نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: چهار شنبه سوری

  1. #1
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    چهار شنبه سوری

    100






    چهارشنبه‌سوری نام جشنی باستانی و برگرفته از آیین زرتشتی است



    که ایرانیان از 1700 سال پیش از میلاد تاکنون در آخرین شب چهارشنبه


    هر سال، آن را با برافروختن آتش و جشن و شادی در کنار آن برگزار


    می‌کنند. جشن آتش در واقع پیش درآمدجشن نوروز است که نوید دهنده


    رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است.





    sms 4shanbesoori5B15D

    اسناد و مدارك تاريخي گوياي آن است كه مردم در اين روز براي دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمي را برگزار مي کنند که ريشه اش به قرن ها پيش باز مي گردد.

    مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت مي گيرد براي مراسم در گوشه و کنار کوي و برزن نيز بچه ها آتش هاي بزرگ مي افروزند و از روي آن مي پرند و ترانه (سرخي تو از من ، زردي من از تو ) مي خوانند.

    آيين هاي چهارشنبه سوري
    چهارشنبه سوري همچون ساير مراسم ايراني داراي آداب خاص خود است اين رسوم را پژوهشگران ميراث اين گونه برشمرده اند:

    بوته افروزي
    در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

    زردي من از تو ، سرخي تو از من
    غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
    اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده

    خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

    هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.
    در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.









    0954895001

    مراسم كوزه شكني

    مردم پس از آتش افروزي مقداري زغال به نشانه سياه بختي،كمي نمك به علامت شور چشمي، و يكي سكه دهشاهي به نشانه تنگدستي در كوزه اي سفالين مي اندازند و هر يك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي چرخاند و آخرين نفر ، كوزه را بر سر بام خانه مي برد و آن را به كوچه پرتاب مي كند و مي گويد: «درد و بلاي خانه را ريختم به توي كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تيره بختي، شور بختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور مي كنند.

    همچنين گفته مي شود وقتي ميتراييسم از تمدن ايران باستان در جهان گسترش يافت،در روم وبسياري از کشورهاي اروپايي ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد ميترا جشن گرفته مي شد.ولي پس از قرن چهارم ميلادي در پي اشتباهي كه در محاسبه روز كبيسه رخ داد . اين روز به 25دسامبر انتقال يافت.

    فال گوش نشيني

    زنان و دختراني كه شوق شوهر كردن دارند، يا آرزوي زيارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نيت مي كنند و از خانه بيرون مي روند و در سر گذر يا سر چهارسو مي ايستند و گوش به صحبت رهگذران مي سپارند و به نيك و بد گفتن و تلخ و شيرين صحبتكردن رهگذران تفال مي زنند. اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوي خود را برآورده مي پندارند. ولي اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسيدن به مراد و آرزو را در سال نو ممكن نخواهند دانست.

    قاشق زني

    زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقي با كاسه اي مسين برمي دارند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مي افتند و در برابر هفت خانه مي ايستند و بي آنكه حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر كاسه مي زنند. صاحب خانه كه مي داند قاشق زنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل، برنج يا بنشن و يا مبلغي پول در كاسه هاي آنان مي گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زني چيزي به دست نياورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نااميد خواهند شد. گاه مردان به ويژه جوانان، چادري بر سر مي اندازند و براي خوشمزگي و تمسخر به قاشق زني در خانه هاي دوست و آشنا و نامزدان خود مي روند.






    jl52vl5wjc7cyobekgb6

    آش چهارشنبه سوري


    خانواده هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند براي برآمدن حاجت و بهبود يافتن بيمارشان نذر مي كردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» يا «آش بيمار» مي پختند و آن را اندكي به بيمار مي خوراندند و بقيه را هم در ميان فقرا پخش مي كردند.



