اشياء مفرغی لرستان:
در مدتی م***** از 20 سال آنچه که روستاييان در ناحيه کرمانشاه ومخصوصادر هرسين ,الشتر و
خرم آباد که در شمال لرستان است يافته بودند مجموعه هاي خصوصی و موزه هاي اروپا وآمريکا را با هزاران شي ء مفرغی وآهنی مزين ساخت . اين اشياء در قبوری پيدا شده که تاکنون هيچ يک از آنها از نظر علمی حفاری نگرديده . اين قبور گودال هاي هستند که گاهي سنگ فرش شده اندو همواره با لوحه سنگ بزرگی که به پنها گذاشته شده، پوشيده است. واين اشياء عبارتند از شمشير آهنی و خنجر مفرغي و کلنگ برنزی وسنجاق هاي برنزی و سيتولهای مفرغی (نوعی ظروف مخصوص سفالين.
'></A />م.)(6)
هرهای مهم اين مناطق (لر نشين) :
1-خرم آباد : خرم آباد (که در زبان محلی به آن خورمووه گفته می شود) را که بسياری از مورخان اروپايی بر اين باورند که اين محل با خايدالوی متون آشوری مطابقت مي کند .آنچه مسلم است خرم آباد در دوره ی عيلاميان ،از شهرهای اين قوم بوده، ولي بدنبال انقراض آنان اهميت خود را از دست داده است.(7)
ژاک دومرگان، عضو هيئت علمي فرانسه در ايران معتقد بود که لرستان از ايالتهای عيلام قديم بوده وخرم آباد همان خايدالو يکی از چهار شهر معتبر عيلاميان بوده است.(
فردوسی براين عقيده بود که اين شهر در زمان شاهپور ذوالاکتاف ساخته شده است وتاريخ بنايش را همزمان ايجاد گندی شاپور دانسته است.
بنابراين ميتوان گفت که خرم آباد امروزی در عهد ساسانيان در محل خايدالو بنا شده است واتابکان لرستان نيز در سده ی 5 ه.ق بر لرستان دست يافتند،خرم آباد را روي خرابه های شهر ساسانی،بنا کرده اند وبانی آبادانی آن در سال 580 ه.ق اتابک شجاع الدين خورشيد بوده است(9)
۲-بروجرد:
شواهد واشارات تاريخی حاکی است كه بروجرد از شهرهای قبل از اسلام بوده ودلايل زبانشناسی نيز واژه بروجرد را با تركيب دو جزء "برو" + "گرد" موجوديت اين شهر رابه پيش از اسلام ميرساند زيرا كه گرد در زبانهای قديمی ايران به معنای شهر ميباشد.حدود العالم تاليف 372 ه.ق.بروجرد را شهری خرم و پرميوه توصيف ميکند. به نوشته ياقوت حموی در معجم البلدان (اوايل قرن 8هجری بروجرد با خضارات وخيرات و همچنين دارای نخلهای مرغوب وزعفران بسياربوده است.
همين جغرافی نويس اسلامی در كتاب المشتركرازان را كوی بزرگی در بروجرد ياد ميكند.به نوشته ابن اثير شهر دارای خندق بزرگی در اطراف بوده كه اكنون ميتوان آثاروعلايمی از آن را مشاهده كرد. در حملات ويرانگر مغول (616ه.ق.)صدمه وزيان بسياری به شهر وارد شده ومنابع تاريخی، خرابی شهر رادر حد وسيعی گزارش كرده اند. ولی حمدالله مستوفی در سال 740ه.ق. در نزهه القلوب از آبادی شهر ياد كرده و آن را دارای دو جامع عتيق وجديد دانسته است.
شهر در آغاز دوره قاجار وسعت گرفت. در همان زمان حاج زين العابدين شيروانی مورخ مشهور در بستان السياحه مينويسد:حسام السلطنه بروجرددورش را حصار كشيدو راستا وبازار مسقف ودكاكين مكلف به اتمام رسانيد.به طور کلی شهر فعلی بروجرد دارای بافت قديمی بسيار زيبايی است وساختمانهای قديمی و خانه های مسكونی آن از تزيينات جالب چون در وپنجره ارسی های بديعی برخوردار است.بازار كهنه بروجرد نيز هم اكنون همان طرح قديمی خود را حفظ كرده وداد وستد آن رونق چشمگيری دارد. بروجرد که هنوز در لهجه محلی همان نام اصلی آن یعنی وروگرد(بروگرد) گفته می شود.
