صفحه 45 از 53 نخستنخست ... 35414243444546474849 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 441 تا 450 , از مجموع 521

موضوع: متن های زیبا

  1. #441
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    Day Spread23


    پرواز در هوای خيال تو ديدنی ست
    حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست
    شعر زلال جوشش احساس های من
    از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست
    يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
    اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست
    خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی
    بار غمت ـ عزيز تر از جان ـ کشيدنی ست
    من در فضای خلوت تو خيمه می زنم
    طعم صدای خلوت پاکت چشيدنی ست
    تا اوج ، راهی ام به تماشای من بيا
    با بالهای عشق تو پرواز ديدنی ست
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #442
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    MojganPix Com Love2028129

    باراني ام , باراني ام , باراني از آتش
    يك روح بي پروا و سرگرداني از آتش
    .
    اين كوچه ها , ديوارها , اصلاً تمام شهر
    سوزان و من محبوس در زنداني از آتش
    .
    اهل غزل بودم ، خدا يكجا جوابم كرد
    با واژه اي ممنوع ، با انساني از آتش
    .
    بي شك سرم از توي لاكم در نمي آمد
    بر پا نمي كردي اگر طو فاني از آتش
    .
    تا آمدي ، آتشفشاني سالها خاموش
    بغضش شكست و بعد شد طغياني از آتش
    .
    كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد
    من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش
    .
    اين روزها محكوم ِ اعدامم به جرم عشق
    در انتظارم بشنوم ، فرماني از آتش

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #443
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    به روی گونه تابیدی و رفتی
    مرا با عشق سنجیدی و رفتی
    تمام هستی ام نیلوفری بود
    تو هستی مرا چیدی و رفتی
    کنار اتظارت تا سحر گاه
    شبی همپای پیچک ها نشستم
    تو از راه آمدی با ناز و آن وقت تمنای مرا دیدی و رفتی
    شبی از عشق تو با پونه گفتم
    دل او هم برای قصه ام سوخت
    غم انگیزست توشیدای یم را
    به چشم خویش فهمیدی و رفتی
    چه باید کرد این هم سرنوشتی ست
    ولی دل رابه چشمت هدیه کردم
    سر راهت که می رفتی تو آن را به یک پروانه بخشیدی و رفتی
    صدایت کردم از ژرفای یک یاس

    به لحن نم نم زیبای باران
    نمی دانم شنیدی برنگشتی
    و یا این بار نشنیدی و رفتی
    نسیم از جاده های دور آمد
    نگاهش کردم و چیزی به من گفت
    توو هم در انتظار یک بهانه
    از این رفتار رنجیدی و رفتی
    عجب دریای غمناکی ست این عشق
    ببین با سرنوشت من چها کرد
    تو هم این رنجش خکستری را
    میان یاد پیچیدی و رفتی
    تمام غصه هایم مقل باران
    فضای خاطرم را شستشو داد
    و تو به احترام این تلاطم
    فقط یک لحظه باریدی و رفتی
    دلم پرسید از پروانه یک شب
    چرا عاشق شدی سر عجیبی ست
    و یادم هست تو یک بار این را
    ز یک دیوانه پرسیدی و رفتی
    تو را به جان گل سوگند دادم