    6 8609280413 L600

    تقسيم آجيل چهارشنبه سوري

    زناني كه نذر و نيازي مي كردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام «آجيل چهارشنبه سوري» از دكان رو به قبله مي خريدند و پاك مي كردند و ميان خويش و آشنا پخش مي كردند و مي خورند. به هنگام پاك كردن آجيل، قصه مخصوص آجيل چهارشنبه، معروف به قصه خاركن را نقل مي كردند. امروزه، آجيل چهارشنبه سوري جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوري شده است.
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. 2 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    لسفه چهارشنبه سورى به روایت سياوش اوستا
    سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟ براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود:


    يكى روز كاووس كى با پسر

    نشسته كه سودابه آمد ز در
    زنـاگـاه روى سياوش بديد

    پرانديشه گشت و دلش بردميد
    زعشق رخ او قرارش نماند

    همه مهر اندر دل آتش نشاند


    سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را بهانه حضور

    سياوش كرده و او را فرا خواند: ـ

    كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش
    نمائى مرا سرو بالاى خويش
    بياراسته خويش چون نوبهار
    بگردش هم از ماهرويان هزار

    2000 01 01 Paris Feu
    آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت: ـ


    هر آنكس كه از دور بيند ترا
    شود بيهش و برگزيند ترا
    زمن هر چه خواهى، همه كام تو
    بر آرم ، نپيچم سر از دام تو
    من اينك به پيش تو افتاده ام

    تن و جان شيرين ترا داده ام


    سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد و همزمان به او نزديك مى شود. ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد


    سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد
    همانا كه از شرم ناورد ياد
    رخان سياوش چو خون شد ز شرم
    بياراست مژگان به خوناب گرم
    چنين گفت با دل كه از كار ديو
    مرا دور داراد كيوان خديو
    نه من با پدر بى وفائى كنم
    نه با اهرمن آشنائى كنم


    سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت: ـ

    سر بانوانى و هم مهترى
    من ايدون گمانم كه تو مادرى


    سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد. سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه تاريخ شاهان ايران يكى از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى، يعنى حكيم ابوالقاسم
    فردوسى شرح داده ام... بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد: ـ


    از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
    بدو اندر آويخت سودابه چنگ
    بدو گفت من راز دل پيش تو
    بگفتم نهانى بد انديش تو
    مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟
    به پيش خردمند رعنا كنى
    بزد دست و جامه بدريد پاك
    به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
    برآمد خروش از شبستان اوى
    فغانش زايوان برآمد بكوى


    در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است

    و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند. سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم

    از آتش عبور خواهم كرد

    سراسر همه دشت بريان شدند
    سياوش بيامد به پيش پدر
    يكى خود و زرين نهاده به سر
    سخن گفتنش با پسر نرم بود
    سياوش بدو گفت انده مدار
    كزين سان بود گردش روزگار
    سرى پرز شرم و تباهى مراست
    سياوش سپه را بدا نسان بتاخت
    تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
    زآتش برون آمد آزاد مرد
    لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
    چو بخشايش پاك يزدان بود
    دم آتش و باد يكسان بود
    سواران لشكر برانگيختند
    همه دشت پيشش درم ريختند


    سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد.


    يكى شادمانى شد اندر جهان
    ميان كهان و ميان مهان
    سياوش به پيش جهاندار پاك
    بيامد بماليد رخ را به خاك
    كه از نفت آن كوه آتش پَِـرَست
    همه كامه دشمنان كرد پست
    بدو گفت شاه، اى دلير جهان
    كه پاكيزه تخمى و روشن روان
    چنانى كه از مادر پارسا
    بزايد شود بر جهان پادشا
    سياوخش را تنگ در برگرفت
    زكردار بد پوزش اندر گرفت
    مى آورد و رامشگران را بخواند
    همه كام ها با سياوش براند
    سه روز اندر آن سور مى در كشيد
    نبد بر در گنج بند و كليد! ـ


    اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام شيد (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
    و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب) را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند


    [SIGPIC][/SIGPIC]

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/