تونیستی ...
که ببینی
چگونه
عطر تو
در عمق لحظه ها جاری است
چگونه
عکس تو
در برق شیشه ها پیداست
چگونه
جای تو
در جان زندگی سبز است...
تونیستی ...
که ببینی
چگونه
عطر تو
در عمق لحظه ها جاری است
چگونه
عکس تو
در برق شیشه ها پیداست
چگونه
جای تو
در جان زندگی سبز است...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
هميشه با تو
با تو بوده ام ، هميشه و در همه جا
با تو نفس کشيده ام ، با چشمان تو ديده ام
مرا از تو گريزي نيست ،
چنانکه جسم را از روح و زمين را از اسمان و درخت را از افتاب
تو دليل من براي حيات بودي و هستي
و چنان با این دليل زيسته ام که باور کرده ام
علت بودن من تو هستي
پاسخ من به اغاز و پايان زندگي اين است : « هميشه با تو »
[SIGPIC][/SIGPIC]
سردمه ٬ نه از سرما...
بی کسم ٬ نه از تنهایی...
غریبم ٬ نه از غربت...
آرزو دارم ٬ برآورده نمی شود...
کابوسی دارم٬ چرا باطل نمی شود...؟
می دانم دیگر نمی بینمت ولی باز می گویم
به امید دیدار...
[SIGPIC][/SIGPIC]
تو می روی
می روی و می رسی به جایی
که جهان عجیب
و عشق غریب تر است
می روی و صدایت را با خود می بری
دیگر گوش به زنگ کسی نیستم
اما تکه ای از آسمان دلم
همیشه به یادت فیروزه ای ست ...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
تو رفتي و من پر سوزترین کتاب جدایی ام و سالهاست صفحاتم در باد ورق میخورد ...
کی مرا میخوانی ....
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
تو که رفتی...
تو که رفتی توی دفتر دلم
نتونستم اسمتو خط بزنم
ندونستم چرا رفتی تا من ِ دیوونه دل
بمونم بی کس و تنها، اینجا پر پر بزنم
حالا من موندم و این شب هایی که ستاره ای توش نداره
بی تو موندن مثل یه زمستون ِ بی بهاره
رفتی اما عشق تو ، توی ِ دل من می مونه
مرغ عشق ِ من دیگه هیچ آوازی نمی خونه
شب های بدون ِ تو انگاری صبح نداره
بعد ِ تو، توی دلم کی می خواد پا بذاره؟
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
تو رفتي و در بي كران عشق بدون همسفر رهايم كردي
وچه تلخ است تنها راهي سفر شدن
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
دلم در حسرت برگشتن توست
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
می نويسم تو رو با بغض با همين دستای خسته ام
می نويسم تا بدونی من هنوز ياد تو هستم
می نويسم از رهايی از نگاه عاشقونه
از اميد عشق و خوبی توی اين دوره زمونه
می نويسم تو رو با اشک روی بی تابی مهتاب
يا که با دل شکسته رو گل های زرد آفتاب
می نويسمت با ترديد روی تنهايی پونه
می نويسم گل مريم قصه ی عشقو می خونه
می نويسم از ترانه توی اين سکوت مهتاب
از دوتا چشمای خسته ام که واسه توشده بی تاب
می نويسمت با احساس روی تک درخت خونه
شايد اون دستای سردت قدر عشقمو بدونه
می نويسم از نگاهت که برام ترانه سازه !
از غم ستاره ای که پاک و ساده دل می بازه
می نويسم از جدايی از يه قلب پاک و عاشق
می نويسم پيش قلبت عشق من نبوده لايق
فقط از تو می نويسم ای تو آخرين بهونه
ای که اين قلب شکسته ام شده از تو يه نشونه
بی تو از تو می نويسم ای اميد آخرينم
نمی خوام بدون چشمات ديگه فردا روببينم
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
اوني كه مثل فرشته واسه من عشق و نوشته
واسه ياداي گذشته جاي شيريني گذاشته
ديگه رفته ديگه رفته
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)