صفحه 14 از 16 نخستنخست ... 410111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 158

موضوع: مجموعه اشعار مریم حیدرزاده

  1. #131
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    يك فكر ديگر

    امشب تمام خويش را از غصه پرپر ميكنم
    گلدان زرد ياد را با تو معطر ميكنم
    تو رفته اي و رفتنت يك اتفاق ساده نيست
    ناچار اين پرواز را اين بار باور ميكنم
    يك عهد بستم با خودم وقتي بيايي پيش من
    يه احترام رجعتت من ناز كمتر مي كنم
    يك شب اگر گفتي برو ديگر ز دستت خسته ام
    آن شب براي خلوتت يك فكر ديگر ميكنم
    صحن نگاهت را به روي اشتياقم باز كن
    من هم ضريح عشق را غرق كبوتر ميكنم
    شعريست باغ چشم تو غرق سكوت و آرزو
    يك روز من اين شعر را تا آخر از بر ميكنم
    گر چه شكستي عهد را مثل غرور ترد من
    اما چنان ديوانه ام كه با غمت سر ميكنم
    زيبا خدا پشت و پناه چشمهاي عاشقت
    با اشك و تكرار و دعا راه تو را تر ميكنم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #132
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    رفع زحمت

    حافظ كنار عكس تو من باز نيت ميكنم
    انگار حافظ با من و من با تو صحبت ميكنم
    وقت قرار ما گذشت و تو نمي دانم چرا
    دارم به اين بد قوليت ديريست عادت ميكنم
    چه ارتباط ساده اي بين من و تقدير هست
    تقدير و ويران ميكند من هم مرمت مي كنم
    در اشتباهي نازنين تو فكر كردي اين چنين
    من دارم از چشمان زيبايت شكايت مي كنم
    نه مهربان من بدان بي لطف چشم عاشقت
    هر جاي دنيا كه روم احساس غربت مي كنم
    بر روي باغ شانه ات هر وقت اندوهي نشست
    در حمل بار غصه ات با شوق شركت ميكنم
    يك شادي كوچك اگر از روي بام دل گذشت
    هر چند اندك باشد آن را با تو قسمت ميكنم
    خسته شدي از شعر من زيبا اگر بد شد ببخش
    دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت ميكنم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #133
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ماجراي يك عشق

    به روي گونه تابيدي و رفتي
    مرا با عشق سنجيدي و رفتي
    تمام هستي ام نيلوفري بود
    تو هستي مرا چيدي و رفتي
    كنار اتظارت تا سحر گاه
    شبي همپاي پيچك ها نشستم
    تو از راه آمدي با ناز و آن وقت تمناي مرا ديدي و رفتي
    شبي از عشق تو با پونه گفتم
    دل او هم براي قصه ام سوخت
    غم انگيزست توشيداييم را
    به چشم خويش فهميدي و رفتي
    چه بايد كرد اين هم سرنوشتي ست
    ولي دل رابه چشمت هديه كردم
    سر راهت كه مي رفتي تو آن را به يك پروانه بخشيدي و رفتي
    صدايت كردم از ژرفاي يك ياس
    به لحن آب نمناك باران
    نمي دانم شنيدي برنگشتي
    و يا اين بار نشنيدي و رفتي
    نسيم از جاده هاي دور آمد
    نگاهش كردم و چيزي به من نگفت
    توو هم در انتظار يك بهانه
    از اين رفتار رنجيدي و رفتي
    عجب درياي غمناكي ست اين عشق
    ببين با سرنوشت من چها كرد
    تو هم اين رنجش خاكستري را
    ميان ياد پيچيدي و رفتي
    تمام غصه هايم مقل باران
    فضاي خاطرم را شستشو داد
    و تو به احترام اين تلاطم
    فقط يك لحظه باريدي و رفت ي
    دلم پرسيد از پروانه يك شب
    چرا عاشق شدي در عجيبي ست
    و يادم هست تو يك بار اين را
    ز يك ديوانه پزسيدي و رفتي
    تو را به جان گل سوگند دادم
    فقط يك شب نيازم را ببيني
    ولي در پاسخ اين خواهش من
    تو مثل غنچه خنديد و رفتي
    دلم گلدان شب بو هاي رويا ست
    پر است از اطلسي هاي نگاهت
    تو مثل يك گل سرخ وفادار
    كنار خانه روييدي و رفتي
    تمام بغض هايم مثل يك رنج
    شكست و قصه ام در كوچه پيچيد
    ولي تو از صداي اين شكستن
    به جاي غصه ترسيدي و رفتي
    غروب كوچه هاي بي قراري
    حضور روشني را از تو مي خواست
    تو يك آن آمدي اين روشني را
    بروي كوچه پاشيدي و رفتي
    كنار من نشتي تا سپيده
    ولي چشمان تو جاي دگر بود
    و من مي دانم آن شب تا سحرگاه
    نگارن را پرستيدي و رفتي
    نمي دانم چه مي گويند گل ها
    خدا مي داند و نيلوفر و عشق
    به من گفتند گل ها تا هميشه
    تو از اين شهر كوچيدي و رفتي
    جنون در امتداد كوچه عشق
    مرا تا آسمان با خودش برد
    و تو در آخرين بن بست اين راه
    مرا ديوانه ناميدي و رفتي
    شبي گفتي نداري دوست من را
    نمي داني كه من ن شب چه كردم
    خوشا بر حال آن چشمي كه آن را
    به زيبايي پسنديدي و رفتي
    هواي آسمان ديده ابريست
    پر از تنهايي نمناك هجرت
    تو تا بيراهه هاي بي قراري
    دل من را كشانيدي و رفتي
    پريشان كردي و شيدا نمودي
    تمام جاده هاي شعر من را
    رها كردي شكستي خرد گشتم
    تو پايان مرا ديدي و رفتي
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #134
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بين آدم ها

