خوب می شنود
حرفهای خیس چتر را
رهگذر خیس
تو نیستی
و خورشید مردد است
برای آمدن
گرد يک درياچه
سپيده دم را انتظار می کشند
هم شکارچی و هم مرغابی
تسودا کييوکو
خوب می شنود
حرفهای خیس چتر را
رهگذر خیس
تو نیستی
و خورشید مردد است
برای آمدن
گرد يک درياچه
سپيده دم را انتظار می کشند
هم شکارچی و هم مرغابی
تسودا کييوکو
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
قدم هشيارتر بگذار
همه گل هاي صحرايي
تورا زير نظر دارند.
(باشو)
------------------------------------
تمام اضطراب
تمام غصه هاي سينه ي مشوش خود را
به اين بيد مجنون رها كن!
(باشو)
--------------------------------------
پرچین چوبی
در انتظار است
تا فرود یک کلاغ
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
شبی در بهار
دمی اگر همدمی باشد
حرف ها
کووبوتا مان تارو
------------------------------------
رویای بهاری می دید
پلک هایش
خیس شد
می تسو هاشی تاکاجو
----------------------------------
شب کوتاه تابستان
رو به پایان است
بوی آب
کوبوتا مان تارو
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
آه ای پروانه
رؤیایت چیست
وقت بال زدن
( چینو – نی)
---------------------------------------
قزل آلایی بر می جهد
ابرها در بستر رود
حرکت می کنند
(تونی تسورا)
--------------------------------------
روی ناقوس بزرگ
پروانه ای می نشیند
و می خوابد
(بوسون )
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
روز سال نو:
آنچه حس می کنم
از توان کلمات بیرون است
(دایو)
------------------------------------------
ماه درخشا پاییزی:
سایه های درخت و علف
و سایه های آدمیان!
(بای شیتسو)
------------------------------------------
هیچ یک سخنی نگفتند.
نه میهمان ، و نه میزبان
و نه داوودی هی سپید
(ریوتا)
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
شبدر ها
چنان است که چشم انتظارند
تندباد خزان را.
(شیکی)
توضیح:شبدر ها هنوز در باغ نشکفته اند ، اگر چه هنگام شکفتن آنهاست .توفان تند باد خزانی هنوز نوزیدهاست.
------------------------------
پانهادن بر پل._
ماهیان به اعماق می گریزند:
آب های بهاری.
(شیکی)
---------------------------
نه نامه یی
نه پیامی ،
پنج کلوچه ی برنجی در برگ خیزران.
(ران ستسو)
توضیح:چیماکی یا کلوچه برنجی را در جشن پسران ، در پنجم ماه مه می خورند.یکی این هدیه را برای شاعر فرستاده، که با آن نه پیامی هست و نه کلامی.
بر گرفته از کتاب هایکو از آغاز تا امروز
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
سپیده دمان
بانویی به خانه بازمی گردد
مرغان باران فریاد می کشند.
--------------------------------
ایوان
خیس است و متروک
باران پاییزی.
------------------------------
در منزل گاهی میان راه:
خوشه های پژمرده یاس
رها شده در گلدانی.
توضیح:این هایکو احساسی از یک مهمان سرای بیرون شهر را به ما می دهد که مردمش چندان ذوق و حساسیت هنری ندارند و گل آرایی شان تظاهر به زیبا پسندی است،چون هیچ کدامشان توجهی به آن ندارند.
از کتاب هایکو از آغاز تا امروز
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
هنگام شام ، در خزان،
از میان لنگه های در
خورشید شامگاهی.
-----------------------------
درباره ی سنگی
شعری می نویسم و می گذرم._
علف زار خشکیده.
----------------------------
شبی سرد. _
خروش آبشاری
که به دریا می ریزد.
( کیوکوسویی )
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
صفِ ماهیها
چشمانتظار ِ دست
شاید قطرهای آب
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
مورچهها
برای زمستان روابط
تنهایی انبار میکنند
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)