ما را زهم جدا کرد ایام ورنه مارا -----//////----- با دولت وصالت خوش بود روزگاری
ما را زهم جدا کرد ایام ورنه مارا -----//////----- با دولت وصالت خوش بود روزگاری
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم ، من می توانم.... می شود!
آرام تلقین می کنم . حالم... نه اصلا خوب نیست !! تا بعد بهتر می شوم،
فکری برای این دل آرام و غمگین می کنم...
من می پذیرم رفته ای و بر نمی گردی همین....!
خود را برای درک این صد بار تحسین میکنم.. کم کم ز یادم می روی ،
این روزگار و رسم اوست.. !
این جمله رو با تلخی اش صد بار تضمین می کنم
----------- --------- ---------- --------- ----------- ------------
من اگر یاد تو را یاد نکنم می میرم
[SIGPIC][/SIGPIC]
میان من و تو
لحظه ها پرزخالی
سکوت و تنهایی است
تو می گریزی زمن و
من زغربت و فراغ از تو
چه شد که عشق با همه ابهتش
به پوچی فاصله ها تن داد و گریخت
میان من و تو
کویر در کویر تنید
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
هستی ام بودی رفتی از دستم
تو چرا رفتی، من چرا هستم.....
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
در حسرت ديدار تو آواره ترينم
هر چند كه تا منزل تو فاصله اي نيست
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
شیشه ای باش اما نه آنقدر شیشه ای كه با هر نفسی بشكنی .. همیشه به فكر پایان باش اما نه آنقدر كه آغاز را فراموش كنی .. با خودت و تمام دنیا صادق باش حتی اگر دنیا با تو صادق نباشد
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
لم گرفته ای هم نفس پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت
چه بی صدا نفس نفس
از این نا مهربونی ها دارم از غصه میمیرم رفیق روز تنهایی یه روز دستا
تو می گیرم
تو این شب گریه می تونی پناه هق هقم باشی تو ای هم زاده هم خونه چی
می شه عاشقم باشی
دلم گرفته ای هم نفس پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت
چه بی صدا نفس نفس
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
سکوت خواهم
سکوت خواهم کرد واز یاد خواهم برد ،
آن چه را که به پایان رسید
وشروع خواهم کرد آنچه را که دوباره به اتمام میرسد:
سیگاری آتش خواهم زد تا بخاطر...
قلمی خواهم شکست تا به آغاز...
اراده ای خواهم کرد تا به عمل...
تیری رها خواهم ساخت تا به ثمر...
فنجانکی خواهم شکست تا به شکست...
بره ای خواهم شد تا به تمرد...
وعمری خواهم کرد تا به مرگ...
و اوقات را معدوم خواهم ساخت
همچنانکه آب غسالخانه ای را چرک...
و خاکی را مزدود...
زندگیم را مفعول...
و خدایان را برای لحظه ای مشغول خواهم ساخت
سنگ تراش شروع میکند برای لقمه نانی
وچه اهمیت دارد حقیقت آنچه مینویسد چیست؟
چه اهمیتی دارد سال تولد اتفاقی که به پایان رسیده است؟
و فریاد های انزجار از درد زایمان مادرم،تنها با نام پدر بر سنگ جای میگیرد
من از آنچه بودم جدا شدم
قطعه چند وبلوک چند نام من است
تنها خود میتوانم مراقب خود باشم
گودالم را دوست خواهم داشت
و با موریا نه هایم چند ساعتی بازی خواهم کرد
و اگر صدایی لرزان بر قبر من حمدی خواند
به او خواهم خندید ،تا حد مرگ...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
ديروز با او زیر باران راه می رفتم.........
امروز راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشکهایم دیدم........
شاید باران ديروز اشکهای فرد دیگری بود و من نديدم........
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
بازم به سر زد امشب ای گل هوای رویت
پایی نمی دهد تا پر وا کنم به سویت
گیرم قفس شکستم وز دام و دانه جستم
کو بال آن که خود را باز افکنم به کویت
تا کی چو شمع گریم ای دوست درین شب تار
چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت
از حسرتم بموید چنگ شکسته ی دل
چون باد نو بهاری چنگی زند به مویت
ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت
ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت
از پا فتادگان را دستی بگیر آخر
تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
تو ای خیال دلخواه زیباتری از آن ماه
کز اشک شوق دادم یک عمر شست و شویت
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)