عروج کردی و تا امتدادها رفتی
دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گریه با من . . .‏
گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا، من؟
نه بسته‏ام به کس دل ، نه بسته دل به من کس . . .‏
چو تخته پاره بر موج رها ، رها ، رها ، من‏. . .
زمن هر آن که او دور ، چو دل به سینه نزدیک !!!
به من هر آن که نزدیک ، از او جدا ، جدا ، من . . .
نه چشم دل به سویى ، نه باده در سبویى !‏
که تر کنم گلویى به یاد آشنا ، من . . .‏
ستاره‏ها نهفتم در آسمان ابرى . . !
دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من . . .
خدای من همه اشکم نظر به چشم ترم کن
شکسته خاطر دهرم از این شکسته ترم کن
دل فسرده ی بی عشق را به سینه نخواهم
مرا در آتش شوقی بسوز و شعله ورم کن