یوسف خان مستشارالدوله ؛ نماد روشنفکر دینی
آنچه که همواره محور کار فکری روشنفکران عصر ناصری و مظفری را شکل داده است، صرافت راستین در خروج از بحران فقر فرهنگی و اجتماعی حاکم بر بن بست سوتفاهم ها و تعابیر متعارض دورانی بوده که ماهیت تفکرات جدید را در قالب نظام های جدید سیاسی مطرح کرده است.
آنچه که همواره محور کار فکری روشنفکران عصر ناصری و مظفری را شکل داده است، صرافت راستین در خروج از بحران فقر فرهنگی و اجتماعی حاکم بر بن بست سوتفاهم ها و تعابیر متعارض دورانی بوده که ماهیت تفکرات جدید را در قالب نظام های جدید سیاسی مطرح کرده است. اما بسیاری از روشنفکران همین دوره در مسیر احیای شعور ملی که برای خروج از گرفتاری های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، سعی بر طراحی تجددی تقلیدی و سازگار با مبانی بومی و اقلیمی همسو با مقدمات دینی داشتند، تلاش می کردند تا وجه مثبت نوگرایی غربی را که غالبا در پدید آمدن نظام های سیاسی آزموده شده بود بپذیرند و هر آنچه را که در بطن مراودات خیابانی و محلی به عنوان فکت منفی یاد می شود کنار بگذارند؛ البته لازم به ذکر است که فکت منفی فضای مزبور اشاره به ضوابط اخلاقی فردی در جوامعی دارد که چندان با آداب رایج در بافت فرهنگی جامعه ایران سازگاری ندارد.
یکی از سرآمدترین حامیان تلفیق اندیشه ی دینی با تجدد آزموده شده غربی، یوسف خان مستشارالدوله بود که به سبب حمایت صریح از امکان برقراری گفت وگو میان مبانی غربی و شریعت اسلام، وی را از بنیانگذاران تجدد و روشنفکری دینی می نامند. البته لازم به ذکر است که نوشتار مذکور را با احترام مطلق به قداست مبانی دینی و در محیطی منفک یافته از فضای مذکور و صرفا با نیت بازخوانی فصلی از جریان روشنفکری معاصر ایران دنبال خواهیم کرد.
میرزا یوسف خان مستشارالدوله فرزند میرزا کاظم تاجر تبریزی در سال ۱۲۳۹ قمری در تبریز به دنیا آمد و در همان جا به تحصیل ادبیات عرب و علوم دینی پرداخت.
در جوانی به خدمت کنسولگری انگلیس در تبریز در آمد و نخستین آشنایی او با دانش سیاست غرب در خلال مطالعات کتب لیبرال های انگلیسی در همین دوران صورت گرفت اما دیری نپایید که از سمت خود استعفا داده و در وزارت امور خارجه مشغول به کار شد و در شهرهای ترخان، پترزبورگ، تفلیس و پاریس با سمت های کارپرداز و سرکنسول فعالیت کرد تا اینکه در سال ۱۲۸۷ مستشار وزارت عدلیه شد. در دوره اقامت در تفلیس با فتحعلی آخوندزاده و در یکی از سفرهایش با میرزا ملکم خان آشنا شد و مناسبات نزدیکی با آنان پیدا کرد. به این طریق حلقه تاثیرگذاری آنان بر آرای روشنفکر متجدد دین مدار عصر ناصری کلید خورد.هرچند اعتقادات مذهبی آنها در قیاس با ایدئولوژی رفتاری مستشارالدوله تفاوت ها و تمایزات آشکاری داشت.
بعدها درپی اعزامش به تبریز و به دنبال شورشی که در آن شهر رخ داد او را متهم شناخته و به مشهد تبعید کردند. پس از اعلام بی گناهی اش مجددا به وزارت خارجه بازگشت اما دیری نپایید که دوباره او را به علت نوشتن مقاله ای که در روزنامه اختر علیه وزارتخانه های ایران چاپ کرده بود دستگیر وزندانی کردند. او در حالی که همواره تاسیس راه آهن را همچون آرزویی بزرگ در سر می پرورانید، یکی از متجددین قرن نوزدهم جهان اسلام بود که بعد از فتحعلی آخوندزاده بر مساله خط و تغییر و اصلاح آن تاکید داشت. آنها دشواری های مرسوم الفبای حاکم را از علل و موانع پیشرفت و ترقی می دانستند تا بدانجا که معتقد بودند سرآغاز اصلاحات از همین مبنا کلید می خورد.
