روزهاي سه شنبه مبارک نيست و اينجا همان کشور 72 ملت يا هندوستان است. در هند کافي است به اطراف خود خوب نگاه کني و البته به اتفاقاتي که هر روز براي دانشجويان خارجي يا توريست ها به خاطر آشنا نبودن با اين باورها مي افتد توجه داشته باشي. آن وقت خواهي ديد که زندگي لحظه به لحظه با خرافات تا چه حد سخت و دشوار است. اولين چيزي که در هند توجه آدم را جلب مي کند ليموترش ها و فلفل هاي سبز و قرمزي است که با يک نخ به هم متصل شده اند و براي دورکردن ارواح بد و نيروهاي منفي از خانه يا محل کسب بر سردر ورودي آويزان اند. غير از اين آويزان بودن کفش يا دمپايي بر پشت ماشين، ريکشا (دوچرخه هاي اتاقدار مسافرکش)، اتو ريکشا (موتورهاي اتاق دار مسافرکش) و حتي وسايل نقليه عمومي مثل اتوبوس ها و تاکسي ها هم ممکن است کنجکاوي تان را برانگيزد. اين کفش برگرفته از يک اسطوره مذهبي هندو است براي سلامت بودن در راه و سفر. اين کفش نمادي است از کفش هاي «رام» که تناسخ ويشنو- آفريننده زمين- است.
شايد اگر کسي براي اولين بار به هند برود و از قضا در محيطي بزرگ شده باشد که با غذاهاي گياهي آشنايي نداشته باشد محيط و حتي فهرست غذاهاي هندي برايش عجيب باشد. زيرا گوشت گاو و گوسفند چيزي است که شما هرگز اثري از آن نخواهيد ديد و فقط در بعضي از رستوران هاي بزرگ که محل تردد دائمي توريست ها هستند ممکن است چنين اشتباهي بشود و تازه آن هم بازارش زياد داغ نيست. انگار اصلاً خودت هم در هند ترجيح مي دهي که گوشت گاو و گوسفند نخوري زيرا در اين سرزمين گاو موجودي مقدس است که فوايد زيادي براي انسان دارد و غير از آن روي زمين هاي کشاورزي کار مي کند، شير و لبنيات مي دهد و در کشوري که پايه هاي اصلي آن روي کشاورزي است کشتن گاو گناهي بزرگ محسوب مي شود. حالا خرافات يا غيرخرافات حتي در رستوران هاي زنجيره يي هم چيزي به نام همبرگر وجود ندارد و بايد به همان مرغ راضي بود. البته بايد اضافه کرد غير از اين در بعضي از شهرهاي مذهبي مثل بنارس و ريشي کش اصلاً چيزي به نام قصابي هم وجود ندارد و حتي فرآورده يي مثل تخم مرغ هم پيدا نمي شود، زيرا اهالي شهر همگي گياه خوار و بسيار مذهبي هستند و گوشت خواري را کاري شوم و نامبارک مي دانند. اما براي مستندسازي بيشتر اين نوشته برايتان از اتفاقي مي گويم که براي دو دانشجوي ايراني در هندوستان رخ داده است. ساعت 12 نيمه شب صاحبخانه دو دختر ايراني از سفر بازگشت و يکراست به سراغ اتاق آنها رفت و با عصبانيت در زد. پيرزن صدايش مي لرزيد و با عصبانيت مي گفت؛ «شما همين الان بايد از اين خانه بيرون برويد چون همه بدبختي هاي خانواده ام به خاطر شماست،» دو دختر ايراني ناباورانه به پيرزن نگاه مي کردند و نمي دانستند چه خطايي از آنها سر زده است. پيرزن با گريه ادامه داد؛ «برادرم به خاطر کارهاي شما دوتا تصادف کرد و مرد. شما شوم هستيد و در خانه من گوشت مي خوريد. اگر مي دانستم گوشت مي خوريد هرگز خانه را به شما اجاره نمي دادم.» و خب البته دانشجويان هر طور که بود توانستند پيرزن خرافاتي هندي را راضي کنند که تا صبح فردا به آنها اجازه اقامت بدهد.
کشتن هر موجود زنده اي در هند گناه بزرگي محسوب مي شود و کسي که حيواني را مي کشد سرنوشت شومي را براي خودش رقم زده است، حتي اگر آن حيوان گربه باشد.به اعتقاد هندي ها ديدن گربه سياه در سفر يا راه به معناي بدشانسي است. شايد براي همين است که در خيابان هاي هند به جاي گربه فقط سگ مي بيني و هيچ اثري از گربه نيست. اما اگر حتي همين حيوان هم کشته شود بايد تکه يي طلا به عنوان کفاره به يک مکان مذهبي مثل معابد اهدا کرد. در هر حال مي توان گفت حيوانات يکي از پايه هاي اصلي در باورهاي خرافي هندوستان هستند. براي نمونه قارقار کلاغ يعني خوش شانسي و نويد آمدن مهمان به خانه؛ ديدن فيل هنگام سفر يا در طول سفر به معني سفري امن و خوب است، زيرا فيل نمادي از خداي گنيش (از بين برنده مشکلات و پيام آور خوش شانسي) است؛ ديدن طاووس نيز خوب است اما شنيدن صداي او به خصوص در دل شب نشان از خبر بد دارد؛ همانند شنيدن صداي زوزه سگ يا گرگ در شب هاي زمستاني؛ و اگر زماني روي سرتان مارمولکي بيفتد به اين معني است که تمام عمر در ترس از مرگ خواهيد بود.
در هند بعضي از اعمال و رفتارها هم جزء خرافات محسوب مي شوند. براي مثال رسم است هر زوج جواني قبل از ازدواج حتماً با يک ستاره شناس درباره هماهنگ بودن طالع هايشان مشاوره کنند و بعد از ازدواج هم عروس براي اولين بار بايد با پاي راست وارد خانه شود؛ هنگام بارداري هم نبايد تنها سفر کند يا وارد خانه يي متروک شود چون ارواح خبيث ممکن است فرزندش را تسخير کنند. اگر ***که کني يعني کسي به فکرت است؛ اگر چشمت بخارد يعني کسي به تو حسادت مي کند. همچنين بايد يادتان باشد که در هندوستان کسي در شب ناخن هايش را کوتاه نمي کند چون بسيار نامبارک و بد است؛ تکان ناگهاني چشم نشانه پيام بدي در راه است؛ و در زمان خورشيدگرفتگي کسي نبايد چيزي بخورد و بعد از آن بايد غذاهايي را به رودخانه بيندازد. اما خرافات هند تنها به اين موارد ختم نمي شود و از آنجا که اين کشور بسيار پهناور و بزرگ است خرافات آن هم در هر منطقه با مناطق ديگر فرق مي کند. بنابراين اگر قصد سفر به هند را داريد بهتر است از عجايب اين کشور لذت ببريد و بدانيد اگر اين چيزها را از آن بگيرند هند ديگر هند نيست.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)