97641112299715818285229185193236228440

كتاب «خدا از نگاه امام علي(ع)» به قلم دكتر محمد محمدرضايي از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد. اثر حاضر، اثبات وجود خدا را از سخنان حضرت علي(ع) و متناسب با سطح فكري و وضعيت روحي ـ رواني مخاطب عرضه كرده است.

به عقيده نويسنده، انسان بايد پيش از هرشناختي به اين مساله بپردازد كه آيا واقعا براي انسان و عالم، خدايي وجود دارد يا اين كه انسان و عالم بر اثر صدفه و تصادف به وجود آمده‌اند و آدمي نيز در زندگي، هيچ وظيفه و هدفي جز ادامه زندگي و لذت بردن ندارد.
امير مومنان علي(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «معرفة الله سبحانه، اعلي المعارف؛ شناختن خداي پاك و منزه، والاترين معرفت‌هاست». ايشان در تعبير ديگر مي‌فرمايند: «العلم بالله، افضل العلمين؛ خداشناسي با فضليت‌ترين علم است.»
حتي حضرت علي(ع) توحيد و اعتقاد به خداي يگانه را حيات و جان نفس و روح مي‌داند: «التوحيد حياة النفس». هم‌چنين در تعبيري ديگر مي‌فرمايند: «اول الدين معرفته؛ سرلوحه دين [از نظر اهميت] شناختن خداست.» آدمي نيز بالوجدان احساس مي‌كند كه شناخت خدا در درجه نخست اهميت قرار دارد.
نگارنده اين اثر بر آن است تا دلايل وجود خدا را از ديدگاه امام علي(ع) مورد بررسي قرار دهد. البته در سخنان مولا امير مومنان علي(ع) استدلال بر وجود خدا را به طور مستقل كم‌تر مشاهده مي‌كنيم؛ يعني عنواني تحت براهين اثبات وجود خدا مشاهده نمي‌شود و اين امر، به دو دليل زير است:
1. امير مومنان علي(ع) خداشناسي و خداجويي را امري فطري مي‌داند چنان كه مي‌فرمايد: «اللهم خلقت القلوب علي ارادتك، و فطرت العقول علي معرفتك؛ خداوند قلب‌ها را با ارادت و محبت خود و عقل‌ها را با معرفت خود سرشته است». در تعبيري ديگر مي‌فرمايد: «عجبت لمن شك في الله، و هو يري خلق الله؛ من تعجب مي‌كنم از كساني كه مخلوقات الهي را مي‌بينند و در وجود خدا ترديد مي‌كنند.» اين كلام حضرت(ع) برگرفته از اين آيه قرآن است كه مي‌فرمايد: «افي الله شك فاطر السموات و الارض؛ مگر درباره خدا ـ‌پديدآورنده آسمان‌ها و زمين‌ـ ترديدي هست؟ (ابراهيم، آيه 10).»
2. دليل ديگر آن است كه مخاطبان امير مومنان(ع) اشخاصي بودند كه به وجود خدا اعتقاد داشتند و در وجود خدا كم‌تر شك و شبهه مي‌كردند و تنها لازم بود كه اعتقادات آنان تصحيح و تكميل شود.
البته در لا‌به‌لاي سخنان حضرت(ع) مي‌توان دلايلي را بر اثبات وجود خدا مشاهده كرد. كتاب حاضر، هشت دليل بر اثبات وجود خدا در كلمات آن حضرت(ع) را يافته است، هرچند كه راه‌هاي به سوي خدا به عدد نفوس خلايق است؛ و اما آن دلايل عبارتند از: برهان معقوليت؛ برهان فطرت؛ برهان صديقين؛ برهان نظم؛ برهان علّي؛ برهان معجزه؛ برهان حدوث و برهان فسخ عزائم.
برهان معقوليت يا احتياط عقلي بر وجود خدا
از راه‌هاي شناخت وجود خدا، معقوليت اعتقاد به خداست. امام علي(ع) در سخنان خود به اين راه اشاره فرموده‌اند. اين برهان به طور خلاصه چنين است: اعتقاد داشتن به خدا و لوازم آن از معتقد نبودن به خدا و لوازم آن، معقول‌تر است. براي توضيح اين برهان، يادآوري چند مقدمه ضروري است:
به طور كلي اعتقادات و جهان‌بيني‌هاي انسان بر اساس پذيرش ماوراي طبيعت و انكار آن، به دو دسته تقسيم مي‌شود: 1. جهان‌بيني الهي؛ 2. جهان بيني مادي. در جهان‌بيني مادي، فرقه‌ها و گرايش‌هاي مختلفي وجود دارد، ولي همه آنها در انكار وجود خدا و به تبع آن در انكار جهان آخرت مشتركند. هم‌چنين در جهان‌بيني الهي نيز گرايش‌ها و نحله‌هاي مختلفي وجود دارد كه همه آنها در اعتقاد به وجود خدا مشتركند. اديان توحيدي (آسماني) روشن‌ترين جلوه‌هاي جهان‌بيني الهي‌اند كه همه آنها در سه اصل كلي مشتركند.
