مقایسه پیامبران در کتاب مقدس و قرآن
چرا خدا پیامبر میفرستد؟
یک پیام آور خدا باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
خداوند از آنجا که بندگانش را دوست دارد ایشان را یله و رها وا نگذاشته و و پیام آورانی گسیل داشته تا پیام زندگانی و معنویت را به بندگانش برساند
سوال اساسی اینجاست که این پیامبران باید چه خصوصیاتی داشته باشند آیا یک پیامبر الهی میتواند فرامین خدا را زیر پا بگذارد؟
اگر پدری بخواهد فرزندش را به معلمی دلسوز بسپارد آیا هیچ گاه فرزندش را به دست معلمی که میگوید زنا نکنید دروغ نگویید ولی خودش هر دو کار را انجام میدهد میسپارد؟
مطمینا خیر
ولی چگونه خداوند بندگانش را به دست معلمانی سپرده که هر گناهی را مرتکب میشدند از جمله پيامبران در کتاب مقدس شراب می نوشند[1] ، با محارم ازدواج نامشروع می کنند[2] ، با خدا به تندی سخن می گویند[3] ، ستمگرانه مردم را می کشند[4] ، دروغ می گویند[5] ، بت می پرستند[6] ، بتکده می سازند[7] ، با عروس خود زنا می کنند[8] ، با همسر کارگزاران و زیر دستان خود زنا می کنند[9] ، به کارگزاران خود خیانت کرده و آنها را می کشند[10] ، زنازاده و فرزندان فاحشه اند[11] ، زنان باکره را برای خود نگه می دارند و غیر باکره ها را با مردان و کودکانشان قتل و عام می کنند[12] ، از شدت شراب خواری مست می شوند و کشف عورت می کنند[13] ، برای پیامبر شدن خیانت کرده ، نیرنگ زده و پیامبری را به زور از خداوند می گیرند[14] ، با دروغ خود سبب مرگ پیامبری دیگر می شوند[15] ، جانشینانشان گوساله طلایی می سازند[16] ، خدا را تصدیق نمی کنند[17] ، خدا می خواهد آنان را بکشد[18] ، در جنگ حتی زنان و کودکان را هم می کشند[19] ، و ... .
دلایل عصمت انبیا
برای این که انسان ها یقین پیدا کنند که شخصی که ادعای واسطه بودن بین خدا و آنها را دارد
درست می گوید و صادق است، باید به او اعتماد کنند. این اعتماد در بعضی موارد به وسیله ی
معجزه به وجود می آید، ولی معجزه تنها به این درد می خورد که انسان اطمینان بیابد مدعی
نبوّت با یک نیروی والا و بالا در ارتباط است. اما این که این نیرو همان خداوند است و قوانینی
که پیامبر بیان می دارد از سوی اوست چیزهایی هستند که با آرامش قلبی و یقین به گوینده
به دست می آید. منشأ چنین آرامش قلبی و اعتماد مطلق را با دو روش بیان کرده اند:
الف) پیامبر اگر معصوم نباشد، وثوق و اعتماد به کلام او حاصل نمی شود، چون احتمال دارد
نیرویی شیطانی در انجام کارهای خارق العاده او را یاری نماید و او به دروغ بگوید از سوی
خداست و نیز حتی اگر از سوی خدا باشد، پیامبری که مبتلا به گناهی باشد، ممکن است
فرامین الهی را کلا ً برای انسانها درست نقل کند، ولی در مورد ابتلای خود قدم کج گذارد و در
چنین موردی سست برخورد کند. در این حالت آن اعتماد و آرامش قلبی نسبت به بیان پیامبر
از غیب برای مردم حاصل نخواهد شد.
ب) تازه اگر پیامبری که مبتلا به گناه است فرامین الهی را کامل و دست نخورده برای مردم بیاورد
ولی خود به آنها عمل نکند، مردم در صحّت این تبلیغ شک می کنند و اعتماد خود را به او از
دست می دهند و می گویند اگر راست می گویند اگر راست می گوید چرا خود عمل نمی کند.
نمونه ی چنین مسأله ای را در زندگی انسانها بسیار می توان دید.
