صفحه 7 از 20 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 193

موضوع: زندگی نامه و اشعار هوشنگ ابتهاج

  1. #61
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    گریز

    از هم گریختیم
    و آن نازنین پیاله دلخواه را دریغ
    بر خک ریختیم
    جان من و تو تشنه پیوند مهر بود
    دردا که جان تشنه خود را گداختیم
    بس دردنک بود جدایی میان ما
    از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم
    دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت
    اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت
    و آن عشق نازنین که میان من و تو بود
    دردا که چون جوانی ما پایمال گشت
    با آن همه نیاز که من داشتم به تو
    پرهیز عاشقانه منناگزیر بود
    من بارها به سوی تو بازآمدم ولی
    هر بار دیر بود
    اینک من و تو ایم دو تنهای بی نصیب
    هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش
    سرگذشته در کشکش طوفان روزگار
    گم کرده همچو آدم و حوا بهشت خویش
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #62
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    بوسه

    گفتمش
    شیرین ترین آواز چیست ؟
    چشم غمکینش به رویم خیره ماند
    قطره قطره اشکش از مژگان چکید
    لرزه افتادش به گیسوی بلند
    زیر لب غمنک خواند
    ناله زنجیرها بر دست من
    گفتمش
    آنگه که از هم بگسلند
    خنده تلخی به لب آورد و گفت
    آرزویی دلکش است اما دریغ
    بخت شورم ره برین امید بست
    و آن طلایی زورق خورشید را
    صخره های ساحل مغرب شکست
    من به خود لرزیدن از دردی که تلخ
    در دل من با دل او می گریست
    گفتمش
    بنگر در این دریای کور
    چشم هر اختر چراغ زورقی ست
    سر به سوی آسمان برداشت گفت
    چشم هر اختر چراغ زورقی ست
    لیکن این شب نیز دریا یی ست ژرف
    ای دریغا ش یروان !‌ کز نیمه راه
    می کشد افسون شب در خواب شان
    گفتمش
    فانوس ماه
    می دهد از چشم بیداری نشان
    گفت
    اما در شبی این گونه گنگ
    هیچ آوایی نمی اید به گوش
    گفتمش
    اما دل من می تپد
    گوش کن اینک صدای پای دوست
    گفت
    ای افسوس در این دام مرگ
    باز صید تازه ای را می برند
    این صدای پای اوست
    گریه ای افتاد در من بی امان
    در میان اشک ها پرسیدمش
    خوش ترین لبخند چیست ؟
    شعله ای در چشم تارکش شکفت
    جوش خونن در گونهاش آتش فشاند
    گفت
    لبخندی که عشق سربلند
    وقت مردن بر لب مردان نشاند
    من ز جا برخاستم
    بوسیدمش
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #63
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    تاسیان

    خانه دل تنگ غروبی خفه بود
    مثل امروز که تنگ است دلم
    پدرم گفت چراغ
    و شب از شب پر شد
    من به خود گفتم یک روز گذشت
    مادرم آه کشید
    زود بر خواهد گشت
    ابری هست به چشمم لغزید
    و سپس خوابم برد
    که گمان داشت که هست این همه درد
    در کمین دل آن کودک خرد ؟
    آری آن روز چو می رفت کسی
    داشتم آمدنش را باور
    من نمی دانستم
    معنی هرگز را
    تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
    آه ای واژه شوم
    خو نکرده ست دلم با تو هنوز
    من پس از این همه سال
    چشم دارم در راه
    که بیایند عزیزانم آه
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #64
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    سنگواره

    این سکت صبور که چون شمع
    سر کرده در کنار غم خویش
    با این شب دراز و درنگش
    جانش همه فغان و دریغ است
    فریادهاست در دل تنگش
    در خلوت غم آور مرجان
    پی های های گریه شبی نیست
    اما خروش وحشی دریا
    گم می کند در این ظب طوفان
    فریادهای خسته او را
    بس در حصار این شب دلگیر
    ماندم نگاه بسته به روزن
    همچون گیاه رسته بن چاه
    یک یک ستاره ها به سر من
    چون اشک پر شدند و چکیدند
    نایی نرست آخر از این چاه
    تا ناله های من بتواند
    روزی به گوش رهگذری گفت
    وز خون تلخ من گل سرخی
    در این کویر سوخته نشکفت
    بس آرزو که در دل من مرد
    چون عشق های دور جوانی
    اما امید همره من ماند
    تنها گریستیم نهانی
    مرغ قفس اگر چه اسیر است
    باز آرزوی پر زدنش هست
    اینک ستم ! که مرغ هوا را
    از یاد رفته است دریغا
    رویای آشیانه در ابر
    شب ها در انتظار سپیده
    با آتشی که در دل من بود
    چون شمع قطره قطره چکیدم
    افسوس ! بردریچه باد است
    فانوس نیمه جان امیدم
    بس دیر ماندی ای نفس صبح
    کاین تشنه کام چشمه خورشید
    در آرزوی لعل شدن مرد
    و امروز زیر ریزش ایام
    خود سنگواره ای ست ز امید
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #65
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    پردگی

    جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت
    خیره بر او چشم خون گرفته خورشید
    دامن دشت از غبار سوخته پر شد
    مرغ شب از آشیانه پر زد و نالید
    جنگل آتش گرفته از نفس افتاد
    و آن همه رنگ و ترانه گشت فراموش
    ابر سیه خیمه زد گرفته و سنگین
    بر سر ویرانه های جنگل خاموش
    اما شب ها که جز ستاره کسی نیست
    زمزمه ای در میان جنگل خفته ست
    خک نفس می کشد هنوز تو گویی
    در نفسش بوی باغ های شکفته ست
    سینه این خک خشک سوخته حاصل
    بستر بس جویبارهای روان است
    در دل گسترده اش چو ابر گرانبار
    اشک زلال هزار چشمه نهان است
    پر ز عطش ریشه های زنده سرکش
    چنگ فرو می برند در جگر خک
    قلب زمین می زند ز جنبش رستن
    با تپش پر شتاب خون طربنک
    در دل هر دانه ای ز شوق شکفتن
    رقص دلاویز ناز می شود آغاز
    گویی در باغ آفتابی جانش
    آمده ناگه هزار مرغ به پرواز
    راه گشایان بذرهایی نهانی
    گر شده از زیر سنگ ره بگشایند
    نازک جانان سبزپوش بهاری
    رقصان رقصان ز خک و خاره برایند
    جوشش آن رنگ و بو که در تن ساقه ست
    تا نشود گل ز کار باز نماند
    شیره خورشید در رگش به تکاپوست
    تا که چو رنگین کمان شکوفه فشاند
    اینک ای باغبان شکوه شکفتن
    ساقه جوانه زد و جوانه ترک خورد
    شاخه خشکی که در تمام زمستان
    زندگیش را نهفته داشت گل آورد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #66
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    به نام شما

    زمان قرعه ی نو می زند به نام شما
    خوشا که جهان می رود به کام شما
    درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است
    که بوی خود دل ماست در مشام شما
    تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید
    کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
    فروغ گوهری از گنج خانه ی دل ماست
    چراغ صبح که بر می دمد ز بام شما
    ز صدق اینه کردار صبح خیزان بود
    که نقش طلعت خورشید یافت شام شما
    زمان به دست شما می دهد زمام مراد
    از آن که هست به دست خرد زمام شما
    همای اوج سعادت که می گریخت ز خک
    شد از امان زمین دانه چین دام شما
    به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد
    که چون سمند زمین شد سپهر رام شما
    به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی
    طرب کنید که پر نوش باد جام شما
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #67
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    گریه

    سایه ها زیر درختان در غروب سبز می گریند
    شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر
    و آسمان چون من غبار آلود دلگیری
    باد بوی خک باران خورده می آرد
    سبزه ها در رهگذر شب پریشانند
    آه کنون بر کدامین دشت می بارد
    باغ حسرتنک بارانی ست
    چون دل من در هوای گریه سیری
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #68
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    تشویش

    بنشینیم و بیندیشیم
    این همه با همبیگانه
    این همه دوری و بیزاری
    به کجا ایا خواهیم رسید آخر ؟
    و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پرکنده؟
    جنگلی بودیم
    شاخه در شاخه همه آغوش
    ریشه در ریشه همه پیوند
    وینک انبوه درختانی تنهاییم
    مهربانی به دل بسته ما مرغی ست
    کز قفس در نگشادیمش
    و. به عذری که فضایی نیست
    وندرین باغ خزان خورده
    جز سموم ستم آورده هوایی نیست
    ره پرواز ندادیمش
    هستی ما که چو اینه
    تنگ بر سینه فشردیمش از وحشت سنگ انداز
    نه صفا و نه تماشا به چه کار آمد؟
    دشمنی دل ها را با کین خوگر کرد
    دست ها با دشنه همدستان گشتند
    و زمین از بدخواهی به ستوه آمد
    ای دریغا که دگر دشمن رفت از یاد
    وینک از سینه دوست
    خون فرو می ریزد
    دوست کاندر بر وی گریه انباشته را نتوانی سر داد
    چه توان گفتمش؟
    بیگانه ست
    و سرایی که به جشم انداز پنجره اش
    نیست درختی که بر او مرغی
    به فغان تو دهد پاسخ زندان است
    من به عهدی که بدی مقبول
    و توانایی دانایی ست
    با تو از خوبی می گویم
    از تو دانایی می جویم
    خئب من ! دانایی را بنشان بر تخت
    و توانایی را حلقه به گوشش کن
    من به عهدی که وفاداری
    داستانی ملال آور
    و ابلهی نیست دگر افسوس
    داشتن جنگ برادرها را باور
    آشتی را
    به امیدی که خرد فرمان خواهد راند
    می کنم تلقین
    وندر این فتنه بی تدبیر
    با چه دلشوره و بیمی نگرانم من
    این همه با هم بیگانه
    این همه دوری و بیزاری
    به کجا ایا خواهیم رسید آخر ؟
    و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پرکنده ؟
    بنششینیم و بیندیشیم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #69
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    نی شکسته

    با این دل ماتم زده آواز چه سازم
    بشکسته نی ام بی لب دم ساز چه سازم
    در کنج قفس می کشدم حسرت پرواز
    با بال و پر سوخته پرواز چه سازم
    گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات
    با این همه افسونگری و ناز چه سازم
    خونابه شد آن دل که نهانگاه غمت بود
    از پرده در افتد اگر این راز چه سازم
    گیرم که نهان برکشم این آه جگر سوز
    با اشک تو ای دیده ی غماز چه سازم
    تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست
    از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم
    ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود
    دو از تو من دل شده آواز چه سازم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #70
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    نی خاموش

    باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
    آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
    خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
    تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم
    خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست
    از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم
    من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ
    لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
    دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
    بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
    زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
    ای دیده هوش دار که دریاست در دلم
    باری امید خویش به دلداری ام فرست
    دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
    گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
    صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 7 از 20 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/