کریتر؛ موبد متعصب ساسانی

تاثیری که مغان بر روح جوامع ایرانی داشتند قدرت قابل توجهی را برایشان فراهم اورد و انان را بر ان داشت که در اندیشه شرکت در سلطه سیاسی بیفتند ، و در ادامه این تلاش در مراکز قدرت اعم از دربار و مراکز محلی نفوذی فوق العاده کسب کردند.شرکت مغان در حاکمیت و دربار از زمان اردشیر اغاز شد بطوری که مشاور عالی اردشیر یک ( هیربد) بود و مغان کشور تاج شاهنشاهی را بر سر شاپور اول نهادند. البته قدرت گرفتن مغان و موبدان به اینجا ختم نمی شود بلکه نفوذ انها تا سقوط ساسانیان ادامه داشت هرچند شاهانی چون یزدگرد اول توانستند نفوذ موبدان را در دربارکم کنند وانها را از مناصب عالی کنار بگذارند یا عده ای از انها را اعدام کنند ولی این اقدامات کارساز نبود ودر انتها بدست مخالفان ترور می شدند .

طبری در ذکر مرگ یزدگرد اول می نویسد : بزرگان کشور چون دیدند که او هر روز بر جور و ستم می افزاید، به گرد هم امدند و از ستمهائی که بر انها رفته بود شکوه کردند و دست استغاثه به درگاه پروردگار بلند کرده دعا کردند که هر چه زودتر از دست او نجاتشان دهد . او درحین شکار در دشت گرگان ترور شد و چنین شایع گردید که اسب سرکشی که از جای مجهولی رسیده بود در اغاز رام او شد ، غفلتا لگدی بر سینه اش زد و در جا او را کشت و پا به فرار نهاد به گونه ای که هیچکس اثری از ان بدست نیاورد ؛ و روحانیون و اشراف گفتند که این پیشامد در اثر لطف باری تعالی به ما بوده .

یکی از این روحانیون موبد مخوف و متعصبی به نام (کرتیر ) بود . او در زمان اردشیر پریستاری ساده بود و سمت مهمی نداشت . در عهد شاپور اول او سرپرست انجمن مغان شد و توانست اصلاحاتی در دین زرتشت انجام دهد و تا مرگ شاپور بر همین سمت ماند. در زمان هرمز یکم بود که توانست به درجه «هرمزد موبد» (مغبد) دست یابد. هرمز یکم نسبت به مانی نظر تأئید و و مساعدت داشته و او را در کاخ بابل از تعقیب مخالفان پناه داد.وی نسبت به کرتیر دشمن مانی، هم علاقه نشان داده و حتی با اعطای کلاه و کمر به این موبد متعصب او را در ردیف بزرگان عصر درآورد.

در سال ۱۹۲۶ از موبد کرتیر ۴ سنگ نوشته در ناحیه نقش رجب و کعبه زرتشت و سر مشهد نزدیک کازرون بدست هرتسفلد کشف شد.

او در کتیبه اش کارهائی که برای دین خود انجام داده را بر میشمارد و با افتخار تصریح می کند که اتشکده های بسیاری بر پا داشته و گروههای بسیاری از مغان را به خدمت انها گماشته تا دین زرتشتی را نشر دهد . او همچنین بر خود میبالد که نکاح محارم را در کشور دوباره مرسوم کرد ه و کسانی که دین و ایین درستی نداشتند به زور و اجبار به زرتشتی در اورده . کرتیر نتنها در این کتیبه ها از ستیزه با دیگرمذاهب زرتشتی بلکه از سرکوب و اعدام یهودیان ؛ مسیحیان و شمن ها و برهمنان نیز خبر می دهد که همه نشان از تعصب خشک و بیرحمانه یک موبد بلند پایه و خود محور است.

قصمتی از سنگ نوشته های کریتر:

در سرزمین‏هاى مختلف، در جاهاى مختلف، در همه کشور، کارهاى اورمزد و ایزدان برتر شد و دین مزدیسنى و مغان در کشور به تسلط رسیدند و به ایزدان و آب و آتش و گوسفند در کشور، خشنودى بزرگ رسید و به اهریمن و دیوان ضربه و آزار بزرگ رسید و کیش اهریمن و دیوان از شهر بیرون شد و آواره گشت. یهودیان، شَمنان، برهمنان، نصارى، مسیحیان، مغتسله و زندیقان در کشورسرکوب شدند و بتها ویران شدند و لانه‏هاى دیوان خراب گشتند و جایگاه و نشستنگاه ایزدان بنا گردید. .

براى آتشها و مغان، بسیارى نوشته و سند تهیه کردم و با پشتیبانى ایزدان و شاهان شاه و بر اثر اعمال من در سرزمین ایران، بسیار آتش‏هاى بهرام برپا شد (تأسیس شد) و بسیارى ازدواج با نزدیکان (خُویدودَه / س) انجام گرفت. و بسیار مردمان که بى‏ایمان بودند با ایمان شدند و بسیارى بودند که کیش دیوان داشتند ؛ بر اثر اعمال من ان کیش دیوان را رها کردند .

کریتر در سطرهای ۲۶ تا ۸۵ از کتیبه سر مشهد وسطرهای ۴۹ تا ۷۳ از کتیبه نقش رستم ادعای سفر به ماورا و دیدار با خدایان و دیوان می کند. او در سفر خود با یک بانوی ایرانی برخورد می کند و باهم رهسپار دیدار با اهورامزدا می شوند.

قسمتی از سنگ نوشته کریتر:

و اکنون زنى پیدا مى‏شود از سوى خراسان مى‏آید و ما زنى از او شریف‏تر ندیده‏ایم. آن راهى که آن زن از آن مى‏آید بسیار روشن است. و اکنون او به پیش مى‏آید و آن مرد که هم شکل کریتر است، به او خوش آمد مى‏گوید و سر بر سر مى‏نهند. .. زن و آن مرد که هم شکل کردیر است دست همدیگر را گرفته‏اند و به آن راهِ روشن شرق مى‏روندآن راه بسیار روشن بود. در آن راه که آن مرد هم شکل کردیر و آن زن‏ رفتند آنجا شهریار دیگرى سپیدگونه (= درخشان) که بر تختى زرین بزم نشسته است ظاهر مى‏شود و ترازویى در پیش دارد،بمانند وسیله‏اى که با آن چیزى را اندازه‏ مى‏گیرند.