بر درِ خانه ی دشمن!
من چو آئينه ز دنياي صفا مي آيم
پيش جور تو به تسليم و رضا مي آيم
*
ساز نازکدلم و تار من از موي خيال
که ز آهنگ نسيمي به نوا مي آيم
*
ناله يي گر که برآري ز سرِ صدق و نياز
با دل خسته به دنبال صدا مي آيم
*
رهرو کعبه ي مهرم من و با گردِ سفر
تا دِر مروه ي دل ها ز صفا مي آيم
*
کينه ي کس به دلم راه ندارد هرگز
بر در خانه ي دشمن به دعا مي آيم
*
دشمنا! در به رخم گر که ببندي، همه شب
چون نسيم سحر از پنجره ها مي آيم
*
اي غريبان! همه شب با دل درد آلوده
همره اشک، به بالين شما مي آيم
*
خواجه ي زرطلب از کعبه چو مي آمد گفت:
از مِنا بار دگر سوي مُنا مي آيم
*
آسمانا! ز شب تيره به پرواز خيال
گريه آلود به ديدار سُها مي آيم
اسفند 1365
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)