آنچه به آب هاى جهان مربوط است‎ به من هم ؛
‎ آنچه به درياها‎ به قطره هاى گمشده باران مربوط است‎ به من هم؛‎
آنچه به اشك هاى تو مربوط است‎ آنچه به انسان،
به گياه، به دشت ها و تنهايى‎
به قمقمه هاى كوچكى كه غربت ما را‎ به شهرها مى رساند‎ به من هم مربوط است‎
آنچه به تشنگى، زخم آدمى به گمشدن هاى در بيابان
و اين جهان مربوط است به من هم مربوط است‎
ربط آب و من‎ ، ربط باد و گياه‎، ربط خداوند و آدمى است‎،
من به آب مربوطم‎ به چراغ، چارراه‎ به تو، گريه، هراس؛
به گنجشك هاى گم شده
به تو دير به خانه مى رسى يا نمى رسى
من به من، به تو، به تن، وطن مربوطم
اينجا تنها جايى است كه به هيچ كس مربوط نيست....