نیز به چند استاتما بخشمیشد. مرکز هر ساتراپی استراتگ[۱] مینامیدندو گرداندن امور مالی ساتراپی نیز بر اکوتوم بود.
    زمینهای قلمرو سلوکی به دو دستهٔ زمینهای شاهی و زمینهای شهری بخش میشد.بخشی از زمینهای شاهی در اختیار کشاورزان بود. اگرچه پادشاه سلوکی به ظاهر بر همه زمینهای شاهی نظارت داشت، ولی در واقع نظارت و دلبستگی این شاهان متمرکز بر زمینهای سوریه و میانرودان و شاهراههای میان پایتخت تا بلخ بود و بر دیگر سرزمینها یا نظارت چندانی نداشتند یا اصلاً نظارتی نداشتند. مالیات زمین [۲] به صورت نقدی یا جنس دریافت میشد. مالیاتهای دیگری هم به عنوانهای دیگری ستانده میشد؛ برای نمونه یکی هم عوارض ویژهٔ جنگ بود.
    به مهاجران یونانی نیز که در واقع مهاجران نظامی بودند و کاتوئیکیا[۳] نامداشتند نیز زمین واگذار میشد و این زمین کلروس[۴] نامیده میشد و آنان در برابر آن میبایست خدمات جنگی انجام دهند. در بسیاری از شهرهای یونانینشین دژی جنگی بر شهر مسلط بود که پادگانی فرماندهی آن دژ را داشت. گرداگرد شهر را نیز دیوار و برج و بارو میکشیدند. شبکهای از این شهرهای یونانینشین از سیردریا تا خلیج فارس را به هم پیوسته و پاسدار قلمرو سلوکی بود. در زمان جنگ بخشی از سپاه سلوکی از این شهرها به دست میآمد. برای نمونه در جنگ آنتیوخوس یکم با مصر در آدار۲۷۴ (پیش از میلاد) ساتراپهای نزدیک به میدان جنگ به ویژه بابل و میانرودان یگانهای نظامی این شهرها را احظار و به جبههها گسیلداشتند.
    روی هم رفته سلوکیان شیوهٔ دیوانی هخامنشی را پیگرفتند. برپایی ساتراپیها به مانند روزگار هخامنشی بود. خراج را بر همان پایه پیشین میگرفتند. سامانههای وزنی را تغییر ندادند ولی در کنار آن از شیوه آتنی هم بهرهبردند. چون هخامنشان راه تساهل دینی را پیش گرفتند.

    سپاهیگری سلوکی

    سلوکیان به جز سپاهیان مقدونی-یونانی - که بخشی از آن از شهرهای یونانینشین فراهم میآمد- از مردمان بومی نیز در جنگها بهره میبردند، برای نمونه در نبرد رافیا که میان سلوکیها و دودمان بطلمیوسی مصر باستان در ۲۱۷ رخداد از ۶۸هزار سپاهی سلوکی ۱۲ هزار تن از مردمان لودیه، پارس، تراکیه، کادوسیان، کردوک، داهی، کوسیان، عرب و کیلیکیها بودند. از ایرانیان بیشتر در یگانهای کمانداران و فلاخناندازان بهره میگرفتند.

    350px Makedonische phalanx


    گاه ایرانیان در سپاه سلوکی سر به شورش برمیداشتند، برای نمونه یک بار ۳ هزار جنگاور ایرانی دست به شورشی مسلحانه زدند ولی اندکی پس از آن همگی کشتهشدند. دلیل شورشهای گاه و بیگاه ایرانیان در سپاه سلوکی عبارت بود از کینه از اشغالگران، کمبود جیره و تبعیض میان ایرانیان و یونانیان، تحریکات بزرگان ایرانی برای گرفتن امتیازهای بیشتر از سلوکیان بود. همچنین این شورشها بازتابی از نفرت ایرانیان به سلوکیها نیز دانسته میشود. نیروی رزمی اصلی سلوکی پیادهنظام سنگیناسلحهٔ فالانژ بود. فالانژها دستههای ۸ تا ۱۶ تنی بودند که در میدان نبرد به یکباره بر دشمن میتاختند. خاستگاه این شیوهٔ جنگی را اسپارت دانستهاند. در آینده به دلیل کاستیهای این شیوه-به ویژه بیپدافند بودن سوی راست جنگاوران(زیرا سپر در دست چپشان جا میگرفت)- این شیوه کنارگذاشته شد.
    پس از پیاده نظام سوارهنظام سلوکی مهمترین بخش سپاه سلوکی شمردهمیشد. در میان این رسته کاتافراکتارها [۵] که هم خود و هم اسبشان زرهپوش بودند از دیگران مهمتر بودند. همچنین سلوکیان از فیلها و ارابههای جنگی نیز بهرهمیبردند.


