چون قايق شكسته ز توفانم
ساحل مرا به خويش نمي خواند
امواج مي خروشند
امواج سهمگين
آيا
كدام موج
اينك مرا چو طعمه به گرداب مي دهد ؟
گرداب مي ربايدم از اوج موجها
در كام خود گرفته مرا تاب مي دهد
فرياد مي كشم
آيا كدام دست
برپاي اين نهنگ گران بند مي زند ؟
ساحل مرا به وحشت گرداب ديده است
لبخند مي زند
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)