    ه قدر فاصله اينجاست بين آدمها
    چه قدر عاطفه تنهاست بين آدمها
    كسي به حال شقايق دلش نمي سوزه
    و او هنوز شكوفاست بين آدمها
    كسي به خاطر پروانه ها نمي ميرد
    تب غرور چه بالاست بين آدمها
    و از صداي شكستن كسي نمي شكند
    چه قدر سردي و غوغاست بين آدمها
    ميدان كوچه دل ها فقط زمستانست
    هجوم ممتد سرماست بين آدمها
    ز مهرباني دل ها دگر سراغي نيست
    چه قدر قحطي روياست بين آدمها
    كسي به نيست دل ها دعا نمي خواند
    غروب زمزمه پيداست بين آدمها
    و حال آينه را هيچ كسي نمي پرسد
    هميشه غرق مداراست بين آدمها
    غريب گشتن احساس درد سنگيني ست
    و زندگي چه غم افزاست بين آدمها
    مگر كه كلبه دل ها چه قدر جا دارد
    چه قدر راز و معماست بين آدمها
    چه ماجراي عجيبي ست اين تپيدن دل
    و اهل عشق چه رسواست بين آدمها
    چه مي شود همه از جنس آسمان باشيم
    طلوع عشق چه زيباست بين آدمها
    ميان اين همه گلهاي ساكن اينجا
    چه قدر پونه شكيباست بين آدمها
    تمام پنجره ها بي قرار بارانند
    چه قدر خشكي و صحراست بين آدمها
    و كاش صبح ببينم كه باز مثل قديم
    نياز و مهر و تمناست بين آدمها
    بهار كردن دل ها چه كار دشواريست
    و عمر شوق چه كوتاست بين آدمها
    ميان تك تك لبخندها غمي سرخ ست
    و غم به وسعت يلداست بين آدمها
    به خاطر تو سرودم چرا كه تنها تو
    دلت به وسعت درياست بين آدمها
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #135
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    خلوت یک شاعر

    كاش در دهكده عشق فراواني بود

    توي بازار صداقت كمي ارزاني بود

    كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم

    مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود

    كاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب

    روي شفاف ترين خاطره مهماني بود

    كاش دريا كمي از درد خودش كم مي كرد

    قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود

    كاش به تشنگي پونه كه پاسخ داديم

    رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود

    مثل حافظ كه پر از معجزه و الهامست

    كاش رنگ شب ما هم كمي عرفاني بود

    چه قدر شعر نوشتيم براي باران

    غافل از آن دل ديوانه كه باراني بود

    كاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها

    دل پر از صحبت اين شاعر كاشاني بود

    كاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد

    و به يادش همه شب ماه چراغاني بود

    كاش اسم همه دختركان اينجا

    نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود

    كاش چشمان پر از پرسش مردم كمتر

    غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود

    كاش دنياي دل ما شبي از اين شبها

    غرق هر چيز كه مي خواهي و مي داني بود

    دل اگر رفت شبي كاش دعايي بكنيم

    راز اين شعر همين مصرع پاياني بود


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #136
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    اين روزا

    اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه
    درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه
    اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه
    گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه
    اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
    مشكل بي ستاره ها يه كم ستاره چيدنه
    اين روزا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه
    آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه
    اين روا آسمونمون پر از شكسته باليه
    جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
    اين روزا كار آدما دلهاي پاك رو بردنه
    بعدش اونو گرفتن و به ديگري سپردنه
    اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه
    ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه
    اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفاييه
    جرم تمومشون فقط لذت آشناييه
    اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه
    شبها غم قناريها تو خواب خونه جاريه
    اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه
    رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
    اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فلكه
    قلباي مثل دريامون پر از خراش و تركه
    اين روزا عادت گلها مرگ و بهونه كردنه
    كار چشماي آدما دل رو ديونه كردنه
    اين روزا كار رويامون از پونه خونه ساختنه
    نشونه پروانگي زندگي ها رو باختنه
    اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه
    رو بام پاك آسمون ستاره رو شمردنه
    اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارن
    مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارن
    اين روزا فرش كوچه ها تو حسرت يه عابره
    هر جا يكي منتظر ورود يه مسافره
    اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه
    چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه
    اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
    خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه
    اين روزا درد آدما فقط غم بي كسيه
    زندگيشون حاصلي از حسرت و دلواپسيه
    اين روزا خوشبختي ما پشت مه نبودنه
    كار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه
    اين روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه
    چشماي خيس و ابريشون همپاي رود كارونه
    اين روزا دوستا هم ديگه با هم صداقت ندارن
    يه وقتا توي زندگي همديگر و جا مي ذارن
    جنس دلاي آدما اين روزا سخت و سنگيه
    فقط توي نقاشيا دنيا قشنگ و رنگيه
    اين روزا جرم عاشقي شهر دل و فروختنه
    چاره فقط نشستن و به پاي چشمي سوختنه
    اسم گلا رو اين روزا ديگه كسي نمي دونه
    اما تو تا دلت بخواد اينجا غريب فراوونه
    اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه
    زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه
    اين روزا اشك مون فقط چاره ي بي قراريه
    تنها پناه آدما عكساي يادگاريه
    اين روزا فصل غربت عشق و يبدهاي مجنونه
    بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه
    اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم ميكنن
    دلاي پاك و ساده رو فداي مردم ميكنن
    اين روزا آدما كمن پشت نقاب پنجره
    كمتر ميبيني كسي رو كه تا ابد منتظره
    مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنن
    حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت ميكنن
    درسته كه اينجا همه پاييزا رو دوست ندارن
    پاييز كه از راه ميرسه پا روي برگاش مي ذارن
    اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارن
    چند تا غم و يه غصه و آرزوي محال دارن
    اين روزا بايد هممون براي هم سايه باشيم
    شبا يه كم دلواپس كودك همسايه باشيم
    اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل ميكنن
    درداي ارغواني رو با هم تحمل مي كنن
    اگه به هم كمك كنيم زندگي ديدني ميشه
    بر سر پيمان مي مونن دوستاي خوب تا هميشه
    اما نه فكر كه ميكنم اين كار يه كار ساده نيست
    انگار براي گل شدن هنوز هوا آماده نيست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #137
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    زير درخت آرزو

    مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه

    من باشم و تو باشي يك شب مهتابي باشه
    مي خوام يه كاري بكنم شايد بگي دوسم داري
    مي خوام يه حرفي بزنم كه ديگه تنهام نذاري
    مي خوام برات از آسمون ياساي خوشبو بچينم
    مي خوام شبا عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم
    مي خوام كه جادوت بكنم هميشه پيشم بموني
    از تو كتاب زندگيم يه حرف رنگي بخوني
    امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
    اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم
    امشب مي خوام تا خود صبح فقط برات دعا كنم
    براي خوشبخت شدنت خدا خدا خدا كنم
    امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
    اگه نگاهم نكني ناز نگاتو بكشم
    مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
    به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه
    يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
    بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري
    يه موقعي فكر نكني دلم واست تنگ نميشه
    فكر نكني اگه بري زندگي كمرنگ نميشه
    اگه بري شبا چشام يه لحظه هم خواب ندارن
    آسموناي آرزو يه قطره مهتاب ندارن
    راستي دلت ميآد بري بدون من بري سفر
    بعدش فراموشم كني برات بشم يه رهگذر
    اصلا بگو كه دوست داري اينجور دوست داشته باشم
    اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا كاشته باشم
    حتي اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه
    چهره تو يادم مي آد وقتي كه بارون مي زنه
    اي كاش منم تو آسمون يه مرغ دريايي بودم
    شايد دوسم داشتي اگه آهوي صحرايي بودم
    اي كاش بدوني چشمات و به صد تا دنيا نمي دم
    يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم
    به آرزوهام مي رسم اگر كه تو پيشم باشي
    اونوقت خوشبخت ميشم مثل فرشته ها تو نقاشي
    تا وقتي اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
    هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
    نگام كن و برام بگو بگوي مي ري يا مي موني
    بگو دوسم داري يا نه مرگ گلهاي شمعدوني
    نامه داره تموم ميشه مثل تموم نامه ها
    اما تو مثل آسمون عاشقي و بي انتها


    clear


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #138
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
    آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي
    فداي مهربونيات چه مكني با سرنوشت
    دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت
    حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
    جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه
    ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
    از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه
    ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
    فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون
    فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
    حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم
    رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
    قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
    نمي دوني چه قدر دلم تنگه براي ديدنت
    براي مهربونيات نوازشات بوسيدنت
    به خاطرت مونده يكي هميشه چشم به راهته
    يه قلب تنها و كبود هلاك يه نگاهته
    من مي دونم همين روزا عشق من از يادت ميره
    بعدش خبر ميدن بيا كه داره دوستت ميميره
    روزات بلنده يا كوتاه دوست شدي اونجا با كسي
    بيشتر از اين من و نذار تو غصه و دلواپسي
    يه وقت من و گم نكني تو دود اون شهر غريب
    يه سرزمين غربته با صد نيرنگ و فريب
    فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نكنه
    غم غريبي عزيزم زرد و شكستت نكنه
    چادر شب لطيف تو از روت شبا پس نزني
    تنگ بلور آب تو يه وقت ناغافل نشكني
    اگه واست زحمتي نيست بر سر عهد مون بمون
    منم تو رو سپردم دست خداي مهربون
    راستي ديروز بارون اومد من و خيالت تر شديم
    رفتيم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شديم
    از وقتي رفتي آسمونمون پر كبوتره
    زخم دلم خوب نشده از وقتي رفتي بد تره
    غصه نخور تا تو بياي حال منم اين جوريه
    سرفه هاي مكررم مال هواي دوريه
    گلدون شمعدوني مونم عجيب واست دلواپسه
    مثه يه بچه كه بار اوله ميره مدرسه
    تو از خودت برام بگو بدون من خوش ميگذره ؟
    دلت مي خواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره
    از وقتي رفتي تو چشام فقط شده كاسه خون
    همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون
    يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
    داد كشيدم تو رو خدا نامه بده يادت نره
    يادت ميآد خنديدي و گفتي حالا بذار برم
    تو رفتي و من تا حالا كنار در منتظرم
    امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
    فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني
    گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست
    با اين كه من خوب مي دونم جواب نامه با خداست
    عكساي نازنين تو با چند تا گل كنارمه
    يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه
    تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
    داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم
    وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
    مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير
    حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
    تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه
    زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
    ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه
    تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
    مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه
    دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
    تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار
    فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
    به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم
    اگه بخوام برات بگم شايد بشه صد تا كتاب
    كه هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
    مي گم شبا ستاره ها تا مي تونن دعات كنن
    نورشونو بدرقه پاكي خنده هات كنن
    يه شب تو پاييز كه غمت سر به سر دل مي ذاره
    مريم همون كسي كه بيشتر از همه دوست داره