مستشارالدوله در هنگام اقامت در پاریس، رساله ای به نام «یک کلمه» نوشت که منظور از یک کلمه همان قانون بود. در واقع رساله مزبور تاویل و تفسیری بود بر نخستین قانون اساسی فرانسه که اصول آن برگرفته از اعلامیه حقوق بشر ۱۷۸۹ و به عنوان مصوبه ی نمایندگان مجلس فرانسه تلقی می شد. او که با فعلیت کار فکری یک روشنفکر در صدد تاویلی نوباوه و ارائه ی شرحی مبسوط از قوانین و مانیفست های اندیشه غربی بود سعی بر آن داشت تا مفاد قوانین غربی را با ضوابط و قوانین شریعت اسلام سازگار کند. بومی سازی اندیشه ای که متعلق به جغرافیای دیگری بود موجبات تناقضات کار فکری او را مهیا کرد تا بدانجا که برای هم پوشانی تناقضات برآمده از حقایق تاریخی، مجبور به استفاده از ابزار توجیه شد.
بیشترین نظریات سیاسی وی از مکتب اصالت فردی فرانسه و با اتکا به مبادی خردگرایی و راسیونالیسمی بود که چندان با آرای تطبیقی و ایجابی شریعت اسلام همگرایی نداشت. هرچند وی در رساله خود با تفاسیر مبسوطی که ارائه کرد، هر فصل این رساله را با تعدادی از آیات قرآن و احادیث معتبر به پایان برد و آنها را در محیطی انطباقی در اختیار جامعه روحانیت و روشنفکران گذاشت. به عنوان مثال در باب آزادی های مدنی و شرح مبسوط چگونگی به بار نشستن آنها، از مدخل مبانی دینی وارد شد و بسیاری از احکام آزادی را بر موضوع امر به معروف و نهی از منکر گنجاند. اما تلاش مستشارالدوله هم از جانب روشنفکران تندرویی همچون آخوندزاده و هم از سوی نیروهای سنتی و جامعه روحانیت با مخالفت های جدی روبه رو شد. بدین باب بنیان گذار روشنفکری دینی در تاریخ نوگرای اندیشه ی ایرانی، تمام تلاش خود را برای توجیه دینی و هم پوشانی عقلی قانون خود تفسیرش انجام داد تا مسلمانان هم عصر خود را در قبال بیداری و تجربه مسیر ترقی آگاه سازد.
البته به زعم نگارنده خلط مبحث و تلفیق و تطبیق بیش از حد و ناسازگار تعالیم و احکام شریعت اسلام با مفاهیم آزموده شده در غرب، میان دو تمدن اسلامی و غرب که بر دو بنیان متغایر سنت و مدرنیته بنا شده بودند، بیش از آنکه از شدت تناقضات دیکته شده بر عصر ناصری بکاهد، برای یوسف خان مستشارالدوله لقب روشنفکر دینی را به ارمغان آورد که جز تزریق ابزارهای تکنولوزیک بهره ی دیگری نمی توانست داشته باشد.
هرچند پس از اعلام فرمان مشروطیت، اندیشه نوباوه اش بر تدوین قانون اساسی مشروطه تاثیر بسزایی گذاشت. اما با تمام این اوصاف همچنان سردرگمی میان سنت و دنیای مدرن که ناشی از هجوم دنیای تکنولوژیک به مرزهای فکری ایران بود، در پی عدم هماهنگی و انسجام تئوریک، تحت الحفظ به نسل بعدی رسید. رساله «یک کلمه» علی رغم تمامی کاستی ها و تاثیرگذاری هایش در تدوین قانون اساسی مشروطیت، دردسرهای جبران ناپذیری را برای مستشارالدوله به بار آورد؛ چراکه به فرمان ناصرالدین شاه وی را زندانی کردند و با رساله اش آنقدر بر سرش کوفتند که چشمانش آب آورد.
روزنامه شرق ( www.sharghnewspaper.com )
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)