دست ها بالا بود ؛ هر کسی سهم خودش را طلبیدسهم هرکسی که رسید داغ تر از دل ما بودولی نوبت من که رسید سهم من بخ زده بودسهم من چیست مگر؟ یک پاسخ!پاسخ یک حسرتسهم من کوچک بودقد انگشتانم عمق آن وسعا داشتوسعتی تا ته دلتنگی ها شاید از وسعت آن بود که بی پاسخ ماند!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)