دختربچه ۳ ساله که در خودروی پدرش خوابیده بود در نیمه شب بهاری ربوده شد.مادر این کودک، همسرش را در بیمارستان بستری کرد و وقتی به خودرویش برگشت اثری از دخترش ندید.
ساعت ۲۳ شب ۳۱ اردیبهشتماه سال جاری ۳ افسر پلیس از پایگاه ۹ پلیس آگاهی تهران پس از انتقال مجرمی به بیمارستان در شهرری در حال بازگشت به مقر بودند که زنی هراسان و گریان را جلوی در بیمارستان دیدند.این زن که رفتارهای دیوانهواری داشت با دیدن ماموران به سمت آنان دوید و التماسکنان خواست تا دختر ۳ سالهاش به نام «مبینا» را پیدا کنند.
مادر کودک با صدایی لرزان گفت: شوهرم مریض است. او را به بیمارستان رساندم. دخترم داخل خودرو خوابیده بود. وقتی برگشتم دیدم در ماشین باز است و مبینا نیست، مطمئن هستم دزدیده شده است.ماموران آگاهی وقتی شنیدند دختربچه طلا به همراه داشته است خیلی سریع پلیس ۱۱۰ را در جریان قرار دارند و با سرعت به سمت مقر حرکت کردند تا با تحویل متهم همراهشان به بازداشتگاه، به جستوجوی کودکربا بپردازند.۳ افسر پلیس در حال حرکت بودند که جستوجوگرانه خیابانها را تحت نظر گرفتند و نزدیکی پلیس آگاهی مردی را دیدند که دختربچهای را در آغوش گرفته و در حال دویدن است.
سر تیم پلیس بلافاصله مرد فراری را بازداشت کرد و وی خیلی خونسردانه ادعا کرد «حمید» نام دارد، دختربچه سمیرا نام داشته و در حال رفتن به خانهشان بودهاند.مامور که میدانست مرد جوان با ظاهر آشفته دروغ میگوید، برای اینکه اشتباهی رخ نداده باشد دختربچه را از خواب بیدار کردند و مبینا با دیدن خود در آغوش مرد ناشناس به گریه افتاد.گریههای دختربچه نشان داد که مبینا در خواب ربوده شده و تا لحظه بیدار شدن نمیدانست در آغوش مجرمی است که قصد دزدیدن طلاهای وی را دارد.
حمید ۳۷ ساله تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: «من اعتیاد دارم و بارها به خاطر سرقت به زندان افتادهام. چند ساعت پیش وقتی برای سرقت از داخل خودرو و جلوی بیمارستان در آن را باز کردم، دختربچهای را دیدم که داخل خودرو خوابیده بود، در دستانش چند حلقه النگوی طلا بود، وسوسه شدم و برای اینکه فرصت کافیای برای سرقت طلاها نداشتم، دختربچه را ربودم و قصد داشتم در محل خلوتی النگوها را از دستش خارج کرده و دختربچه را رها کنم».
بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»، مبینا کوچولو دقایقی بعد در آغوش مادرش قرار گرفت و این زن که تصور نمیکرد سهلانگاریاش در تنها گذاشتن بچه در داخل خودرو، چنین دردسری را برایش به وجود آورد، گریهکنان دخترک را بوسید.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)