    فقط یک شب نیازم را ببینی
    ولی در پاسخ این خواهش من
    تو مثل غنچه خندید و رفتی
    دلم گلدان شب بو های رویا ست
    پر است از اطلسی های نگاهت
    تو مثل یک گل سرخ وفادار
    کنار خانه روییدی و رفتی تمام بغض هایم مثل یک رنج
    شکست و قصه ام در کوچه پیچید
    ولی تو از صدای این شکستن
    به جای غصه ترسیدی و رفتی
    غروب کوچه های بی قراری
    حضور روشنی را از تو می خواست
    تو یک آن آمدی این روشنی را
    بروی کوچه پاشیدی و رفتی
    کنار من نشتی تا سپیده
    ولی چشمان تو جای دگر بود پریشان کردی و شیدا نمودی
    تمام جاده های شعر من را
    رها کردی شکستی خرد گشتم
    تو پایان مرا دیدی و رفتی
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #444
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    آدمی‌زاده نمودی زسرا پرده‌ی اسرار حق است
    نیمی از عاطفه و عشق و طرب
    نیمی از حسرت و داغ و غم و درد
    وصل و هجران، عشق و نفرت
    غم و شادی تار و پودی تنیده به هم‌اند
    هر که انسان بوَد این تجربه را خواهد کرد
    ناگزیر است و
    این تجربه را باید کرد...
    زندگی فرصت محدودی است
    مثل یک پلک زدن
    روزها از پی هم می‌گذرند
    همچو رعدی به شتاب
    چو حبابی بر آب
    وچه غافل هستیم
    لحظه‌ها را دریاب
    و ندانیم آیا
    که زمان منتظر هیچ‌کسی خواهد ماند؟!!
    فرصت از دست مده
    گوی سبقت به نکویی بِربای
    زندگی سخت بگیرد بر تو
    تو اگر فلسفه‌اش نشناسی
    مرگ دشوار بود گر تو شوی غافل از او
    زندگی با من و تو
    مهربانانه از آن است که تو فکر ‌کنی
    گر فشاری دست او را به صداقت، دوستی
    « بد بیاری » لفظ بی‌مفهومی است
    و جهان محور پندار تو خواهد چرخید
    باور من این است:
    تلخی عمر بشر حاصل دلبستگی است
    ***
    چون پرستوی سبکبال
    اگر دنیا را
    باغ و نزهتگه فصلی گذران دریابی
    و سپیده دمِ هر حادثه آماده‌ی کوچی باشی
    فارغ از هر کس و هر چیز نه دلبسته ی رویی باشی
    آن زمان با تو تکاپوی زمان همراه است
    زندگی زیبا هست...
    ***
    هست دنیا همچو دریا،
    متلاطم، پُرموج
    و در این بحر خروشان عمیق
    عشق تنها گهر گشته نهان در صدف زندگی است
    همچو غواص شنا باید کرد
    عشق را باید یافت
    و چو درّی
    گردن آویز دل خویشتن باید ساخت
    عشق را گر زسطور زندگی حذف کنی
    غصّه و درد به جا می‌ماند
    شادی اندکی هم باشد اگر
    پایداری نخواهد داشتن..
    ***
    کاروانی ا‌ست زمان راه ابد می سپرد،
    ما، در این وادی سرگردانی
    رهگذاریم که باید با هم
    هیزم گرم محبت آریم
    آتشِ عشق فروزان داریم
    گرچه ما نیز چو آتش گذرانیم ولی
    خوب یا بد دیر یا زود اندکی بعد از ما
    تل خاکستری از خاطره‌ها می‌ماند
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #445
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    39549 132659040117043 129101140472833 153664 6934202 n

    باز در چهره خاموش خیال
    خنده زد چشم گناه آموزت
    باز من ماندم و در غربت دل
    حسرت بوسه هستی سوزت
    باز من ماندم و یك مشت هوس
    باز من ماندم و یك مشت امید
    یاد آن پرتو سوزنده عشق
    كه ز چشمت به دل من تابید
    باز در خلوت من دست خیال
    صورت شاد ترا نقش نمودبر لبانت هوس مستی ریخت
    در نگاهت عطش طوفان بود
    یاد آن شب كه ترا دیدم و گفت
    دل من با دلت افسانه عشق
    چشم من دید در آن چشم سیاه
    نگهی تشنه و دیوانه عشق
    یاد آن بوسه كه هنگام وداع
    بر لبم شعله حسرت افروخت
    یاد آن خنده بیرنگ و خموش
    كه سراپای وجودم را سوخت
    رفتی و در دل من ماند به جای
    عشقی آلوده به نومیدی و درد
    نگهی گمشده در پرده اشك
    حسرتی یخ زده در خنده سرد
    آه اگر باز بسویم آیی
    دیگر از كف ندهم آسانت
    ترسم این شعله سوزنده عشق
    آخر آتش فكند بر جانت