3-ايلام: سرزمين ايلام از ديرباز مهد تمدن بوده وهمواره محل سکونت اقوامی بوده که در اطراف وحاشيه ی روز سيمره گرد آمده وتمدن منطقه ی ايلام داشته است،دره سيمره نقش بزرگی در شکوفايی تاريخ وتمدن منطقه ايلام داشته است، زيرا مهمترين راه ارتباطی بين تمدن کوهها وتمدن جلگه های جنوب غرب ايران سرزمين مي گذشته است. استان ايلام از نظر آثار تاريخی ونقاط ديدنی بسيار غنی است وتاکنون در نواحی دره شهر ،هيلان،شيروان،آرمو ،ايوان غرب و ... آثار تاريخی از عصر مفرغ،هخامنشيان،اشکانيان،س اساني ان و...کشف وبه ثبت رسيده است.(10)
4-کهگلويه وبوير احمد: از دوناحيه کهگلويه و بوير احمد تشکيل گرديده .
برخی از مورخان براين باورند که مهرگان پسر روزبه ،پادشاه زمينگان(محل جايگاه)گيلويه بود،پس از مهرگان برادرش سلمه شاه شد.گلو يا گيلويه که از مردم خمايگاه سفلی از ولايت استخر بود،نزد سلمه آمد وبه خدمتگذاری پرداخت. چون سلمه درگذشت گيلويه آنجا را تصرف کرد وچون قدرتی بدست آورد،اين سرزمين را بنام او خواندند.(11)
مؤلف فارسنامه ی ناصری بر اين باور است که درخت کيالک(زال زالک) در کوهستانهای اين سرزمين بيشتر از ديگر نقاط پارس وجود دارد. وچون ميوه ی وحشی زال زالک را در اين منطقه گيلويه گويند،بدين مناسبت اين سرزمين را کفه گيلويه ناميده اند.(12)
اما اين نظريه درست نيست ، زيرا درخت زال زالک منحصر به اين استان نمی باشد وبطور طبيعی در سرتاسر لرستان وبختياری يافت مي شود ودر کهگيلويه سيسه ناميده مي شود.
ظاهرا کيارک در شيراز رايج است نه بين لرهای کهگيلويه.
" تل خسرو(کهگيلويه)کوهستانی است در شمال ولايت بهبهان...در روزگار پيشين آن را رم زميگان که معنی بلوک سرد است می ناميده اند ودر سده ی 3 ه.ق به نام کوه گيلويه معروف گرديد".(13)
"طايفه ی بوير احمد،ناحيه ی تل خسروی وچند محل از بلاد شاپور ناحيه ی رون (Reven را متصرفشده ،تمامی آنها به ناحيه ی بوير احمد مشهور گشته است.(14)
۵-ياسوج: نام بومی ياسوج ، ياسيج است که در کنار رودآبشار ،دامنه ی قلعه ی دنا واقع شده است .که زمانی مرکز نفوذ خانهای بوير احمد عليا بود . سابقه ی تل خسرو بيش از2000 سال است، ولی احداث ابنيه ی معاصر آناز سال 1309ه.ش آغاز شدوتا سال 1323 ه.ش ادامه داشت وپس از اين تاريخ متروک گشت.
از عوامل ايجاد شهر ياسوج شرايط اقليمي وخاک و جنگلهای سرسبز بلوط و دره ها وکوهها وتپه های زيبا ومنابع فراوان آب است
۶-چهار محال وبختياری : براساس کتيبه ها وسنگ نبشته های گوناگونی که بدست آمده، منطقه ی چهر ومحال بختياری در زمان کوروش هخامنشی وجود داشته ومردم در جنگهای مختلف شرکت می کردند.
*********************************
زبان :
پس از انقراض ساسانيان، آنچه پايداری وغلبه ی معنوی ايرانيان بر اعراب گشت ، فرهنگ وزبان قوم ايرانی است.
