دست پرورده تو ...

خدایا ، آیا واقعاً تو آنطوری که مرا بخاطر گناهانم در آتش بسوزانی ، حال آنکه به یگانگی تو باور دارم و دلم تو را شناخته و زبانم به یادت گویا شده و قلبم با دوستی تو پیوند خورده و از صداقت درون به وجودت اعتراف کرده ام و مقام و پروردگاریت را فروتنانه ستوده ام ؟ آه ... این گمان چه بعید است ! تو بزرگوارتر از آنی که دست پرورده ات را به تباهی کشی ... یا آن را که پناه داده ای آواره سازی ، یا کسی را که خود ، سرپرستی کرده ای و به او مهر ورزیده ای ، در گرفتاری و بلا رهایش کنی ....