نثر فارسي در قرن هفتم و هشتم
نثر فارسي در دوره بين حمله چنگيز و تيمور رونق بسيار داشت. از علل عمده اين امر آنست كه در آن عهد آخرين اثر نفوذ سياسي خلفا از ميان رفت و بغداد مركزيت بزرگ علمي و ادبي و ديني و سياسي خود را از دست داد و رابطه ايرانيان با ملل ديگر اسلامي كه غالباً زبان عربي را پذيرفته بودند تقريباً مقطوع شد و ديگر جز كساني كه تأليفات مشكل علمي ميكردند و به اصطلاحات آماده و طريقه بحث در مسائل علمي كه از پيش در زبان عرب فراهم شده بود احتياج داشتند، باقي نويسندگان حاجتي به تأليف در زبان عربي احساس نميكردند و حتي بسياري از كتب معروف علمي هم از اين پس به زبان پارسي تأليف شد و هر چه از زمان انقراض بني عباس بيشتر گذشت نگارش كتب علمي به زبان فارسي بيشتر معمول شد و تأليف به نثر عربي زيادتر جنبه اظهار علم و دانش و تفنن گرفت و به جاي آن بر رونق و رواج نثر پارسي افزوده شد.
موضوعي كه به رواج نثر فارسي در اين دوره ياوري بسيار كرد تأليفات متعدد و مفصلي است كه در تاريخ اعم از تاريخ اعم از تاريخ عمومي ايران يا تاريخ مغول يا تواريخ محدود به سلسله هاي معين شده است. تأليف در تمام شعب علوم و ادبيات به زبان فارسي از اين پس عموميت بسيار يافت و اگر از سالهاي نخستين اين دوره و حوزه هايي مانند حوزه تعليم و تأليف و فعاليت خواجه نصيرالدين طوسي بگذريم، كمتر حوزه فعال علمي كه به زبان عربي توجه داشته باشد، مييابيم.
سبك نثر دوره مغول خصوصاً سبك قرن هفتم با شدت تمام تحت تأثير سبك نثر آخر دوره خوارزمشاهي است. علت عمده آنست كه پيشروان بزرگ نويسندگي اين دوره كساني بودند كه يا در اوائل قرن هفتم پيش از حمله مغول در زمره اهل قلم قرار داشته و به سبك آن دوره مأنوس بوده اند و يا كساني كه زيردست نويسندگان آن زمان تربيت شده و بعد سرمشق ساير نويسندگان گرديده اند.
مهمترين سبك رايج اين دوره سبك نثر مصنوع است كه از دارندگان بزرگ آن �نسوي� و �عطا ملك جويني� و �وصاف الحضرة� بوده اند. ليكن نبايد فراموش كرد كه در همين دوره دنباله روش ساده و بيتكلف در نثر فارسي مقطوع نشد بلكه به تدريج قوت يافت و نمونه هاي خوبي از آن به وجود آمد مانند طبقات ناصري و جامع التواريخ رشيدي و تجارب السلف و تاريخ گزيده و جز آن، و اين هر دو سبك مصنوع و ساده در يك زمان و يك دوره وجود داشته و بسا اتفاق افتاده كه يك نويسنده حتي در يك كتاب بهر دو سبك توجه كرده است مانند شمس قيس رازي در المعجم كه در مقدمه آن روش مصنوع و متكلفي را بكار برده است ليكن در خود كتاب روش ساده زيبايي دارد.
در آغاز قرن هفتم چند نويسنده بزرگ داريم كه از همه معروفتر نورالدين محمد بن محمد عوفي صاحب كتاب هاي معتبر لباب الالباب (تأليف در حدود سال 618) و جوامع الحكايات و لوامع الروايات (تأليف در حدود سال 630) است. لباب الالباب كتابيست در شرح احوال شاعران فارسي گوي از آغاز شعر فارسي تا اوايل قرن هفتم در دو مجلد كه نثري مصنوع و متكلف دارد، و جوامع الحكايات كتابي عظيم شامل حكايات ادبي و تاريخي و حاوي اطلاعات ذيقيمت مهمي است كه به نثر ساده و روان و بسيار فصيح نگاشته شده. نويسنده اين كتاب از كسانيست كه خود را از آتش حمله مغول رهايي داده و اواخر عمر را در دستگاه مماليك غوريه در ولايت سند گذرانيده است.
