دیشب تمام رویاهایم را فروختم

به باد . . .

. . . به برگی زرد

که می ریزد . . .


کفش هایم کو ؟

می خواهم تو را ترک کنم


می خواهم هستی خیالی ام را بشکنم

. . . و بعد با اندوهی که از پوچی و فریب برایم مانده ،

بگریم . . .

بمیرم . . .


. . . دیشب ، تمام رویاهایم را فروختم !