1. اعتقاد به خداي يگانه؛
2. اعتقاد به زندگي ابدي براي انسان‌ها در جهان آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام مي‌دهند؛
3. اعتقاد به بعثت پيامبران از سوي خدا براي هدايت بشر به سوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت.
البته براساس اين اعتقاد كه انسان با عقل تنها نمي‌تواند به قله فلاح و رستگاري برسد. چنان‌كه در قرآن كريم آمده است: «انزل الله عليك الكتاب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم؛ خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرده و آن چه را نمي‌دانستي به تو آموخت (نساء، آيه 113).»
معناي آيه اين است كه اي پيامبر! تو كه اشرف مخلوقات و سرآمد انسان‌ها هستي، خدا به تو كتاب و حكمت داد و آن چه را كه نمي‌توانستي فرابگيري، به تو آموخت. بنابراين، عقل انسان به تنهايي و بدون استمداد از وحي الهي، نمي‌تواند به رستگاري دست يابد. لذا انسان با دو اعتقاد روبه‌روست: يكي اعتقاد به وجود خدا و ديگري اعتقاد به انكار خدا.
برهان فطرت بر وجود خدا
راه‌هاي اثبات وجود خدا دو نوع است: يكي از راه سير آفاق و راه ديگر راه انفس است. چنان كه در قرآن آمده است: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق؛ به زودي نشانه‌هاي خود را در افق‌ها[ي گوناگون] و در دل‌هاي‌شان بديشان خواهيم نمود تا بر ايشان روشن شود كه او خود حق است(فصلت، آيه 53).»
راه آفاق آن است كه از راه مشاهده مخلوقات و تدبر در حدوث و امكان و نظم پديده‌ها به وجود خالق و مدبري دانا و توانا، پي برده شود. راه انفس اين است كه هنگامي كه انسان در خود تامل مي‌كند، مي‌يابد كه شناخت قبلي بي‌واسطه نسبت به خدا دارد و در برابر چنين خدايي كه كمال مطلق است سر به تعظيم فرود مي‌آورد. راه انفس را راه فطرت مي‌نامند. در قرآن و كلمات امام علي(ع) به اين راه اشاره شده است.
از بيانات قرآن و امام علي(ع) به خوبي بر مي‌آيد كه خداوند انسان را بر فطرت خداشناسي و خداجويي خلق كرده است. در اين جا پيش از هرچيز بايد معناي فطرت روشن شود.
معناي فطرت
ماده «فطر» در اصل به معناي آغاز و شروع است و به همين دليل به معناي خلق نيز به كار مي‌رود، چون خلق چيزي، به معناي ايجاد آن چيز و آغاز و شروع وجود و تحقق آن شيء است.
ابن‌عباس مي‌گويد: در معناي آيه شريفه «الحمدلله فاطر السموات و الارض» حيران بودم و معناي فاطر را در نمي‌يافتم تا اين كه دو نفر كه بر سر چاهي نزاع داشتند نزد من آمدند و يكي از آن دو گفت: «انا فطرتها» يعني من پيش از همه و براي نخستين‌بار حفر چاه را آغاز كردم... بنابراين، فطر به معناي آغاز و ابتداست و فطرت، به معناي حالت خاصي از شروع و آغاز است؛ يعني نوعي از آفرينش است. اموري را مي‌توان فطري دانست كه آفرينش موجود، اقتضاي آنها را دارد.