خدایی که در قرآن می فرماید : ((یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون - ای کسانی که ایمان
آوردید جرا چیزی می گویید که به آن عمل نمی کنید.))سوره الصف آیه ۲ -۳
آیا خدایی که چنین مردم را مورد عتاب قرار می دهد برای گفتن چیزی که به آن عمل نمی کنند
راضی می شود پیامبرش به گفته ها و تبلیغاتش خود عمل نکند؟ عالم بی عمل مثل زنبور بی
۲- امر به معصیت: می دانیم که هدف از بعثت تبعیت از انبیا است، یعنی خداوند پیامبران را
فرستاده تا مردم از ایشان تبعیت نمایند. همان طور که در قرآن هم امر به اطاعت بی چون و چرا از
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، چه در اقوال و چه در اعمال و چه در قضاوت ها شده است.
بنابر این اگر معصیتی از ایشان صادر شود، باید مردم از ایشان در آن معصیت هم پیروی و متابعت
نمایند، چون تنها راه اطلاع از غیب برای مردم همین سخن و عمل پیامبر است. در صورتی که امر
به متابت در معصیت از سوی خدا محال است. یعنی نمی توان تصور نمود که خدا امر کرده باشد
که در انجام گناهان از پیامبر پیروی کنید چون در این صورت فرستادن دین و پیامبر از سوی خدا
۳- هدف دین هدایت الهی و رسیدن انسان به کمال است، کامل بودن هدایت الهی، کامل بودن
هادی( و سکان دار) آن را می طلبد و معصوم بودن سنت و آیین خداوند مستلزم عصمت معلم و
خداوند در قرآن ( سوره فصلت آیه ۴۲) در باره ی دین الهی می فرماید:
(لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید)
یعنی به هیچ وجه باطلی در آن راه ندارد، بنابر این خدای حکیمی که دین معصوم را می فرستد
چگونه آن را به دست شخصی می سپارد که آلوده و مبتلا به گناه و باطل است.
۴- دین همانند آب حیاتی می باشد که برای زنده نمودن انسان ها به حیات طیبه آمده
(سوره نحل آیه ی ۹۷) برنامه ی این حیات پاک و طیبه همان ایمان و عمل صالح است که دین را
تشکیل می دهد، چگونه ممکن است این آب پاک حیات طیبه از مسیری آلوده به گناه و باطل
به دست مردم برسد و خود، آلوده نگردد؟ بنابر این باید مجرای وحی الهی و مسیر این آب حیات
که آن را تبلیغ می کند و به مردم می نوشاند، خودش پاک باشد، آیا انسان عاقل در صورت امکان
آب پاک را در ظرفی آلوده و کثیف می نوشد؟ یا خداوند چنین امکانی نداشته که انسان پاکی
۵- منشأ خطا و گناه ضعف عقل و اراده است، عقل کاملی که با اتصال به وحی به حق الیقین
رسیده و هر چیز را چنان که هست می بیند و اراده ای که جز به اراده ی خداوند متعال متأثّر
نیست، مجالی برای خطا و گناه در وجود پیامبر نمی گذارد.
۶- یکی دیگه از دلایلی که برای لزوم عصمت بیان شده - به نظرم از سوی مرحوم صدرالمتألهین
- مسأله ی بینش درونی هست: پیامبر در اثر مجاهدت در راه هدایت و گذراندن مراحل سخت
امتحان، حالتی پیدا می کنه که از اون با عنوان بینش درونی یاد شده و این عامل بازدارنده ی
برای بیان این دلیل باید توجه کرد که سه مرحله طی می شه: ایمان، عمل صالح و خالص برای
خداوند، توفیق الهی به بنده ی خالص برای فهم خوب از بد و اعطای اراده به او برای رعایت اونها.
۷- شایستگی تلقی وحی: شخص آلوده به دلیل سنگین و ثقیل بودن بار علمی و عقلی قرآن
شایستگی تلقی وحی رو ندارد.