    235px Macedonian Army Alexander

    شمار جنگاوران ثابت سلوکی را میان ۱۶۰هزار تا ۲۰۰ هزار تن نوشتهاند. هزینههای جنگ را نیز سلوکیان با گرفتن باج و خراج و عوارض گوناگون، غنائم جنگی و نیز تاراج مردمان سر راه لشکرکشی خود به دست میآوردند. برای نمونه در جنگ آنتیوخوس سوم با اشک دوم در ۲۰۹ (پیش از میلاد) سپاه ۱۲۰هزار تنی سلوکی با پس نشستن اشکانیان شهر صددروازه(هکاتمپلیس در نزدیکی دامغان کنونی) را گشوده و گرگان(هیرکانیه) را تاراج کردند. پیش از این نیز سپاه سلوکی در سر راه خود ماد را تاراجکردند و زر و سیم فراوان نیایشگاه آنه[۶] را ربودند.
    همچنین بخشی از هاین هزینهها را سلوکیان با تحمیل شرطهای ملی در برابر صلح به هماوردانشان به دست میآوردند. برای نمونه در ۲۸۰ که آنتیوخوس یکم به باختر تاخت اوتودموس پادشاه دولت یونانی باختر پولی هنگفت و بخشی از آذوقه و علیق سپاهیان و چهارپایانشان را پرداخت نمود و همچنین چند زنجیر فیل بدیشان پیشکش نمود. همین آنیوخوس پس از لشکرکشی به هندوستان نیز آنگاه که کار به آشتی کشید آذوقهٔ فراوان و پیشکشهای گرانبها و ۱۵۰ زنجیر فیل از هندیان ستد.

    پیامد فرمانروایی سلوکیان بر ایران

    اسکندر و جانشینانش شهرهای یونانی بسیاری را در سرزمینهای اشغالی ساختند و یونانیان و مقدونیان را بدانجا کوچاندند و کوشیدند تا فرهنگ یونانی را در ایران و دیگر سرزمینها رواجدهند. یونانیگرایی به ویژه در میان اشراف ایرانی و به ویژه در سرزمینهای باختری قلمرو سلوکی گسترش یافت و از این همآمیزی فرهنگی تلفیقی پدیدآمد که بر دینها و آیینهای دو طرف رویداد نیز اثر گذاشت. این یونانیگرایی تا زمان اشکانی هم دیده میشد.
    مشیرالدوله پیرنیا میگوید:«...رفتار سلوکیها با ایرانیان مانند رفتار آقایان با اتباعشان بود. یا مثل رفتار مردمان غاصب به مردمان مغلوب...»
    همو میافزاید که تغییری که در سامانهٔ کشورداری ایران پدید آمد یکی آغاز ملوک طوایفی بود و دیگری عبادت پادشاه.

    سازههای به جا مانده از دوران سلوکی


    180px Hermaphrodite Louvre KLQ2
    نرماده(نرموک) مربوط به سدهٔ یکم پیش از زایش مسیح در میانرودان؛نگداریشده در موزه لوور پاریس

    از روزگار سلوکی در گوشه و کنار ایران یادگارهایی به جای ماندهاست که مهمترینشان از این دستند:
    نیایشگاههای سلوکی در استخر، کنگاور ،خورهه، نورآباد و تخت جمشید.
    نقش برجستههای دینور، نهاوند، شوش و تل زهاک.
    سکه ها و سفالهای گوناگونی که از کاوش شوش به دست آمدهاست.

    گاهشماری سلوکی

    تاریخ سلوکی سامانهٔ سالشماری بود که امپراتوری سلوکی و برخی سرزمینهای همجوارش از آن بهرهمیبردند. مبدا تاریخ سلوکی پاییز سال ۳۱۲ پیش از میلاد بود که در آن زمان سلوکوس یکم به بابل درآمد و از آن پس امپراتوریش پاگرفت. در آینده اشکانیان نیز یک چنین گاهشماری را از روی نمونهٔ سلوکیش قالببرداری کردند.

