خدایا
با غم عشقش چه کنم؟
که همچو آتشی زیر خاکستر وجودم پنهان است
با دیدنش شعله میگیرد و میسوزاندم
از فراقش خاموش میشود و روح فسرده ام را سرد و سرد تر میکند
از غم عشقش غیر از تو با که گویم؟
که جز تو محرم راز و چاره سازی ندارم!
جز تو طبیبی برای درمان دردم ندارم!
جز تو سحر بخشی برای شبهای تنهایم ندارم!
و جز تو چه کسی میتواند این آتش را در دلم گلستان کند؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)