صفحه 10 از 20 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 193

موضوع: زندگی نامه و اشعار هوشنگ ابتهاج

  1. #91
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    آخر دل است این

    دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
    آهن که نیست جان من آخر دل است این
    من می شناسم این دل مجنون خویش را
    پندش مگوی که بی حاصل است این
    جز بند نیست چاره ی دیوانه و حکیم
    پندش دهد هنوز ، عجب عاقل است این
    گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست
    ای وای بر من و دل من ، قاتل است این
    کنت چرا نهیم که بر خک پای یار
    جانی نثار کردم و ناقابل است این
    اشک مرا بدید و بخندید مدعی
    عیبش مکن که از دل ما غافل است این
    پندم دهد که سایه درین غم صبور باش
    در بحر غرقه ام من و بر ساحل است این
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #92
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    یار گم شده

    گر چشم دل بر آن مه ایینه رو کنی
    سیر جهان در اینه ی روی او کنی
    خک سیه مباش که کس برنگیردت
    ایینه شو که خدمت آن ماهرو کنی
    جان تو جلوه گاه آن گهی شود
    کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی
    خواب و خیال من همه با یاد روی توست
    تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی
    درمان درد عشق صبوری بود ولی
    با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی
    خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن
    فریاد از تو گل ، که به هر خار خو کنی
    دل بسته ام به باد ، به بوی شبی که زلف
    بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی
    اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد
    خود را به جوی سایه اگر جست و جو کنی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #93
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    زبان نگاه

    نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
    تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
    گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
    پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
    روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
    حالیا چشم جهانی نگران من و توست
    گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
    همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
    گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
    ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
    این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
    گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
    نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
    هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
    سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
    وه ازین آتش روشن که به جان من و توست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #94
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شرم و شوق

    دل می ستاند از من و جان می دهد به من
    آرام جان و کام جهان می دهد به من
    دیدار تو طلیعه ی صبح سعادت است
    تا کی ز مهر طالع آن می دهد به من
    دلداده ی غریبم و گمنام این دیار
    زان یار دلنشین که نشان می دهد به من
    جانا مراد بخت و جوانی وصال توست
    کو جاودانه بخت جوان می دهد به من
    می آمدم که حال دل زار گویمت
    اما مگر سرشک امان می دهد به من
    چشمت به شرم و ناز ببندد لب نیاز
    شوقت اگر هزار زبان می دهد به من
    آری سخن به شیوه ی چشم تو خوش ترست
    مستی ببین که سحر بیان می دهد به من
    افسرده بود سایه دلم بی هوای عشق
    این بوی زلف کیست که جان می دهد به من
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #95
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بی نشان

    زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
    گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
    جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
    کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
    گم گشته دیار محبت کجا رود
    نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
    عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
    ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
    در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
    این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
    جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
    وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
    گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
    کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #96
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سایه ی هما

    به من ز بوی تو باد صبا دریغ نکرد
    ز آشنا نفس آشنا دریغ نکرد
    چو غنچه تنگ دلی هرگزش مباد آن گل
    که بوی خوش ز نسیم صبا دریغ نکرد
    صفای ایینه ی روی آن پری وش باد
    که با شکسته دلان از صفا دریغ نکرد
    جفا ز بخت بد خویش می کشم من زار
    وگرنه یار به من از وفا دریغ نکرد
    حبیب من چه بهشتی طبیب مشفق بود
    که دید درد مرا و دوا دریغ نکرد
    همیشه بر سر او سایبان دولت باد
    که سایه از سرما چون هما دریغ نکرد
    چه بخت بود که آن سر کشیده سرو بلند
    ز آب دیده ی من خک پا دریغ نکرد
    بر آستان نظر اشک پرده دار دل است
    بیا که دیده ی من از تو جا دریغ نکرد
    از آن لب شکرینم به بوسه ای بنواز
    که سایه با تو چو نی از نوا دریغ نکرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #97
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    همنشین جان

    بی تو ای جان جهان ، جان و جهانی گو مباش
    چون رخ جانانه نتوان دید جانی گو مباش
    همنشین جان من مهر جهان افروز توست
    گر ز جان مهر تو برخیزد جهانی گو مباش
    یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
    بر وصال دوست عمر جاودانی گو مباش
    در هوای گلشن او پر گشا ای مرغ جان
    طایر خلد آشیانی خکدانی گو مباش
    در خراب آباد دنیا نامه ای بی ننگ نیست
    از منخلوت نشین نام و نشانی گو مباش
    چون که من از پا فتادم دستگیری گو مخیز
    چون که من از سر گذشتم آستانی گو مباش
    گر پس از من در دلت سوز سخن گیرد چه سود
    من چو خاموشی گرفتم ترجمانی گو مباش
    سایه چون مرغ خزانت بی پناهی خوش تر است
    چتر گل چون نیست بر سر سایبانی گو مباش
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #98
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سایه ی سرگردان

    پای بند قفسم باز و پر بازم نیست
    سر گل دارم و پروانه ی پروازم نیست
    گل به لبخند و مرا گریه گرفته ست گلو
    چون دلم تنگ نباشد که پر بازم نیست
    گاهم از نای دل خویش نوایی برسان
    که جزین ناله ی سوز تو دمسازم نیست
    در گلو می شکند ناله ام از رقت دل
    قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
    ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
    بی تو دیگر سر ساز و دل آوازم نیست
    آه اگر اشک منت باز نگوید غم دل
    که درین پرده جیزن همدم و همرازم نیست
    دلم از مهر تو درتاب شد ای ماه ولی
    چه کنم شیوه ی ایینه ی غمازم نیست
    به گره بندی آن ابروی باریک اندیش
    که به جز روی تو در چشم نظر بازم نیست
    سایه چون باد صبا خسته ی سرگردانم
    تا به سر سایه ی آن سرو سرافرازم نیست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #99
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    قصه ی آفاق

    دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند
    سایه ی سوخته دل این طمع خام مبند
    دولت وصل تو ای ماه نصیب که شود
    تا از آن چشم خورد باده و زان لب گل قند
    خوش تر از نقش توام نیست در ایینه ی چشم
    چشم بد دور ، زهی نقش و زهی نقش پسند
    خلوت خاطر ما را به شکایت مشکن
    که من از وی شدم ای دل به خیالی خرسند
    من دیوانه که صد سلسله بگسیخته ام
    تا سر زلف تو باشد نکشم سر ز کمند
    قصه ی عشق من آوازه به افلک رساند
    همچو حسن تو که صد فتنه در آفاق افکند
    سایه از ناز و طرب سر به فلک خواهم سود
    اگر افتد به سرم سایه ی آن سرو بلند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #100
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    افسانه ی خاموشی

    چه خوش افسانه می گویی به افسون های خاموشی
    مرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی
    ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگیرم
    که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی
    می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش
    به مستی ، بی خمارست این می نوشین اگر نوشی
    سخن ها داشتم دور از فریب چشم غمازت
    چو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی
    نمی سنجد و می رنجند ازین زیبا سخن سایه
    بیا تا گم کنم خود را به خلوت های خاموشی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 10 از 20 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/