تاریخ و پیشینه نژادی لرستان کهن
هويت مقوله ای تاريخی و اجتماعی است كه در بستر زمان شكل می گيرد.با شناخت و بررسی تاريخ گذشته و اجتماع كنونی و زندگی و شرايط زمان حال است كه ما می توانيم نيازهای آينده و مسير فردايمان را بهتر شناخته ، در مسير آن گام نهيم.طی قرون اخير از تاريخ معاصر ايران زمين و به ويژه تاريخ چند دهه اخير دوری اقوام ايرانی و نسل های جديد فرزندان ايران از هويت و ريشه های واقعی شان ملموس تر است و گويی در بستری معين و طرح ريزی شده هويت زدايی صورت می گيرد و بحران بزرگ آينده ايران و اقوام ايرانی را رقم می زند.افتخار به داشته ها و عناصر تشكيل دهنده هويت و شخصيت اجتماعی و فرهنگی ايرانی و اقوام ايرانی،واپسگرايی خوانده می شود و تمايل به استقرار الگوهای غير ايرانی و غير قوميمان نماد مدنيت و خرد, ورزی قلمداد می گردد !!
در اين ميان شرايط و اوضاع قوم بزرگ لر به عنوان يكی از اصيل ترين و ريشه دارترين اقوام ايرانی كه قدمت هستی و چيستی آن به هزاره ها می رسد بحرانی تر است !اقوام کرد – لر و قشقایی سه تیره کهن ایران زمین هستند که در شکل گیری این تمدن بزرگ نقش بسزایی داشته اند .
قومی بزرگ كه آوازه رشادت های دلاورمردان و شيرزنان آن در پاسداری از فرهنگ رخشای ملی ، دفاع از وجب به وجب خاك ميهن در برابر هر عنصر ضد ايرانی ، آداب و فرهنگ همه انسانی ، معرفت و شرافت آن نه تنها در تاريخ طنين انداز است بلكه تبلور عينی آن در هر برهه از زمان و مكان ملموس و در دسترس است.
قومی زاگرس نشين كه وجب به وجب خاك خاستگاهش گنج است. سرشار از ثروت های طبيعی خدادادی ، طبيعت بكر زيبا و پر داشته است.سرزمينی به وسعت از لرستان با فرهنگ تا خوزستان خونگرم ، ايلام قهرمان ،چهارمحال و بختياری گرد نشين تا كهگيلويه و بويراحمد دلاور است.مردمانی با فرهنگ ،دلير،اصيل ،شريف و سخت كوش كه همواره مورد بی مهری و ستم دستگاههای حاكمه بوده اند و ...
ياد و ذهن فرزند قوم لر ستم بی حد و حصر خاندان نانجيب و بی هويت قاجار و ستم بر تنها حاكميت قوم بزرگ لر زدوده نشده است . اما بودند دلاور مردان و شيرزنانی كه با احساس مسئوليت در پيشگاه قوم و ملت و هويت خويش مردانه آهنگ نبرد كردند و در مقابل نظامات زورگو و هويت زدا ايستادند . آری، فرزندان قوم لر سرفراز ايستاده اند در تاريخ! از آريوبرزن و رزم بی امان آن بزرگ سردار ايرانی و لر در برابر يورش ناجوانمردانه اسكندر گرفته تا وكيل الرعايای زند ، والی لرستان تا علی قلی خان سردار اسعد بختياری و نقش حساس و ممتاز او در حاكميت مشروطيت و رهايی از استبداد محمدعليشاهی و بزرگ مردانی چون عبدالله خان ضرغام پور ،ايل خان بزرگ بويراحمدی و قبادخان سی سختی و بسيار ديگر فرزندان قوم لر كه همواره از فرهنگ و هويت اين قوم بزرگ پاسداری كرده و می كنند.
به گفته دکتر جمال ودیعی لر از نژاد آریایی است که در تاریخ باستان به نام کاسیت ها نامیده می شدند , کاسیت یا مردمان چهار هزار سال پیش لرستان تا پایان دوره شاهنشاهی هخامنشی در سرزمین کوهستانی حکومت داشتند و از شمال ایران , کوههای قفقاز پیش از اقوام ماد و پارس به جنوب غربی ایران مهاجرت کردند , لرها نیز مانند اقوام کرد , پارس , بلوچ و . . . حاصل اختلاط اقوام آریایی نژاد هستند . زبان مردم فعلی لرستان در نواحی پشتکوه ملکی یا پیشکوه لکی از ترکیب زبان پهلوی باستان و اوستایی به وجود آمده است و از حیث ترکیبات با پارسی کنونی نزدیکی دارد و کمتر واژه های بیگانه در آن وارد شده است .
گمان می رود کاسیان یات کاسیت ها که به اکدی کاشی گفته می شوند از زمان دیرین در ناحیه میان ماد و ایلام می زیسته اند یعنی همین لرستان کنونی . کاسیان از هزاره سوم پیش از میلاد یعنی حدود پنج هزار سال پیش تا کنون به دامداری و زندگی در کوهستان مشغولند



