اندیشه‌های سیاسی شیعه، از حادثه بزرگ غیبت شروع می‌شود. «دوره حضور»، مقطعی است كه معصوم(ع) در جامعه حضور دارد و او، حاق و عین واقعیت را در امور اخروی و دنیوی بیان می‌كند. طبق تفكر شیعه، هر اندیشه‌ای كه خلاف اندیشه معصوم باشد، بی‌اعتبار و باطل است.
شرایط تاریخی برای اندیشه‌پردازی سیاسی شیعه
اندیشه‌های سیاسی شیعه، از حادثه بزرگ غیبت شروع می‌شود. «دوره حضور»، مقطعی است كه معصوم(ع) در جامعه حضور دارد و او، حاق و عین واقعیت را در امور اخروی و دنیوی بیان می‌كند. طبق تفكر شیعه، هر اندیشه‌ای كه خلاف اندیشه معصوم باشد، بی‌اعتبار و باطل است.
در «دوره غیبت»، شیعه فرصت اندیشیدن دارد، اما تسلط سنی‌گری مانع عمده بهره‌گیری از این فرصت است. اندیشوران شیعه، تنها در مقاطع خاصی افكار خود را آشكار كرده‌اند. نخستین اندیشه‌پردازان شیعه ـ در دوران غیبت ـ كسانی‌اند كه در شرایط سیاسی ـ اجتماعی مناسبی قرار گرفتند و توانستند بدون تقیه نظریه‌پردازی كنند؛ بزرگانی چون «شیخ مفید»، «سید مرتضی»، «ابوصلاح حلبی»، «شیخ طوسی» و دیگران كه در قرن چهارم و پنجم بودند، به طور رسمی دیدگاه‌های كلامی، فقهی و سیاسی شیعه را بیان كردند و آن را به شكل مكتوب به نسل‌های بعدی انتقال دادند.
شرایط مناسب برای این دانشمندان، حاصل حكومت نسبتاً خردورزانه «آل بویه» بود. در آن دوره، «بغداد» مركز علمی جهان اسلام بود كه شیعیان نیز در آن‌جا اندیشه‌پردازی می‌كردند.
نسل دوم نظریه‌پردازان شیعه، عالمان قرن هفتم و هشتم بودند. این‌ها نیز با توجه به موقعیت ویژه‌ای كه تحت حكومت مغول‌ها پیش آمده بود، افكار و اندیشه‌های شیعه را در حوزه‌های مختلف فكری، شرح و بسط می‌دادند. از مهم‌ترین عالمان این دوره می‌توان «محقق حلی»، «علامه حلی»، «خواجه نصیرالدین طوسی» و «شهیدین» را نام برد. این فرزانگان در ایران و عراق پراكنده بودند.
نسل سوم، كسانی بودند كه در دوره سلطنت «صفویه» ظاهر شدند و این حضور، تا زمان مشروطه ادامه یافت. آنان تحت تأثیر فضای باز سیاسی، به نفع شیعیان اندیشه‌پردازی كردند. در این گروه، عالمان برجسته‌ای، چون «محقق اردبیلی»، «كاشف الغطا»، «صاحب جواهر»، «شیخ انصاری»، «محقق نائینی» و شاگردان آن‌ها قرار داشتند.
نسل چهارم، با امام خمینی(ره) شروع می‌شود. این گروه تحت تأثیر افكار و اندیشه‌های امام خمینی(ره)، شجاعانه در عصر عمل، فضای بسته دوره پهلوی را به چالش كشانده، تا مرحله انقلاب و پیروزی آن پیش رفتند و در نتیجه، فضای جدیدی برای توضیح و تبیین آزادانه اندیشه‌های شیعه پیش آمد.
شئون پیامبر(ص) و ائمه(ع) از دیدگاه شیعه
امامت، جایگاهی مشترك بین پیامبر(ص) و امامان(ع)، در گفتمان شیعه از جنبه‌های گوناگون، جای بحث و بررسی دارد:
الف) تعبیر «امامت» در ادبیات فقه و كلام شیعه، معنای وسیع‌تری از حكومت و خلافت دارد؛ شیعه هم‌زمان برای پیامبر(ص) و امامان(ع) چند شأن و مقام قائل است.
ب) در این كه كدام یك از مقام‌ها، اساس و بنیاد امامت را تشكیل می‌دهد و كدام تبعی و فرعی است، نظریه‌های متفاوتی ابراز شده است.
ج) آیا شئون امامت از اشتراك معنوی برخوردارند كه نمی‌توان آن‌ها را از هم تفكیك نمود، یا از هم جدا بوده و حتی ممكن است با توجه به دوره‌های مختلف و افراد خاص، از هم متمایز بشوند؟
د) آیا امامت، بحث كلامی است یا فقهی؟ و سؤال‌هایی دیگر از این قبیل.
شیعه، امامت را ادامه نبوت تفسیر می‌كند و برای پیامبر(ص) و به تبع، برای امامان(ع) شأن‌های مختلفی بیان كرده است:

1.
ابلاغ و تبیین وحی: دریافت وحی و ابلاغ آن، وظیفه پیامبر(ص) است كه این امر، بدون كمترین دخل و تصرف در پیام‌های وحیانی انجام می‌گیرد. مردم نیز وظیفه داشتند پس از شنیدن، در فهم آن بكوشند و به فرمان‌های خداوند عمل كنند:
و ما آتاكم الرّسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا.1
...
آن‌چه را پیامبر خدا برای شما آورده، بگیرید [و اجرا كنید] و از آن‌چه نهی كرده، خودداری نمایید...

2.
حكومت و فرمان‌روایی: از دیدگاه شیعه، پیامبر(ص) را خدا به این منصب برگزیده است. او وظیفه دارد به تشكیلات حكومتی دست بزند و قدرت سیاسی را بر عهده بگیرد و در واقع بر مردم ولایت یابد:
أطیعوا الله و أطیعوا الرّسول و أولی الأمر منكم.2
اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولوالامر [اوصیای پیامبر] را.
بر اساس تفسیر مفسران،3 اطاعت خواسته شده در این آیه، افزون بر پیروی مؤمنان از شریعت است. مؤمنان موظفند از فرمان‌هایی كه پیامبر(ص) (حاكم) و امامان(ع) (حاكمان بر حق) صادر می‌كنند، به دلیل ارتباط این فرمان‌ها با مصالح سیاسی و اجتماعی آن‌ها، پیروی نمایند.

3.
قضاوت: بر اساس این شأن، مسلمانان موظفند در اختلاف‌ها و دعواهای شخصی، به پیامبر(ص) رجوع كرده، او را داور قرار دهند و نتیجه حكم او را با جان و دل بپذیرند و این تسلیم، شرط ایمان است:
فلا و ربّك یؤمنون حتّی یحكّموك فیما شجر بینهم ثمّ لایجدوا فی أنفسهم حرجاً ممّا قضیت و یسلّموا تسلیماً؛4
به پروردگارت سوگند! كه آن‌ها مؤمن نخواهند بود، مگر این‌كه در اختلاف‌هایشان، تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نكنند و كاملاً تسلیم باشند.
قضاوت پیامبر(ص) نیز در وجه كلی، بر اساس دلیل‌ها و شاهدان صورت می‌گرفت و با قضاوت‌های عرفی تفاوتی نداشت. پیامبر(ص) در ادای این رسالت، نه به غیب، بلكه متكی به ظاهر بود، اگر در مورد خاصی، بر او وحیی نازل می‌شد استثنا بود.
حكومت پیامبر(ص) نیز با حكومت‌های عرفی ـ در شكل ـ جدا نبود. پیامبر(ص) در صورت لزوم مشورت می‌كرد و مؤمنان نیز از عمل سیاسی پیامبر(ص) چنین فهمی داشته‌اند.5
شیعه، معتقد است هر یك از سه منصب یاد شده، از پیامبر(ص) به امامان معصوم(ع) منتقل شده و آن‌ها وارثان مشروع این منصب‌هایند، در حالی كه اهل تسنن، تنها به منتقل شدن مقام حكومت اعتقاد دارند.6