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #446
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
    که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
    ****/***/***/***/*****
    لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
    هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
    ***/***/***/***/******
    با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
    هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
    ****/****/****/*****/******
    هر کسی در دل من جای خودش را دارد
    جانشین تو در این سینه خداوند نشد
    *****/****/*****/*****/****
    خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
    عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
    *****/*****/****/****/******
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #447
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    « خانه دوست کجاست؟ » در فلق بود که پرسید سوار.
    آسمان مکثی کرد.
    رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
    و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
    نرسیده به درخت،
    کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
    و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.
    می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر بدر می آرد،
    پس به سمت گل تنهایی می پیچی،
    دو قدم مانده به گل،
    پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
    و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد.
    در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی:
    « :
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لایه نور
    و از او می پرسی
    خانه دوست کجاست.
    ********رفته بودم سر حوض
    تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب
    آب در حوض نبود …
    باد می رفت به سر وقت چنار
    من به سر وقت خدا می رفتم .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #448
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    124133198742

    هنوز اسم تو جا مانده کنج حنجره ام
    هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو
    در انحصار غم عشق در محاصره ام
    به عشق اینکه ببینم دوباره میآیی
    هنوز روی سکوی کنار پنجره ام
    شب از بکارت روحم عبور کرد ولی
    قسم به ماه نگاهت هنوز باکره ام
    تو را به آینه سوگند میدهم ....؟
    مرا به پنجره فولاد شب نزن گره ام
    به چشم من غم عشق تو مثل دایره ایست
    که من چو عقرب عاشق درون دایره ام
    چقدر غم زده در سینه میتپد قلبم
    همیشه بی تو من اینقدر غرق دلهره ام
    تو مثل طعم غزل های من خوش آهنگی
    و من شبیه تو یک واژه در محاوره ام
    و لمس برف تنت حسرتی است در روحم
    به خشکسالی محض کویر پیکره ام

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #449
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    124578701712

    بی تو طوفان زده دشت جنونم


    صید افتاده به خونم


    تو چه سان میگذری ز اندوه درونم


    بی من از شهر سفر کردی و رفتی


    بی من از کوچه گذر کردی و رفتی


    قطره ای اشک فرو ریخت به چشمان سیاهم


    تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی


    نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتم


    چون در خانه ببستم دگر از پای نشستم

    گوییا زلزله آمد

    گوییا خانه فرو ریخت سرم


    بی نو من در همه شهر غریبم


    بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی


    بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته صدایی


    تو همه بود و نبودی..... تو همه شعر و سرودی


    چه گریزی ز بر من......که ز کویت نگریزم


    گر بمیرم ز غم دل ...... به تو هرگز نستیزم


    من و یک لحظه جدایی نتوانم نتوانم


    بی تو من زنده نمانم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #450
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    چه گریزیت ز من ؟
    چه شتابیت به راه ؟
    به چه خواهی بردن
    در شبی این همه تاریک پناه ؟
    مرمرین پله آن غرفه عاج
    ای دریغا که زما بس دور است
    لحظه ها را دریاب
    چشم فردا کور است
    نه چراغیست در آن پایان
    هر چه از دور نمایانست
    شاید آن نقطه نورانی
    چشم گرگان بیابانست
    می فرومانده به جام
    سر به سجاده نهادن تا کی ؟
    او در اینجاست نهان
    می درخشد در می
    گر بهم آویزیم
    ما دو سرگشته تنها چون موج
    به پناهی که تو می جویی خواهیم رسید
    اندر آن لحظه جادویی اوج !
    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 45 از 53 نخستنخست ... 35414243444546474849 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/