مردم لر نيز همانند ديگر ايرانيان ، گرچه کيش باستاني خود را به مرور زمان رها کرده وبه آيين اسلام درآمدند ولي زبان کهن خويش را نگاهداري نمودند . بسياري از واژههاي لري اغلب ريشه هاي باستاني دارند و به احتمالا تعداد زيادي از اين واژه ها مربوط به زبانهاي كاسي و عيلامي مي باشد . گفته مي شود زبان پارسي در زمان امپراتوريهاي هخامنشي ، اشكاني و ساساني در لرستان گسترش يافته است .
در بين زبانهاي جنوب غربي ايران ،زبان (گويش)لري بزرگترين رابطه را با زبان فارسي دارد. كه هر دوي آنها دنباله پارسي ميانه، زبان پارتيان قرن هشتم بعد از ميلاد هستند ،و همانگونه كه مي دانيم پارسي ميانه، زبان پارتيان و ساسانيان بود كه به تدريج تغيير شكل داده و به صورت زبان فارسي نزديك است كه بعضي معتقدند اين زبان در گذشته نه چندان دور از فارسي منشعب شده است .
گويش مردم لرستان بيشتر لري ولکي است. بر اساس مطالعات زبان شناسي ، زبانهاي لري و لكي جزو زبانهاي هندو _ اروپايي به شمار مي آيند. زبانهاي ايراني شامل زبانهاي ايراني شرقي ، و زبانهاي ايراني غربي مي باشد . لكي و لري جزو زبانهاي ايراني غربي محسوب مي شوند .
باختری :گويشهايلری ، بروجردی ، ملايری،نهاوندی،وغيره
لری
خاوری :شامل گويشهایبختياری،دزفولی،شوشتری ،وغيره
لکها بيشتر در نواحی نورآباد وکوهدشت والشتر ساکن اند ولرها در خرم آباد و بروجرد و اشترينان (اشتربانان)... مستقر هستند. گويش لری بختياری که تفاوتي با لری خرم آبادی دارد در اليگودرز و روستاهاي اطراف و طايفه هاي چهار لنگ بختياری رايج است.(15)
در ملاير ونهاوند وتويسرکان به لری و لکی سخن گفته می شود در ايلام هم در قسمت های شمالی آن که همرز با کرمانشاه است لکی بيشتر رايج است و در قسمت های ديگر لری سخن ميگويند وطوايف لک که در نواحي شمال استان بسر ميبرند ،طايفه مکي که بين کرمانشاه وهيلان زندگی ميکنند وبه لهجه کردی جنوبی تکلم ميکنند که شبيه لهجه کلهر است ودر قمسمت جنوبی استان کردان شوهان هستند که به لهجه کردی کرمانجی سخن ميگويند.(16)
در کهگيلويه وبوير احمد وچهار محال بختياری تا لر های ممسنی همه به گويش لری با اختلاف های اندکی سخن ميگويند البته گروههای مهاجری هم بوجود دارد که بگويش های دیگری سخن میگویند و بیشتر مردمان لری سخن می گويند.
**********************************************
1-(افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و...جلد اول ص 372)
2-(تاريخ اجتماعي ايران باستان.نوشته :دکتر موسی جوان صفحه112 و113) .
3-(مستوفی تاريخ گزيده،ص 537)
4-(مينورسکی ،ولادمير، لرستان ولرها،ص 22)
5-(تاريخ 10000 ساله ايران.جلد 3.ص 236 .)
6-(تاريخ ايران از آغاز تا اسلام –رمان گريشمن(Ghirishman.Roman.1979-1895:رئيس گروه باستان شناسی فرانسوی در ايران. ترجمه دکتر محمد معين .صفحه 130-131)
7-(ساکی،جغرافيای تاريخی وتاريخ لرستان ص94-97)
8-(دومرگان ژاگ.هيئت علمي فرانسه در ايران، جلد2.ص211)
9-(رزم آرا،تيمسار علی .جغرافيای نظامي ايران .لرستان.ص 17
10-( افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و...جلد اول ص 173)
11-(اقتداری ،احمد.خوزستان وکهگلويه وممسنی.جلد 1.ص 363)
12-(فارسنامه ناصری .حسينی فسايی.جلد2.ص1467) .
13-(شوشتری: مؤلف کتاب تاريخ جغرافيای خوزستان درباره ی کهگيلويه در ص 192)
14-( مؤلف فارسنامه ناصری در ص.1481 )
15-(دبيران گروههای آموزشی جغرافيای استانها .جغرافيای کامل ايران.جلد 2.ص1075)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)