بنیاد امامت، مرجعیت دینی (ابلاغ و تبیین وحی) یا حكومت؟
بحث مهم دیگر شیعه، این است كه كدام یك از این سه مقام، اساس امامت را تشكیل می‌دهد. در این كه شأن قضاوت، بنیاد امامت است، بحثی نیست، اما در این كه مرجعیت دینی اساس امامت است یا حكومت، میان عالمان شیعه اختلاف نظر هست.
همین اختلاف، نوع شكل‌گیری اندیشه سیاسی شیعه در زمان‌های مختلف دوره غیبت را تعیین می‌كند. در این زمینه به بررسی سه نظریه كلان كه در واقع تشكیل دهنده سه الگوی نظری برای دوره غیبت است، می‌پردازیم:

1.
حكومت، اساس امامت: بسیاری از متكلمان و فقیهان شیعه از گذشته تا كنون در مسئله امامت، بر جنبه سیاسی، تكیه و تأكید نموده‌اند. از نسل اول عالمان شیعه، سید مرتضی و شاگردش ابوصلاح حلبی، امامت را به گونه‌ای تبیین كرده‌اند كه فلسفه اصلی آن سیاست و حكومت است.
سید مرتضی در باب «لطف بودن امامت» گفته است: «امامت پیش ما لطف در دین است، تا در نبود حاكم عادل، وضع زندگی مردم پریشان نشود و نزد آنان اعمال زشت، ظلم و جور آشكار نگردد
بنابراین، بحث اصلی در امامت، «حكومت و سیاست» است؛ هرچند حاكم شیعه شرایطی دارد كه دیگران دارا نیستند.

2.
مرجعیت دینی، اساس امامت: برخی دانشمندان معاصر، به ویژه شهید علامه مطهری(ره) بر این باورند كه مرجعیت، ابلاغ دین و تبیین شریعت، بنیاد فلسفه امامت است.
به نظر این گروه، اصلی‌ترین رسالت معصومان(ع) نه امر سیاسی، كه امر فرهنگی بوده است:‌
مسئله امامت این است كه با رفتن پیامبر(ص)، بیان تعلیمات آسمانی كه دیگر در آن‌ها اجتهاد و رأی شخصی وجود ندارد، در یك فرد متمركز بوده؛ به طوری كه مردم در مسائل دینی هرچه از او سؤال می‌كردند، می‌دانستند كه پاسخ وی بر حق بوده و رأی و فكر شخصی نبوده، كه امكان اشتباه در آن باشد.7
«
محمدجواد مشكور» [از پژوهشگران]، در این زمینه می‌گوید:
«[
به نظر شیعه] امامت مسئله مصلحتی و امری سیاسی نیست، كه به اختیار و تعیین امت باشد، بلكه آن قضیه‌ای اصولی است كه ركن و پایه دین به شمار می‌رود.»8
بر این مبنا، امامت سیاسی، امری تبعی است كه امامان(ع) با ملاحظه مقام معنوی مرجعیت دینی، خود به خود به حكومت نیز اولویت داشتند.9
3.
امامت، مقدمه اجرای شریعت: در حالی كه تأكید نظریه نخست، به دست گرفتن قدرت سیاسی به وسیله انسانی معصوم (امام) بود و برداشت دوم، امامت را به «مفسر دین بودن امام معصوم(ع)» تعبیر می‌نمود، این دیدگاه بر اصل «اجرای احكام دینی» اصرار می‌كند. مبتكر این نظریه، امام خمینی(ره) است كه مباحث خود درباره امامت، نبوت و ولایت فقیه را بر محور اجرای احكام متمركز كرده است.
در این برداشت، امامت منصبی متأخر از اصل شریعت و تابعی از آن و لزوم اجرای شریعت است كه توجیه‌گر ضرورت وجود نبی(ص) و وجود امام(ع) نیز به شمار می‌آید. در این دیدگاه، شریعت اصل است؛ حاكم و حكومت وسیله و ابزاری برای اجرای آن به شمار می‌آید.
امام خمینی(ره) درباره وسیله بودن حكومت برای اجرا فرموده‌اند:
عهده‌دار شدن حكومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست، بلكه وسیله انجام [دادن] وظیفه اجرای احكام و برقراری نظام عادلانه اسلام است.»10