1221554814 kmokio


تنديس آريوبرزن سردار دلير ايراني در لرستان
دیاکونف پژوهشگر بزرگ اقوام ماد و آریایی نژاد , اسامی پادشاهان کاسی و مدت سلطنت آنها را به صورت تقریبی آورده است . وی از حدود 1741 تا 1726 قبل از میلاد سلسله این تیره ایرانی نژاد را گردآوری نموده است . آخرین این پادشاهان اورشی گورماش بوده است که در پایان قرن 17 قبل از میلاد حکومت میکرده است . قوم کاسیت ها که همسایه شرقی دولت بابل ( در عراق کنونی ) , قبیله ای نیرومند است که بارها به بابل لشگر کشی کرده اند . سرانجام کاسیت ها شهر متمدن بابل آن روزگار را به کنترل خود در آورند و نزدیک به شش قرن در آنجا حکومت کردند . تا آنجا که پس از شاه آگوم دون , شاهان کاسی به صورت شاه رسمی بابل برگزیده شدند و هم بر بابل و هم بر منطقه زندگی خود حکومت میکردند . این سلسله ایرانی نژاد را عیلامیان بر انداختند و این واقعه در قرن سیزدهم قبل از میلاد روی می دهد .
در کتاب آثار باستان لرستان نوشته حمید ایزدپناه آمده است : کاسیت ها متمدن ترین تیره های آریایی نژاد هم روزگار با عیلامی ها , بابلی ها , مصری ها و سامی ها بودند .
حد بین لرها و لک ها اکنون فقط از نظر زبان شناسی است . کرزن میگوید : قبایل عیلام حکومت پارس و ماد را قبول نداشتند . لرها در مقابل اسکندر گجستک مقاومت بسیاری کردند و بر انتیوک سر تعظیم فرو نیاورند . مدارک باستان شناسی حاکی از آن است که تا قرون وسطیی لرها به زندگی در ده نیز رسیده بودند و نصبت به روزگار خود متمدن زندگی میکرده اند . کردها و لرها پیوستگی زیادی با یکدیگر دارند . همچون پیوستگی میان کردها و آذریها ( اقوام مادی ) .
مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام , برای شعبه های چهارگانه تیره های کورد واژه لرها را نیز بکار می برد . یعنی لرها بخشی از کردها هستند . در کتاب الثبیه الاشراف و تاج العروس بیان شده است که لرها از تیره های کرد هستند . لرها با بختیاری ها نیز پیوستگی های فرهنگی و آداب و رسوم بسیار نزدیکی دارند .
موریه , لکها را قبیله ای کوچ نشین می نامند که در بیشتر شهرهای ایران پراکنده هستند . بیشتر آنان در اطراف قزوین , مازندران و پارس می باشند . بیشتر لرها در گذشته در چادرهایی زندگی میکردند که از موی بز بافته می شده و اطراف آن دیوار وجود نداشته است و از بته و درختان برای محافظت استفاده میکرده اند . برعکس اعراب که همگی در یک نقطه متمرکز بوده اند لرها چادرهای گوناگون با فاصله های زیاد داشته اند . معمولا هر خانواده با سه یا چهار چادر در کنار یکدیگر زندگی می کرده اند . لرها نیز مانند دیگر اقوام ایرانی پس از یورش سهمگین اعراب به ایران در سالهای نخست صدر اسلام که به فرمان عمر ابن خطاب صورت گرفت , با این قوم بدوی مقداری آمیختگی داشتند .
کتیرا و زغال و کشاورزی از مهم ترین منابع درآمد این منطقه است . برخی از قبیله های لرستان گفته می شود عرب هستند مانند " سلسله و دلفان " که در شمال خرم آباد و دشت الشتر زندگی میکنند . لرها در بسیاری از دوره های تاریخی بر ضد حکومت مرکزی قیام میکرده اند . چه از دوره قبل از اسلام و چه در دوره های صفویه ( شاه عباس کبیر ) و حتی در دوره رضا شاه پهلوی . رضا شاه بسیاری از یاغیان این منطقه را به قتل رساند تا مطیع حکومت مرکزی شوند . از دوره های هخامنشی و اشکانی پیرامون لرستان اطلاعات چندانی در دست نیست . در دوره ساسانیان لرستان بخشی از سرزمین پهله یا پهلو بوده است . پس از یورش تازیان این سرزمین جبال نام میگیرد . گفته می شود هرمزان بر سیره نیز حکومت می کرده است . در قرن اول و دوم هجری لرستان بخشی از جبال بوده است که زیر فرمان خلفای اسلامی قرار داشته است . در روزگار آل بویه حسنویه پسر برزیکانی برینورو سراسر محدود لرستان کنونی را تحت کنترل داشته است . حکام بنی عنار سر سلسله آنان ابوالفتح پسر عنار بود , این خاندان 130 سال حکومت کردند و آخرین آنها ابوالفوارس سرخاب بود .
برسقیان در روزگار سلجوقیان بر سقیه لرستان حکومت میکردند . تا سال 550 هجری قمری لرها از خود حکومت نداشتند تا اینکه حسام الدین شوهلی فرمانروایی لرستان را به شجاع الدین خورشید داد . وی همه لرستان را به زیر فرمان خود درآورد و بعد از مرگ حسام الدین سلسله اتابکان لر کوچک شکل گرفت . از این سلسله 22 تن در سال 580 تا 1006 هجری قمری حکومت میکردند . آخرین آنها شاهوردیخان بود که چون از فرمان شاه عباس کبیر سربرتافت در سیمره دستگیر و کشته شد .
حکومت خاندان اتابکان جنبه سلطنتی نداشت بلکه حکومتی عشیره ای بوده است که از طریق ایلی و سببی و نسبی اداره می شده است . چون سلسله اتابکان برافتاد , حسین خان از طرف شاه عباس کبیر حکمران لرستان شد و تا سال 1043 حکومت کرد , پس از مرگ وی از این دودمان کسان دیگری بر پیشکوه و پشتکوه منصوب شدند . پس از آنها در دوره قاجار حکام لرستان از طرق حکومت مرکزی اداره انتخاب می شدند ولی هر طایفه برای خود خان و حکومت محلی داشته است . تا اینکه در نهایت به زیر کامل حکومت مرکزی درآمدند .

