موسس و مدیر
عشــــــــــــــــــــــق منهنوز صـــــدای زیبای مستیتو هنوز گم شدن در قطره قطره یبـــــــــــــعد صدایت فراموشم نشدهو بــــــــــه خدای آسمان ها قســـــــــمهـــــــنــــــوز کـــــه هــــنـــــوز اســـــــــتعروجی که با تو بودن برایـــم اورده پایان نیافته
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
به روی قاب عکست غبار غم نشسته همینه که بغض من بخاطرت شکسته
دیدن روی ماهت این اروزی محاله تو را دوباره دیدن برای من خیاله
از وقتی پر کشیدی به اسمون رسیدی برای من هر چی غم تو دنیا بود خریدی
حالا من لحظه هام به انتظار میشینیم تا فصل پرواز من همدیگرو ببینیم
هنوز هوای خونه بوی صفاتو داره گلهای یاس باغچه عطر تو رو کم میاره
تو خلوت شبونه برات دعا میکنم برای دیدن تو خدا خدا میکنم
خدا خدا میکنم
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
رفتی برم به کی بگم خیلی دلم
تنگه برات
میخوام یه بارببینمت سر بذارم
رو شونه هات
دوست داشتم با گلای سرخ میومدم
به دیدنت
نه اینکه با بخت سیاه چشای سرخ
ببینمت
گلوپرپر میکنم سرمزارت تا ابد بارونیه
چشمای یارت
رفتی افسوس گل من تو در دل خاک
ازتویادگاریه چشمای نمناک
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
یادت میاد که اون روزا قسم میخوردیم به خدا
تا آخرین لحظه ی عمر یه دم نشیم از هم جدا
پس چرا تو رفتی و تنهام گذاشتی
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
همیشه هر وقت دلم میگرفت
باهات حرف میزدم
اخه حرفات
صدات
من و اروم میکرد
ولی حالا ...........
حالا چه کنم که من و با این غمهام تنها گذاشتی
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
با من، نمانده ای ِ،غزل ِ ناتمام ِ دل
با من، سکوت کردی و رفتی ِ بهار ِ دل
باشد، برو، ولی تو بدان، جاودانه ای
در دل، میان ِ هر شب ِ من، عاشقانه ای
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
اينجا
مهم نيست كجاست...
بي تو
همه جا دور دست است...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
سرتو بالا بگیر
من کنارتم هنوز
چی آوردن به سرت
که می نالی شب و روز...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
ای دل بی یارم
تنها کس و کارم
دیدی ازم دل کند
اونکه دوسش دارم
اونکه یه عمری بود
غصه شو می خوردم
دیدی چه راحت گفت
من تو دلش مردم ...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
ای خدای مهربون
دلم گرفته
با تو شعرام همگی رنگ بهاره
با تو هیچ چیزی دلم کم نمیاره
وقتی نیستی همه چیم تیره و تاره
کاش ببخشی تو خطا هامو دوباره
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)