زندگی واقعی
روزی حکیمی اعلام کرد به کسی که بهترین نقاشی زندگی را بکشد، جایزهای بزرگ میدهم. هنرمندان زیادی شروع به کار کردند.
همه نقاشیهای خود را برای حکیم فرستادند. پادشاه به همه نگاه کرد. به دو تا از آنها علاقهمند شد. در اولی، دریاچهای آرام با کوههای صاف و بلند بود. بالای کوهها، آسمان آبی با ابرهای سفید داشت.
همه گفتند: <این بهترین نقاشی زندگی است.>
نقاشی دوم هم کوه بود؛ ولی کوهی ناهموار. در بالای کوه آسمانی تیره و در پایین کوه آبشاری با آب خروشان کشیده شده بود.
وقتی حکیم از نزدیک به نقاشی نگاه کرد، دید، پشت آبشار روی سنگ تَرَک برداشته، بوتهای روییده و روی بوته، پرندهای لانه ساخته و روی تخمهایش نشسته است.
حکیم نقاشی دوم را انتخاب کرد. همه مخالفت کردند؛ ولی حکیم گفت: زندگی در جایی که مشکل و سختی ندارد، معنا ندارد.
زندگی واقعی وقتی است که قلب شما با همه سختیها و مشکلات آرام و مطمئن است
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)