1221542666 image005

موسیقی های محلی لرستان همچون موسیقی کردستان از غنای فرهنگی بسیاری برخورد دار است . سازهای محلی لرستان : نی , سرنا , دهل , تنبک دوزله و تمیره که ساز مخصوص افراد اهل حق می باشد . آهنگ ها و ترانه های لری بیشتر جنبه حماسی دارد . از آن جهت که این تیره بیشتر به دلاوری و رشادت مشهور هستند , به همین روی موسیقی ها و آهنگهای محلی شان نیز جنبه حماسی دارد و کمتر موسیقی های عاشقانه دیده می شود .
ایلهای لرستان به این شرح است :
طوایف لیتتان الیوند شامل : کاکاوند , جاواری , میربک , ایتوند , نورعلی , گنی , گرکاه , الوار گرمسیری , میر بالا کریوه , صیمره , بیرانوند , پایی , حسنوند , یوسفوند , کولیوند , خاوه , طرهان , سگوند , فولادوند , زلفی , بسحاق , عیسوند , عبدالوند .
کاکاوند , گلباغی , دلفان , کنگاوری , نشکن , گرکاه , قیلاب , تنگ زفی , صیمره , هرو , سپید دشت , اشتر , خاوه , کونائی , آبستان , پاسگان , قلعه پاچه , چشمه گل بهار , خاکوند , عزیز آباد , ییلاق , سرطرهان , کوهدشت , نشکن , میان کوه , قیلاب , تنگ زفی , صیمره , پشتکوه , کشور , جایدر , شمال اندیمشک , گل بهارانه , اطراف , دزفول , کنار رود مزار قشلاق .
مشهورترین منطقه گردشگری لرستان قلعه فلک الافلاک است که با شماره 883 در لیست بزرگ ترین آثار باستانی ایران زمین در خرم آباد به ثبت رسیده است . این دژ زیبا و کهن بر فراز تپه ای قرار دارد که از دوره شاهنشاهی ساسانی تا کنون باقی مانده است وهمه ساله صدها هزار نفر را برای دیدن خود به آنجا می کشاند .