تأثیرپذیری اندیشه‌های سیاسی دوره غیبت از چیستی امامت
می‌توان بر اساس دیدگاه‌های یاد شده درباره چیستی امامت، چند الگوی متفاوت از نظریه‌های سیاسی شیعه را بر اساس ادوار تاریخی از هم دیگر تفكیك نمود:

الف) الگوی صبر: الگوی صبر، انتظار و تعطیلی حكومت مشروع در مدتی طولانی در دوره غیبت، بر اندیشه‌های شیعه مسلط بوده كه از یك طرف تحت تأثیر برداشت اول (حكومت) و از سوی دیگر، روندی تلخ و بلند مدت تاریخی، چنین برداشتی را دامن زده، آن را تقویت كرده است. شیعه و جهان اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص) ـ چه در زمان حضور و چه غیبت ـ گرفتار حكومت‌های ستم‌گرانه «بنی‌امیه» و «بنی‌عباس» می‌گردد. پادشاهان این دو قبیله، یكی بدتر از دیگری برای چندین قرن بر دنیای اسلام مسلط می‌گردند. تیره شدن تاریخ سیاسی اسلام، ذهنیت دوگانه (سفید مطلق ـــــ> حكومت معصومان و تاریك مطلق ـــــ> حكومت غیرمعصوم) شیعه را بنیان می‌نهد و به تدریج نهادینه می‌گردد؛ به عبارت دیگر، به عبارت، تسلط ذهنیت دوگانه تاریخی، هیچ‌گاه به عالمان شیعه این اجازه را نمی‌دهد كه بتوانند در دوره غیبت به شكل سوم حكومت ـ نه معصوم باشد و نه حكومت شاهان ستم‌گر ـ بیندیشند.
تجربه تلخ تاریخی، آن‌ها را به این نتیجه ذهنی رسانده بود كه تنها دوگونه حكومت وجود دارد: حكومت معصوم(ع) و حكومت ستم‌گران كه نمی‌تواند مشروع باشد.
سید مرتضی با این منطق كه تا ایجاد شرایط مطلوب، ظاهر شدن امام، واجب نیست، تحصیل شرایط امامت (حكومت) را برای اجرای حدود الهی لازم نمی‌داند. او تعطیلی برخی احكام شریعت را در دوره غیبت بلامانع می‌داند و معتقد است تنها هنگام ظهور معصوم(ع) واجب می‌گردد؛ شرایط امامت تحصیل كردنی نیست، باید خود به خود حاصل گردد.11
محقق حلی، از علمای قرن هفتم نیز فقیهان را در دوره غیبت، صاحب حكم و نایب امام معصوم(ع) می‌داند.12
در هر حال، تصویری كه از مسئله حكومت در دوره غیبت، با تكیه بر دیدگاه نسل اول و دوم دانشمندان شیعه می‌توان ارائه نمود، وجود دولت در دولت است. دولت جائر با تكیه بر تشكیلات حكومتی، حكمرانی می‌كند و دولت‌های كوچك فقیهان در حد وسع خود، احكام حسبیه را اجرا می‌كنند: این اجرا گاهی به استقلال و زمانی در قالب همكاری اضطراری با سلطان جائر صورت می‌گیرد.13

