هایکوهایی برای گربه (3)
گربه ی بازیگوش
برق می زند سبیلش
در یک گل جای آفتابی
پس از دو روز بارانی
آنک دو گربه ی حسود
با هم زیر آفتاب
گربه ی دله
با خاک قند روی دماغش
خمیازه ی هراس انگیز می کشد
گرسنه ونگ می زند
دو چشم جاودان گربه ای
خیره مانده است بر من
پنجه هایش را خم کرده است
چشمانش باز
ذره ای را می کاود گربه
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)