ديگر از نويسندگان اوايل قرن هفتم شمس الدين محمد بن قيس رازي است كه در اواخر عمر خود در خدمت اتابكان سلغري به سر ميبرد. و كتاب المعجم في معايير اشعار العجم را در علوم شعري يعني عروض و قافيه و بديع و نقدالشعر به زبان فارسي تأليف نموده است(در حدود سال 630). سبك نويسنده در مقدمه كتاب به تمام معني مصنوع ولي در خود كتاب ساده و دل انگيز است. اهميت المعجم در آنست كه از ميان كتب فارسي كه در يكدوره از علوم ادبي نوشته شده و به دست ما رسيده، قديمتر از همه است.
يكي ديگر از نويسندگان مشهور اوايل دوره مغول نورالدين محمد نسوي منشي جلال الدين خوارزمشاه است كه كتاب نفثة المصدور را به فارسي و كتاب سيرة جلال الدين منكبرني را به عربي نگاشت. نفثة المصدور داراي نثري مصنوع و شاعرانه و زيباست كه مؤلف آنرا به سال 632 در شهر ميافارقين نوشته و شرح احوال خود و جلال الدين منكبرني (م.628) را از سال 627 در آن بيان كرده است.
قاضي ابو عمر و منهاج الدين بن سراج الدين جوزجاني معروف به منهاج سراج نويسنده بزرگ قرن هفتم صاحب كتاب طبقات ناصريست كه آنرا به سال 658 به پايان برد. اين كتاب تاريخ عمومي عالم است تا عصر مؤلف و خصوصاً از لحاظ اطلاعات ذيقيمتي كه راجع به حمله تارتار و فجايع مغولان دارد داراي ارزش فراوان است. نثر اين كتاب بسيار استوار و سليس و روان و از جمله آثار خوب زبان فارسي است.
در اينجا ذكر علاءالدين عطا ملك بن بهاء الدين محد جويني (متوفي به سال 681) نويسنده بسيار معروف قرن هفتم لازم است. عطا ملك قسمت بزرگي از وقايع عهد مغولان را شخصاً ديده و در مسير آنها قرار داشته و باقي را از موثقين و كساني كه خود شاهد و ناظر وقايع بوده اند و يا از مشاهدات جغرافيايي و مطالعات تاريخي دقيق خود، فراهم آورده و از مجموع اين اطلاعات كتاب مشهور جهانگشا را در سه مجلد در شرح ظهور چنگيز و احوال و فتوحات او ، و در تاريخ خوارزمشاهان و حكام مغولي ايران و فتح قلاع اسمعيليه و بغداد تأليف كرده است. جهانگشا گذشته از اهميت تاريخي از آثار مشهور و زيباي نثر فارسي است. روش اين كتاب مصنوع ولي بر اثر استادي و مهارت كم نظير نويسنده از هرگونه سستي و فتور بر كنار است. نويسنده غالباً از اشعار فارسي و عربي و اخبار وامثال عرب و آيات قرآن كريم و پارهيي از اصطلاحات علمي نيز استفاده كرده است.
بزرگترين نويسنده قرن هفتم سعدي شيرازي است كه در ذكر شعرا نيز ازو سخن خواهد رفت از سعدي چند رساله به اضافه گلستان به نثر فارسي باقي مانده است: ازين رسائل يكي نصيحةالملوك است كه به نثري ساده و روان و بيتكلف نوشته شده و از فصاحت بدرجه ای است كه يادآور آثار فصحاي قديم است، رساله ديگر او به نام عقل و عشق و رساله اي ديگر در تربيت يكي از ملوك و رساله ديگري به نام مجالس شيخ و از همه مهمتر كتاب گلستان كه كتابيست تربيتي و اجتماعي مخلوط از نثر و نظم. در اين كتاب سعدي روش خاص و مشهور خود را كه سبك ميان نثر مرسل و نثر مصنوع است بكار برده و از صنايع لفظي تا آنجا كه مخل فصاحت نباشد استفاده كرده است.
از نويسندگان معروف ديگر آن زمان وصاف الحضرة شهاب الدين عبدالله است كه در سال 663 در شيراز ولادت يافته است و تا نيمه اول قرن هشتم ميزيسته است و كتاب خود را به نام تجزيةالامصار و تجزيةالاعصار در سال 712 به اتمام رسانيد و اين همان است كه به �تاريخ وصاف� شهرت دارد. كتاب تاريخ وصاف از حيث تصنع و تكلف داراي جنبه مبالغه آميز و از اين باب مورد ايراد نقادان سخن است. اين كتاب ذيلي است بر تارخ جهانگشاي جويني و حاوي وقايع دوره ايلخانان بعد از آن كتاب.
