دوتا دروغگو
دوتا دروغگو داشتن به هم دروغ می گفتن
اولی گفت:پدر من یک تویله داره کل دامهای ایران رو میتونیم توش جا کنیم
دومی گفت: بابا این که چیزی نیست پدر من یه چوبی داره خیلی بلند وقتی که آسمون ابری میشه با این چوبه ابرها را جا به جا میکنه
اولی گفت: عجب پدرت این چوبه را کجا میزاره
دومی گفت: معلومه توی تویله پدرت میزاره
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)