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #139
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    آخر يه روز دق ميكنم فقط به خاطر تو
    دنيا رو عاشق ميكنم فقط به خاطر تو
    شب به بيابون مي زنم فقط به خاطر تو
    رو دست مجنون مي زنم فقط به خاطر تو
    تو نمي خواي بياي پيشم فقط به خاطر من
    من ولي سرزنش مي شم فقط به خاطر تو
    عشق تو پنهون ميكني فقط به خاطر من
    من دلم و خون مي كنم فقط به خاطر تو
    از دور تماشا ميكني فقط به خاطر من
    من دل و رسوا ميكنم فقط به خاطر تو
    از خوبيات كم ميكني فقط به خاطر من
    رشته رو محكم مي كنم فقط به خاطر تو
    تو خودت رو گم ميكني فقط به خاطر من
    من خودم رو گم ميكنم فقط به خاطر تو
    شعله رو خاموش ميكني فقط به خاطر من
    شب رو فراموش ميكنم فقط به خاطر تو
    تو خنده هات غم ميزني فقط به خاطر من
    دنيا رو بر هم ميزنم فقط به خاطر تو
    يه روز مي شم بي آبرو فقط به خاطر تو
    قربوني يه جست و جو فقط به خاطر تو
    تو ام يه روز مي ري سفر فقط به خاطر من
    خيره مي شن چشام به در فقط به خاطر تو
    به من تو ميگي ديوونه فقط به خاطر من
    جملت به يادم مي مونه فقط به خاطر تو
    تو من و بيرون ميكني فقط به خاطر من
    قلبم رو ويرون ميكنم فقط به خاطر تو
    ميگي از سنگ دلت فقط به خاطر من
    يه عمره كه تنگه دلم فقط به خاطر تو
    تو گفتي عاشقي بسه فقط به خاطر من
    دنيا واسم يه قفسه فقط به خاطر تو
    مي ري سراغ زندگيت فقط به خاطر من
    من مي سوزم تو تشنگيت فقط به خاطر تو
    تو ميگي عشق يه عادته فقط به خاطر من
    دلم پر شكايته فقط به خاطر تو
    ميگيري از من فاصله فقط به خاطر من
    دست ميكشن از هر گله فقط به خاطر تو
    توميگي از اينجا برو فقط به خاطر من
    رفتم به احترام تو فقط به خاطر تو
    رد ميشي از مقابلم فقط به خاطر من
    مونده سر قرار دلم فقط به خاطر تو
    ناز ميكني براي من قفط به خاطر من
    من ميشينم به پاي تو فقط به خاطر تو
    نيستي كنار پنجره فقط به خاطر من
    دل نمي تونه بگذره فقط به خاطر تو
    تو من رو يادت نمياد فقط به خاطر من
    دلم كسي رو نمي خواد فقط به خاطر تو
    مي گذري از گذشته ها فقط به خاطر من
    مي رم توي نوشته ها فقط به خاطر تو
    تو منو تنها مي ذاري فقط به خاطر من
    من خودم رو جا ميذارم فقط به خاطر تو
    دل رو گذاشتي بي جواب فقط به خاطر من
    يه عمر ميكشم عذاب فقط به خاطر تو
    دلت شكسته مي دونم فقط به خاطر من
    منم يه خسته مي دوني فقط به خاطر تو
    آخر ازم جدا شدي فقط به خاطر من
    من مشغول دعا شدم فقط به خاطر تو


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  11. #140
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    كاش در دهكده عشق فراواني بود
    توي بازار صداقت كمي ارزاني يود
    كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم
    مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
    كاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب
    روي شفاف تزين خاطره مهماني بود
    كاش دريا كمي از درد خودش كم مي كرد
    قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود
    كاش به تشنگي پونه كه پاسخ داديم
    رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود
    مثل حافظ كه پر از معجزه و الهامست
    كاش رنگ شب ما هم كمي عرفاني بود
    چه قدر شعر نوشتيم براي باران
    غافل از آن دل ديوانه كه باراني بود
    كاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها
    دل پر از صحبت اين شاعر كاشاني بود
    كاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد
    و به يادش همه شب ماه چراغاني بود
    كاش اسم همه دختركان اينجا
    نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود
    كاش چشمان پر از پرسش مردم كمتر
    غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود
    كاش دنياي دل ما شبي از اين شبها
    غرق هر چيز كه مي خواهي و مي داني بود
    دل اگر رفت شبي كاش دعايي بكنيم
    راز اين شعر همين مصرع پاياني بود


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 14 از 16 نخستنخست ... 410111213141516 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/