۸- پیامبر باید دارای شخصیتی باشه که مردم نه تنها از او متنفر نشوند، بلکه او رو به عنوان
الگوی خود قبول نمایند و چنین حالتی جز با عصمت حاصل نمی شه.
۹- خداوند در پاسخ دعای حضرت ابراهیم که درخواست کرد مقام او رو در ذریه اش هم قرار بده
فرمود عهد من به ظالمین و کسانی که ظلم کنند نمی رسه!
می دونیم که هر گناهی ظلمه ( یا به خود یا به مردم یا در حق خدا) (اگر چه هر ظلمی شاید
گناه نباشه که در جای دیگری بحث می کنیم) بنابر این عهد الهی ضرورتا ً نباید به کسی که
گناه میکنه - اگر چه یک بار - برسه چون ظالم حساب می شه و اگر خلاف این بشه خدا در
گفتار و سنت خود تخلف کرده که محال هست. پس پیامبر باید معصوم از هر گناه و ظلمی
۱۰- کسانی که منکر عصمت هستند یا خدا رو نشناختند یا دین خدا رو یا انسان و توانایی های
انسان رو درست نتونستند بشناسند و یا معنای عصمت رو درک نکردند.
یعنی دلیل دهم خودش چهار محور داره، بعضی از کسانی که در عصمت اشکال می کنند
میگن مگر می شه کسی باشه که هیچ گناهی انجام نده - چه عمدی و چه سهوی؟؟!!!
باید پرسید این اشکال چرا به نظر شما اومده؟
الف) آیا خدا چنین قدرتی رو نداشت که چنین بشری رو بیافرینه؟؟؟
اگر کسی این نظر رو داشته باشه باید بهش عرض کنیم که خدای مورد نظر شما با خدای
ما فرق داره و باید بریم از اول کار از مبحث مبدأ شناسی و خدا شناسی بحث رو شروع کرد.
ب) آیا دین خدا این قدر سخته که کسی نمی تونه اون رو کاملا ً انجام بده؟
در حالی که قرآن صراحتا ً فرموده خداوند دینی آسان برای شما فرستاده و نیز می فرماید
این دین را برای برداشتن غل و زنجیرها از روح و جسم شما فرستادیم - نه این که خودش
زنجیر اسارت باشه - و خود انسان هم وقتی به احکام دین نگاه می کنه اگر با انصاف باشه
و فارق از شهوتها و امیال نظر بده می بینه که واقعا ً چنان سختی در دین نیست که رعایتش
کار شاقّی باشه در حالی که هرگونه سختی و اضطراری و ضرری در دین نفی شده.
ج) آیا انسان چنین توانایی نداره که بتونه به درجه ی عصمت برسه؟ بعضی از این
حضرات می فرمایند اگر پیامبر معصوم شد دیگه نمی تونه الگوی بشریت باشه!!!!
این حرف ریشه در درست نشناختن توانایی های انسان داره، چون میبینیم انسانهایی که
اراده کردند توانستند کارهایی خارق العاده و بزرگ تر از رعایت دین انجام دهند، بنابر این
باید به انسان شناسی پرداخت و در این مورد بحث کرد. به نظر می رسه که پیامبر معصوم
می خواد بگه شما هم اگر همت و اراده کنید می تونید مثل من باشید
تنها ويژگی پيامبر وحی است و بس
[1]پیدایش 20/30-38
[2]لاویان 18/12 و خروج6/20
[3]اعداد 11/11-14
[4]تثنیه 21/10 و 13-17
[5]پادشاهان 8/7-15
[6]پادشاهان 11/1 و 3-12
[7]پادشاهان 11/1 و 3-12
[8]پیدایش 38/6-7 و 11-19 و 24/27 و تواریخ 2/3-4
[9]سموئیل 11/2-27
[10]سموئیل 11/2-27
[11]داوران 11/1 و 12/29
[12]اعداد 3/1-4 و 7و9-12 و14-19و21و32-35
[13]پیدایش 9/20-27
[14]پیدایش 27/1-4
[15]پادشاهان 13/11-24و26
[16]خروج33/21-25
[17]اعداد 20/12
[18]خروج5/24-26
[19]تثنیه 2/31-36
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)