گویش لری
طی دوران های متمادی مردان و زنان،مردمان سلسله ناگسستنی از مقوله ای بزرگتر و برتر به نام ملت دستاوردهای بزرگ معنوی و میراث این ناگسستنی سلسله را پاس داشته،پرورانده،وبه نسل های پس از خود منتقل می کنند تا هویت تاریخی و اجتماعی را که ثمره کوششهای نسل هاست و بیانگر بستر پرورش و خاستگاه آرا و اندیشه ها و آمال یک ملت،در گذر زمان حفظ کرده وبه آینده بسپارند.این میراث معنوی همان فرهنگ یک ملت است که در حوزه های مختلف متبلور میگردد.یکی از این بسترهای تبلور میراث معنوی نسلها زبان و ادبیات یک ملت و قوم است. زبان و گویش و ادبیات مردمان استان کهگیلویه و بویراحمد (قوم لر ) خود وابسته به زبان و ادبیات فارسی و بخشی از فرهنگ ملت ایران وگستره عظیم نفوذ و تاثیر فرهنگ پارسی و زبان فارسی است.زبان و ادب فارسی در گذر تاریخ وبه رغم هجمه های بسیار و دسیسه و تهاجمات انیران همواره سبب پایداری وغلبه معنوی ایرانیان در برابر اعراب بدوی،ترک های عثمانی،مغولها و پیشروان تمدن هلنی شده است و زیبایی،تازگی،نشاط،شیوایی و زایندگی خود را حفظ کرده است.از این دیدگاه قوم لر همانند دیگر ایرانیان ( کرد – بلوچ و . . . ) زبان کهن خویش را نگهداری کرده اند.
بسیاری از واژه های لری ریشه باستانی دارند.در میان گویش های جنوب غرب ایران،گویش لری بزرگترین و ژرفترین رابطه را با زبان فارسی دارد و به تبعه زبان فارسی،دنباله پارسی میانه می باشد.
بررسی گویش لری مردمان استان کهگیلویه و بویراحمد نکاتی چند را آشکار می سازد.نخست اینکه گویش لری دیرتر و کمتر تحت تاثیر زبانهای بیگانه قرار گرفته است و سپس اینکه گویش مردم این سامان با گویش های سایر لرهای ایران اختلاف ریشه ای ندارد و آخر اینکه بسیاری از واژگان فارسی در این گویش پرکاربرد هستند.
گویش لری مردم این سامان شاخه ای از فهلویات ( زبان پهلوی باستان ) است و قرابت و هم ریشگی با زبان فارسی دری دارد و آکنده از واژه ها و ریشه های افعال پهلوی ساسانی است. سه گونه گویش لری در این استان وجود دارد که در ادامه بطور مختصر پیرامون هرکدام شرحی می دهیم.

گویش (لهجه) بویراحمدی:
درگویش بویراحمدی کلمات آهنگین وبا شتاب و بریده و مختصر و بر روی نوک زبان جریان می یابد حرف دال به ندرت تلفظ میشود،مگر در اول کلمه قرار گیرد و حرف جیم به تلفظ شین در می آید.

گویش چرامی,بابوئی:
دراین گویش تاکید بر حروف خ،ر،ق زیاد است و تلفظ حرف ح در کلمات آشکار نیست و حرف دال نیز واضح و روشن به تلفظ در نمی آید. از فتحه در ادای کلمات زیاد استفاده می شود.

گویش طیبی,بهمئی:
دراین گویش کشش کلمات آشکار است و آرامشی در تلفظ ملحوظ است و تاکید کلمات بر حروف گاف ، واو ، ی ،زیاد است و از حرکات فتحه نمایی آشکار دارد. باز شدن دهان و فکین در صحبت کردن زیاد است.
نکته: علامت جمع در گویش و لهجه لری مردم کهگیلویه و بویراحمد حرف ( لام ) است.
نکته: در این گویش حروف فارسی پ ، چ ، گ ، تلفظ آشکاری دارند و گاه حالت مشدد می گیرند.
نکته: حرف ژ بر خلاف لهجه کردی در صحبت و تلفظ کاربرد پیدا نمی کند.
برای بهتر شناختن گویش و لهجه کلی مردم کهگیلویه و بویراحمد به صرف چند نمونه افعال پرداخته می شود:
فعل ( رفتن ) : رهتم ، رهتی ، رهت ، رهتیم ، رهتیت ، رهتن .
فعل ( بردن ) : بردم "bordom" ، بردی " bordi " ، برد " bord " ، بردیم " bordim " ، بردیت " bordit" ، بردن " borden " .