رشيدالدين فضل الله(645ـ718) وزير دانشمند دوره ايلخانان كه مدتها وزارت غازان و اولجايتو و ابوسعيد بهادرخان را داشت كتاب بزرگ و مشهوري در تاريخ عمومي دارد به نام جامع التواريخ در هفت مجلد كه معتبرترين كتاب تاريخي عهد مغول و داراي نثري ساده و روان است و به سال 710 پايان يافت. غير از اين كتاب از رشيدالدين فضل الله آثار ديگري باقيست مانند الاحياء و الاثار در بيست و چهار قسمت حاوي مسائل مختلف علمي مانند علم فلاحت و معماري و كشتي سازي و غيره. ديگر مجموعه منشآت كه طبع شده است و چند كتاب و رساله ديگر.
يكي ديگر از نويسندگان مشهور قرن هفتم قاضي ناصرالدين بيضاوي دانشمند بزرگ آن قرن است. وي كتاب نظام التواريخ خود را به سال 674 تأليف كرده و بعد از آن مطالبي تا حدود سال 694 بر آن افزوده است. اين كتاب شامل خلاصه اي از تاريخ عمومي از ابتداي خلقت است.
ديگر از نويسندگان اين روزگار ناصرالدين منتجب الدين يزدي منشي قراختائيان كرمان مؤلف سمط العلي للحضرة العليا در تاريخ قراختائيان است كه نويسنده آنرا به تقليد از كتاب عقدالعلي للموقف الاعلي كه نثري مصنوع دارد به سال 716 نوشته است.
ديگر هندوشاه بن سنجر نخجواني نويسنده كتاب تجارب السلف است كه به نثري ساده و روان و فصيح به سال 724 در تاريخ وزراء نوشته شده است.
ديگر شرف الدين فضل الله حسيني قزويني (م. 740) اديب و شاعر و نويسنده معروف است كه كتاب او به نام المعجم في آثار ملوك العجم از نمونه هاي مشهور نثر مصنوع فارسي است كه در تاريخ ايران قديم نوشته شده ليكن هيچ ارزش تاريخي ندارد.
ديگر از مورخان معروف اوايل قرن هشتم حمدالله مستوفي قزويني صاحب كتاب مشهور تاريخ گزيده و كتاب نزهة القلوب است كه اولي در تاريخ و ثانوي در جغرافياست و هر دو نثري ساده و روان دارد. از نويسندگان متصوف اين عهد از همه مشهورتر نخست شيخ نجم الدين ابوبكر عبدالله بن محمد رازي (م.665) از مشاهير متصوفه قرن هفتم است. كتاب مشهور او مرصاد العباد است كه نثري بليغ دارد.
ديگر جلال الدين محمد مولوي بلخي است كه نام او را باز خواهيم آورد. اين صوفي بزرگ نيكو سخن در نثر نيز مانند شعر خود جوياي سادگي و صراحت و بيان مقاصد در مباحث مفصلي است كه در پيش ميگيرد و با ايراد امثال و اخبار و احاديث و آيات به تصريح و تعريض به نيكي از عهده آنها بر ميآيد. مولوي از آرايش كلام بيزار بود و ميگفت �سخن را چون بسيار آرايش ميكنند فراموش ميشود�، از آثار منثور او كتاب فيهمافيه، مجالس، مكتوباتست.
ديگر شمس الدين احمد افلاكي صاحب كتاب مناقب العارفين است كه آنرا در اواسط قرن هشتم به پايان رسانيده و اطلاعات ذيقيميتي راجع به مولوي و خاندان او در آن آورده است.
از نويسندگاني كه در قرن هفتم و هشتم به نوشتن كتبي در مسائل علمي به زبان فارسي مبادرت كرده اند نخست خواجه نصيرالدين محمد بن محمد بن حسن طوسي(597ـ 672) دانشمند بسيار معروف و بزرگ آغاز قرن هفتم است. از تأليفات مهم او به فارسي يكي اساس الاقتباس در منطق، ديگر معيار الاشعار در علم عروض و ديگر اخلاق ناصري در حكمت عملي (علم اخلاق) و ديگر اوصاف الاشراق در تصوف است كه همه به نثر ساده و روان و مطلوبي نوشته شده است.
ديگر افضل الدين محمد بن حسن كاشاني معروف به بابا افضل (م. 707) كه نثري بسيار فصيح و ساده دارد. از رسالات مشهور فلسفي اوست: مدارج الكمال، ره انجام نامه، ساز و پيرايه شاهان پرمايه، رسالة تفاحه(ترجمهييست از ترجمه عربي كتاب التفاحة منسوب به ارسطو)، عرض نامه، جاودان نامه و غيره.
ديگر علامه قطب الدين محمود بن مسعود شيرازي (634ـ 710) شارح معروف كتاب القانون است كه در طب و فلسفه و رياضيات و نجوم براعت داشت. مهمترين اثر فارسي او كتاب درةالتاج است كه حكم دائرة المعارفي را در علوم فلسفي دارد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)