نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: وحشی بافقی

  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض وحشی بافقی

    مولانا شمسالدين (يا کمالالدين) محمد وحشىبافقى يکى از شاعران زبردست ايران در سدهٔ دهم است. دوران حياتش مصادف بود با پادشاهى تهماسب صفوى و شاه اسمعيل ثانى و شاه محمد خدابنده.وى از خاندانى متوسط در بافق برخاسته بود. برادر سالمندترش مرادى بافقى نيز از شاعران روزگار خود بود و در تربيت وحشى و آشنا کردنش با محفلهاى ادبى اثر بسيار داشت ولى پيش از آنکه وحشى در شاعرى به شهرت رسد بدرود حيات گفت و وحشى از او در اشعار خود چندبار ياد کرده است. ولادتش ظاهراً در نيمهٔ اول سدهٔ دهم در بافق (بر سر راه يزد و کرمان) اتفاق افتاد، بههمين سبب، وحشى را گاه يزدى و گاه کرمانى گفته و نوشتهاند. آغاز حياتش در زادگاه او سپرى شد و در آنجا بهغير از برادرش در خدمت شرفالدين على بافقى به کسب دانش و ادب پرداخت. وحشى پس از آموختن مقدمات ادب از بافق به يزد و از آنجا به کاشان رفت و چندى در آن شهر سرگرم مکتبدارى بود و پس از روزگارى به يزد بازگشت و همانجا ماند و به شاعرى و ستايش فرمانروايان آن شهر سرگرم بود تا بهسال ۹۹۱ هـ بدرود حيات گفت. دربارهٔ علت وفاتش سخنانى هست که اگر راست باشد مىتواند مايهٔ شگفتى خواننده گردد. مثلاً بعضى نوشتهاند که از افراط در ميخوارگى مرد، و برخى ديگر مدعى شدهاند که وى بر دست 'معشوق بىمروت خود (!) کشته شد' و يکى گفته است که مرگش بر اثر حمّى محرقه اتفاق افتاد. بههرحال وحشى در يزد درگذشت و همانجا در کوى 'سر برج' بهخاک سپرده شد. گور وحشى در کشاکش زمان محو و سنگ گورش از جائى به جائى برده شد تا آنکه خانزادهٔ دانشمند بختيارى اميرحسين خان که در سال ۱۳۲۸ شمسى حکمران يزد بود آن را از گلخن 'حمام صدر' بيرون کشيد و در صحن ساختمان تلگراف خانهٔ آن شهر بناى يادبودى بساخت و آن سنگ را بر آن نصب کرد. ليکن در مهرماه سال ۱۳۵۷ هنگامى که آخرين بار در شوراى انجمن آثار ملى ايران حضور داشتم گزارشى را شنيدم که آن ساختمان بر اثر احداث خيابان ويران شد و سنگ مزار وحشى را بر گوشهٔ خيابان نهادند. تصميم گرفتيم که جائى را در مجاورت همان محل بخرند و سنگ را در آنجا بر بناى يادبود تازهاى نصب کنند. بعد از آن تاريخ نمىدانم که داستان آن سنگ گور و بناى يادبود به کجا کشيد. وحشى مردى پاکباز، وارسته، حساس، خرسند، بلندهمت و گوشه گير بود. او برخلاف سنت شاعران عهد خود از ايران پاى بيرون ننهاد و حتى از بافق تنها چند گاهى به کاشان و باقى عمر را به يزد رفت و همانجا بماند. مقصود او از شاعرى در حقيق اشتغال به هنر و ادب و بيان انديشه ها و احساسهاى خود از آن راه بود نه کسب مال و اندوختن سيم و زر. دوران کمال شاعرى را در يزد گذراند و براى کسب معاش تنها به ستايش رجال يزد و کرمان پرداخت. در ديوان او قصيدهاى در ستايش شاه تهماسب و ماده تاريخى دربارهٔ وفاتش ديده مىشود ولى ممدوح و حامى واقعى او ميرميران از نوادگان دخترى شاه نعمةالله ولى و حاکم يزد