تاریک‌ترین شب
رودی است ایستاده
در مرداب خون
به قطره قطره ی گم
و سیمای خاکستری‌ ِ تو
با تاریک ‌روشنای بامدادیش
تازه در باران
رکاب زده بود
یا که پیاده ی خیسی
ساده
به راه می‌‌آمد
با قهر قطره های تاریک شب..