    فرمانروایان سلوکی

    سلوکوس یکم (۳۱۲-۲۸۰ یا ۳۱۱-۲۸۱ پیش از میلاد)
    آنتیوخوس یکم (۲۸۰/۲۸۱-۲۶۱ پیش از میلاد)
    آنتیوخوس دوم (۲۶۱-۲۴۶)
    سلوکوس دوم ۲۴۶-۲۲۵/۲۲۶)
    سلوکوس سوم (۲۲۵/۲۲۶-۲۲۳)
    آنتیوخوس سوم (۲۲۳-۱۸۷)
    سلوکوس چهارم (۱۸۷-۱۷۵)
    آنتیوخوس چهارم (۱۷۵-۱۶۴)
    آنتیوخوس پنجم (۱۶۴-۱۶۲)
    دیمتریوس یکم (۱۶۱/۱۶۲-۱۵۰)
    الکساندر بالاس (۱۵۰-۱۴۵/۱۴۶)
    دیمتریوس دوم (۱۴۶/۱۴۵-۱۳۸ و همچنین ۱۲۹/۱۲۸-۱۲۶/۱۲۵)
    آنتیوخوس ششم (۱۴۵/۱۴۴-۱۴۲)
    تروفون (۱۴۲-۱۳۸/۱۳۷)
    آنتیوخوس هفتم (۱۳۸/۱۳۷-۱۲۸/۱۲۹)
    الکساندر دوم (۱۲۹/۱۲۸-۱۲۳/۱۲۲)
    سلوکوس پنجم (۱۲۵/۱۲۶)
    آنتیوخوس هشتم (۱۲۵-۹۶)
    آنتیوخوس نهم (۱۱۴/۱۱۲-۹۶)
    سلوکوس ششم (۹۶-۹۵)
    فیلیپ یکم (۹۵/۹۲-۸۳)
    آنتیوخوس دهم (۹۲ یا ۹۵-۹۲ یا ۸۳)
    دیمتریوس سوم (۹۵-۸۸/۸۷)
    آنتیوخوس یازدهم (۸۹-۸۴ یا ۹۵-۹۲)
    آنتیوخوس دوازدهم (۸۷-۸۴ یا ۹۴-۸۳)
    آنتیوخوس سیزدهم (۶۸/۶۹-۶۴)
    فیلیپ دوم (۶۵-۶۳)

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #98
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سلوکوس یکم ملقب به نیکاتور (در یونانی: σέλευκος νικάτωρ، تلفظ: سِلِئوکُس نیکاتُر) از افسران مقدونی اسکندر مقدونی بود.
    پس از مرگ اسکندر و در خلال جنگهای دیادوکی، سلوکوس دودمان سلوکی و سپس امپراتوری سلوکی را بنیاد نهاد.
    سلوکوس یکم نیکاتور، پس از اعلام پادشاهی خود در آسیا، به نیرومندترین پادشاه مقدونی در امپراتوری پیشین اسکندر تبدیل شد و نفوذ او حتی از بتلمیوس هم بیشتر بود. پس از فتوحات اولیه، بیشتر وقت سلوکوس به گسترش امپراتوری و تنظیم اداری گذشت. نظام ساتراپهای هخامنشی دست نخورده باقی ماند و تنها ماموران مالیاتی از هرگونه پاسخگویی به شسبها آزاد شدند و تنها در برابر خزانهدار کل مسئول بودند. سیستم«پولیس» که در آن، شهرها به صورت واحدهای مستقل از شسبها اداره میشدند و خودمختاری داشتند، در سرزمینهای شرقی نیز پیاده شد. در این نظام، شهرها و زمینهای اطراف آنها، تنها در برابر شخص پادشاه پاسخگو بودند و طبقه حاکمه آنها که از اشراف تشکیل میشد، در امور داخلی شهر و اداره زمینهای کشاورزی اطرافشان استقلال داشتند. شسبها و حاکمان تحت اختیار آنها عامل اداره زمینهای کشاورزی در بقیه مملکت بودند و درآمد آنها را به خزانه مملکت میریختند. نظام پولیس در ایران بیسابقه نبود و شهرهایی مانند بابل و شوش عملاً از این سیستم بهره میبردند، اما رسمی شدن این نظام در زمان سلوکیان منجر به رشد طبقه اشرافی در شهرها شد و آنها را به عنوان مراکز فرهنگی، علمی، و اقتصادی مستقل از روستاها در آورد. از سال ۲۹۴ تا ۲۸۶ پ.م. سلوکوس به جنگ با دمتریوس، پسر آنتیگون گذشت و پس از شکست دمتریوس در جنگ و اسیر شدن او به دست سلوکوس در کیلیکیا، دمتریوس تا دم مرگ شراب خورد! در همین زمان، مردم آناتولی از سلوکوس دعوت کردند که برای خلع لیسیماخوس به آنجا لشکرکشی کند. لیسیماخوس در سال ۲۸۱ پ م در جنگ کوروپدیون شکست خورد و کشته شد. سلوکوس به این ترتیب توانست تمام آناتولی را نیز تحت قدرت بگیرد. به نظر میآمد که سلوکوس قادر خواهد بود امپراتوری اسکندر را احیا کند.
    اما دست سرنوشت از آستین بتلمیوس کرانوس، پسر مغضوب بتلمیوس یکم و برادر بتلمیوس دوم فیلادلفوس، که در دربار سلوکوس به سر میبرد، در آمد و در سواحل تراکیه، سلوکوس را به ضرب خنجر کشت(۲۸۱ پ م). بتلمیوس کرانوس برای مدت کمی تاج سلطنت را به سرگذاشت، اما بهزودی، پسر سلوکوس، آنتیوخوس یکم، جای پدر را گرفت.
    آنتیوخوس فرزند ارشد سلوکوس و آپامه، دختر یکی از اشراف سغد بود. آنتیوخوس در جنگهای اولیه پدرش به علیه دمتریوس و آنتیگون شرکت کرده بود، اما در زمان قتل سلوکوس، به عنوان حاکم شرق، در پایتخت خود در بلخ به سر میبرد. قتل سلوکوس ضربه سنگینی به امپراتور جوان بود و سالها وقت او را برای استحکام دوباره سلطنت سلوکی در غرب گرفت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #99
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آنتيو خوس يكم