ب) الگوی اصلاح: بر پایه بنیاد اندیشه‌های اصلاحی، دانشمندان شیعه می‌كوشند، تا حكومت موجود را از راه‌های گوناگون تعدیل نموده، از ستم و ستم‌گری آن بكاهند و در نتیجه، از حالت انعكاس بیرون آمده، در عرصه سیاست به صورت فعال ظاهر می‌گردند. این فرصت در مایه حكومت شیعی صفویان حاصل گشت.
این الگو نیز، از یك طرف تحت تأثیر نظریه امامت (مرجعیت دینی و نه حكومت) است كه معتقد به ضرورت حكومت، در جامعه است؛ هرچند حكومت موجود آرمانی نباشد. از سوی دیگر، متأثر از شرایط خاص تاریخی بوده كه حكومتی شیعی در جهان اسلام (ایران) شكل گرفته است. بر این اساس، دانشمندان شیعه در تلاشند با بیشترین همكاری، حكومت موجود را در راستای اهداف دینی سوق داده، از ستم آن بكاهند. این همكاری تا آن جا است كه محقق كركی، فقیه قرن دهم، به دعوت «شاه اسماعیل» به ایران می‌رود. او جامع المقاصد را «قانونی» برای رفع نیازهای حكومت موجود نوشته و به شاه تقدیم می‌نماید. «شاه طهماسب» بعد از شاه اسماعیل، طی فرمان‌هایی اطاعت از «كركی» را واجب قلمداد می‌كند، حتی به كركی می‌گوید:
«
شما نایب امامید و شایسته‌تر به مقام سلطنت، و خود را كارگزار او خطاب می‌كند.»14
اوج نظریه اصلاحی شیعه در دوره مشروطیت، به دست فقیه نامدار و تیزهوش و زمان‌شناس، «آیت‌الله نائینی» تدوین و تحریر گشت. نائینی اذعان دارد تنها حكومت مشروع تمام عیار، حكومت معصوم(ع) است، اما اكنون كه دوره غیبت است و دسترسی به حكومت معصوم(ع) ممكن نیست، بین دو شكل از نظام سیاسی قرار گرفته‌ایم.
از دیدگاه نائینی، نظام سیاسی پادشاهی و مشروطه در مقایسه با حكومت معصوم، نامشروعند، اما وقتی این دو حكومت را مقایسه می‌كنیم، یكی بر دیگری ترجیح دارد، زیرا مفسده یكی از آن‌ها كمتر از دیگری است. نظام سیاسی مشروطه مفسده كمتری دارد و حكومت پادشاهی مفسده‌اش بیشتر است. بنابراین، مشروطه بر پادشاهی برتری دارد و ایجاد آن، از باب دفع افسد به فاسد واجب است.
بر اساس الگوی اصلاح تحت تأثیر نظریه «امامت یعنی مرجعیت دینی و نه حكومت» عده‌ای دانشمندان معاصر، تا مرحله اندیشه امكان تشكیل حكومت كاملاً مشروع در زمان غیبت، حتی به دست غیر فقیه پیش رفته‌اند.
با این حال، درون الگوی امامت، این امر پذیرفته شده كه با وجود امام معصوم(ع) او به حكومت اولویت دارد و حكومت دیگران مشروعیت ندارد.

ج) الگوی حكومت مشروع تمام عیار: این الگو، برآمده از نظریه سوم است كه در بحث امامت به جای تأكید بر فرد امام یا پیامبر(ص) روی شریعت و ضرورت اجرای آن اصرار می‌كند. بر پایه این استدلال، شریعت از جانب خدا تشریع شده و هدف از آن، اجرای عملی محتوای دین در جامعه بوده است. از این رو، هر كس عالم به شریعت و شایسته اجرای آن باشد، باید مجری شریعت بوده، مقدمات آن را كه مهم‌ترینش تشكیل حكومت است، فراهم نماید. این چكیده نظریه‌ای است كه اولین بار حضرت امام خمینی(ره) مطرح كردند و بدین شیوه بر آن استدلال نمودند. البته حضرت امام، ادله عقلی و نقلی زیادی برای تأیید این نظریه بیان داشته‌اند.15
پیش از این امام خمینی(ره) مهم‌ترین بحث فقها در مورد حكومت، صرفاً مسئله اجرای حكم (احكام شرعی) به وسیله فقیهان در دوره غیبت بود. ابتكار و نوآوری امام(ره) در این بود كه از مرحله لزوم اجرای احكام شریعت پلی برای دست‌یابی به حكم وضعی شرعی ساخت. او حكومت و تأسیس تشكیلات سیاسی، نظامی، قضایی، اقتصادی و اجتماعی را زمینه و مقدمه اجرای شریعت دانستند.
اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در جهان تشیع از فضای فكری جدید حكایت می‌كند، كه راه جدید برای ورود فعالانه در عرصه سیاست، تا مرحله شكل‌گیری حكومت گشود و در عمل نیز این اتفاق بزرگ تاریخی محقق می‌گردد.