فخرالدین عراقی
شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار همدانی، یا فخرالدین عراقی (تولد در سال ۶۱۰ ه ق وفات در سال ۶۸۸ ه ق) از شاعران و عارفان ادب فارسی در سدهٔ هفتم هجری میباشد.
زندگی
ابراهیم عراقی فرزند عبدالغفار کمیجانی (همدانی) در سال ۶۱۰ ه. ق. در کمیجان از قراء همدان دیده به جهان گشود.
او پس از تکمیل آموزش قرآن برای ادامة تحصیل به همدان رفته، و در آنجا تحصیل کرد. در کودکی قرآن را از بر نمود و میتوانست آن را به آواز شیرین و درست قرائت کند. وقتی که هفده ساله بود جمعی از قلندران به همدان فرود آمدند و عراقی نیز بهمراه آنان به هندوستان رفت و به شاگردی شیخ بهاء الدین زکریا درآمد و بعد از مدتی با دختر او ازدواج کرد که از وی پسری آمد و به کبیرالدین موسوم گشت.
بیست و پنج سال سپری شد، و شیخ بهاءالدین وفات یافت، در حالیکه، عراقی را جانشین خود کرده بود. بعد از هند، عراقی عزم مکه و مدینه کرد، و پس از حج جانب روم شد. در قونیه، به خدمت مولانا رسید، و مدتها در مجالس سماع حاضر شد. وی پس از سالها اقامت در روم جانب شام رفت.
عراقی در هشتم ذیقعدة سال ۶۸۸ ه. ق در شهر دمشق درگذشتهاست.
نمونه اشعار
رباعیات
با یار به بوستان شدم رهگذریکردم نظری سوی گل از بینظریآمد بر من نگار و در گوشم گفت:رخسار من اینجا و تو در گل نگری؟
قصائد
ای باد برو، اگر توانیبرخیز سبک، مکن گرانیبگذر سحری به کوی جاناندریاب حیات جاودانیگر هیچ مجال نطق یابیگویی به زبان بیزبانی:ما تشنه و آب زندگانیدر جوی تو رایگان، تو دانیزنده شوم ار ز باغ وصلتبویی به مشام من رسانیبیتو نفسی نیم خوش و شادبیمن تو خوشی و شادمانی
بنمای رخت، که جان فشانمای آنکه مرا چو جان نهانی خوشتر بود از حیات صد باردر پیش رخ تو جان فشانیمگذار دلم به دست تیمارآخر نه تو در میان آنی؟تقصیر نمیکند غم توغم میخوردم به رایگانیبا اینهمه، هم غم تو ما راخوشتر ز هزار شادمانیاز یاد لب تو عاشقان راهر لحظه هزار کامرانیجانهات فدا، که از لطافتآسایش صدهزار جانیهر وصف که در ضمیرم آیدچون درنگرم ورای آنی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)