فطري بودن خداشناسي
براي فطري بودن خداشناسي هم دليل نقلي ارائه شده و هم دليل عقلي و فلسفي، كه به نمونه‌هايي از آنها در اين كتاب، اشاره مي‌شود:
دليل نقلي بر فطري بودن خداشناسي
از آيات و روايات به خوبي برمي‌آيد كه خداشناسي، فطري است؛ ما قبلا شناخت و معرفتي نسبت به خداوند داشته‌ايم ولي آن را فراموش كرده‌ايم و انبياي الهي آمده‌اند تا ما را به تامل در آفاق و انفس دعوت كنند كه به اين شناخت فطري آگاهي پيدا كنيم. به تعبيري انبياي الهي نيامده‌اند بگويند كه اي مردم! بدانيد كه خدا وجود دارد، بلكه آمده‌اند تا بگويند اي مردم! بدانيد كه مي‌دانيد خدا وجود دارد. چنان چه قرآن مي‌فرمايد: «فذكر انما انت مذكر؛ پس تذكر ده كه تو تنها تذكر دهنده‌اي (غاشيه، آيه21)». يا به تعبير امام علي(ع) «ليستادوهم ميثاق فطرته...».
هنگامي كه از امير مومنان علي(ع) سوال مي‌شود كه آيا پروردگارت را هنگام پرستش ديده‌اي؟ مي‌فرمايد: «ما كنت اعبد ربا لم اره؛ من عبادت نمي‌كنم پروردگاري را كه نديده‌ام». و هنگامي كه مي‌پرسند: او را چگونه ديده‌اي؟ مي‌فرمايد: «لا تدركه العيون في مشاهدة الابصار و لكن راته القلوب بحقائق الايمان؛ چشم‌ها و ديدگان، هنگام نظر افكندن او را درك نكنند، بلكه دل‌ها و قلب‌ها با حقايق ايمان او را مي‌بينند».
از بيانات فوق به خوبي بر مي‌آيد كه معرفت و شناخت خدا با سرشت انسان عجين شده است و امام علي(ع) در روايت فوق مي‌فرمايد: «من خدا را رويت قلبي مي‌كنم؛ يعني قلبم با حقيقت ايمان او را مي‌بيند.»
تقرير عقلي بر فطري بودن خداشناسي
در اين جا به دو تقرير عقلي اشاره مي‌كنيم:
1. انسان چنان آفريده شده است كه در اعماق قلبش يك رابطه وجودي با خدا دارد. اگر قلب و دل خود را درست بكاود و به اعماق قلب خود راه پيدا كند، اين رابطه را مي‌يابد و به تعبيري، خدا را شهود مي‌كند؛ زيرا در فلسفه به اثبات رسيده است كه معلولي كه داراي مرتبه‌اي از تجرد است، درجه‌اي از علم حضوري نسبت به علت هستي‌بخش خود را خواهد داشت.
2. مي‌توان فطري بودن شناخت خدا را به اين صورت دانست كه گزاره «خدا وجود دارد» يك گزاره بديهي است؛ يعني صرف تصور موضوع و محمول موجب تصديق به آن مي‌شود. يكي از گزاره‌هاي بديهي گزاره‌اي است كه حمل اولي ذاتي باشد؛ يعني محمول، همان موضوع و يا مندرج در موضوع باشد؛ مثلا گزاره «انسان ناطق است» يك گزاره بديهي است؛ چون ناطق، مندرج در ذات انسان است.
فلاسفه اثبات كرده‌اند كه هر ممكن‌الوجودي، مركب از وجود و ماهيت است. ماهيت، حد وجود است. همه ممكنات داراي حد وجودي‌اند؛ يعني اگر وجود ممكن را تحليل كنيم، دو مفهوم در ذهن ما نقش مي‌بندد: يكي ماهيت و ديگري وجود؛ اما در مورد خداوند، ذات و وجود يكي است؛ يعني خدا عين وجودش مي‌باشد.
فطري بودن خداجويي يا خداپرستي
خداجويي، از گرايش انسان به سمت و سوي خدا حكايت مي‌كند؛ يعني انسان به گونه‌اي آفريده شده است كه خدا طلب است. ممكن است اين خداجويي بر اثر تعليم و تربيت غلط و تاثيرات محيطي و ژنتيكي كم فروغ شود، ولي نابود نمي‌شود و در اوضاع و شرايطي، بار ديگر نمايان خواهد شد.
در اين اثر كوشش شده تا از ميان كلمات اميرالمومنين(ع) هشت برهان، احصا و شرح شوند. اين برهان‌ها عبارتند از: برهان معقوليت، برهان فطري، برهان صديقين، برهان نظم، برهان علّي، برهان حدوث و برهان فسخ غرائم.
چاپ سوم كتاب «خدا از نگاه امام علي(ع)» در شمارگان 700 نسخه، 132 صفحه و بهاي 25000 ريال راهي بازار نشر شد.