بوده است. در دستگاه حکومتى يزد عدهاى شاعران محلى مىزيستند که وحشى با آنان آشنائى و گاه معارضه داشت. از ميان آنان مهمتر از همه مولانا موحدالدين فهمى و محتشم کاشانى بودند که آنان و وحشى با يکديگر مهاجرت داشتند. آثار وحشى کليات وحشى متجاوز از نه هزار بيت و شامل قصيده، ترکيب و ترجيع، غزل، قطعه، رباعى و مثنوى است. قصيده هاى او در ستايش و ترکيبها و ترجيع هايش، خاصه مربع و مسدس آنها همه از نظم هاى بسيار دلپذير عهد صفوى است. ساقىنامهٔ طولانى او که به صورت ترجيعبند سروده در نوع خود کمنظير است و همين ارزش را مسدس ترکيبها و مربع ترکيبهاى وحشى در شعر غنائى فارسى دارد. اين مسدس ترکيبها و مربع ترکيبها را ضمناً مىتوان از بهترين نمونههاى طرز وقوع در شعر پارسى دانست زيرا نهايت قدرت شاعر در بيان دلباختگى و حالات دلدادگى خود و نيز توضيح ماجرائى که ميان او و معشوق در جريان بوده بهکار رفته است و همين طرز زيباى وقوع را هم شاعر در غزلهاى خود با چيرهدستى تمام بهکار داشته است. با اين همه بايد غزلهاى او را سرآمد شعرهاى او در اين راه دانست چندانکه بيشتر آنها در صف اول از اثرهاى غنائى پارسى است. وحشى دو مثنوى به استقبال از خسرو و شيرين نظامى دارد يکى بهنام 'ناظر و منظور' و ديگرى بهنام فرهاد و شيرين. مثنوى نخستين بهسال ۹۶۶ به پايان رسيد و ۱۵۶۹ بيت است و اما مثنوى دوم که از شاهکارهاى ادب دراماتيک پارسى است، هم از عهد شاعر شهرت بسيار يافت ليکن وحشى بيش از ۱۰۷۰ بيت از آن را نساخت و باقى آن را وصال شيرازى شاعر مشهور سدهٔ سيزدهم هجرى (م ۱۲۶۲) سروده و با افزودن ۱۲۵۱ بيت آن را به پايان رسانيده است. شاعرى ديگر بهنام صابر بعد از وصال ۳۰۴ بيت بر اين منظومه افزود. مثنوى معروف ديگرى که وحشى به پيروى از نظامى سروده 'خلد برين' است بر وزن مخزنالاسرار، و مرتب بهشت روضه. مثنوىهاى کوتاهى از وحشى در مدح و هجو و نظاير آنها بازمانده که اهميت منظومه هاى يادشده را ندارد. سبک و شيوه وحشى ارزش وحشى در آن است که مضمونها و نکتههاى شاعرانهٔ دقيق و همچنين احساسها و عاطفه هاى رقيق و نازک خيالىها و نازکدلى هاى خود را که بدانها شهرت يافته، با زبانى بسيار ساده، نزديک به زبان تخاطب بيان مىکند و گاه چنان است که گوئى سخن روزانهٔ خود را مىگويد. وى سعى دارد انديشههاى لطيف خود را همراه با عواطف گرم با زبان ساده و پر از صدق بازگويد تا بتواند بهواقع بيانکنندهٔ سوزها و سازها و حالها و رازهاى خود باشد؛ و به همين سبب است که مثنوىها و غزلهاى او پر از نکتههاى دلپذير و مضمونها و فکرهاى تازه گرديد و مخصوصاً غزلهايش چنان با احساسهاى حاد و سوزنده همراه شده که گاه به اخگرهائى سوزان شباهت يافته است. توجه به صنعتها و آرايشهاى لفظى نيز در آئين سخنورى وحشى ستوده نمىبود مگر آنکه نسج کلام اقتضا کرده باشد.


    در آینده اطلاعات جامع تر و نمونه ای از آثار این شاعر گرانقدر براتون خواهم گذاشت.
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. 4 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/