    زندگی

    آنتیوخوس
    از سوی مادرش اپامه ایرانی بود. مادرش از شاهدختان ایرانیای بود که اسکندر مقدونی در ۳۲۴ به همسری سردارانش درآوردهبود. آنتیوخوس در ۲۹۴ پیش از مرگ پدرش سلوکوس یکم با نامادری خود استراتونیس سوری پیمان زناشویی بست. پدر سالخوردهاش پس از اینکه دانست پسرش سخت شیفتهٔ همسر اوست، وی را به این پیوند انگیزاند.
    با کشته شدن سلوکوس یکم و شورش در سوریه آنتیوخوس با شتاب با کُشندهٔ پدرشی بطلمیوس کناروس آشتی کرد تا بتواند سروسامانی به امپراتوری آشفتهٔ سلوکی دهد. در آسیای کوچک او گرفتار دودمانهای ایرانیای بود که بر کاپادوکیه فرمانمیراندند. در ۲۷۸ که وی توانست گلها را پسبراند سوتر- که به یونانی معنای نجاتدهنده میدهد -خواندهشد.
    وی سپس بر سر فرمانروایی بر سوریه با بطلمیوسیان -که بر مصر باستان فرمانمیراندند- اختلاف پیدا کرد که این به آغاز جنگهای سوری انجامید. اگرچه پیروزی با بطلمیوسیان بود ولی سلوکیان بر ادعای خویش بر سوریه همچنان درآینده پافشردند.
    وی در آغاز پسرش سلوکوس را نایب و جانشین خود خوانده بود ولی با شورش و نافرمانی او وی را بکشت.
    آنتیوخوس نزدیک به سال ۲۶۲ به جنگ با پرگامون رو به پیشرفت رفت ولی در نزدیک سارد شکستخورد و کمی پس از آن مرد. پس از او پسرش آنتیوخوس دوم به جانشینیش رسید.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #100
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آنتيوخوس دوم

    زندگی و پادشاهی

    آنتیوخوس
    کوچکترین پسر آنتیوخوس یکم از همسرش استارتونیس سوری بود. او میرابر جنگهای سوری با مصر باستان بود و این دومین جنگ را در کرانههای آسیای کوچک پیگرفت. خشونت او در این جنگها برایش لقب تئوس(=خدا) را به ارمغانآورد.
    در کشاکش جنگ با مصر، آندراگوراس ساتراپ پارت اعلام استقلال کرد. به گفتهٔ تروگ پومپهای ساتراپ باختر دیودوتوس نیز در ۲۵۵ بر او شورید و دولت یونانی باختری را بنیاد نهاد. در پی این رویدادها آنتیوخوس با بطلمیوس دوم آشتیکرد و به دومین جنگ سوری پایان داد.
    آنتیوخوس همچنین همسرش لائودیس یکم را از خود راند و وی را به افسوس تبعیدکرد. سپس برای استواری پیمانش دختر بطلمیوس برنیس را به زنی گرفت و کابین کلانی را نیز به دست آورد. ولی لائودیس دسیسهٔ بسیاری کرد تا به شهبانویی باز گردد و سرانجام نیز در ۲۶۴ آنتیوخوس برنیس و پسر خردسالش را در انطاکیه رهانمود و به آسیای کوچک رفت تا دوباره به لائودیس بپیوندد، ولی لائودیس او را زهرخوراند و کشت و همزمان در انطاکیه هوادارانش برنیس و کودک خردسالش را کشتند. آنگاه لائودیس پسرش سلوکوس دوم را شاه خواند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 10 از 32 نخستنخست ... 6789101112131420 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/